اول پاسخ به این پرسش که «چرا حمله به ایران اتفاق افتاده است؟» اما پیش از آن میخواهم متذکر شوم که دولت غاصب صهیونیستی به نمایندگی از غرب، عهدهدار این هجمه است. یعنی اگر تصور شود که صهیونیست ساکن سرزمین اشغالی واجد یک حیثیت مستقل سیاسی، اقتصادی و نظامی است، در تمام تحلیلهایمان به اشتباه و انحراف خواهیم رفت. به همین دلیل عرض میکنم که این رژیم عهدهدار نمایندگی از سوی غرب است که به میدان آمده.اگر موقعیت رژیم اشغالگر را در سمت شرقی دریای مدیترانه نگاه کنید، درمییابید که به عبارتی خط حائلی است میان ساکنان دو سوی این دریا. منظورم از این دریا، مدیترانه است و به نحو خاص، منظورم حوزه فرهنگی کهن در شرق و حوزه فرهنگی مدرن در غرب دریای مدیترانه است که بیش از ۲۰۰سال ازعمر آن نمیگذرد.غرب، بهرغم آنچه در میان عوام و عموم مردم تصور میشود، مجموعهای پراکنده، آشفته و به عبارتی در نگاه ایدئولوژیک لیبرالمنش نیست؛ بلکه مجموعهای است که درباره این حوزه فرهنگی و تمدنی میتوان گفتوگو کرد و از سوی مجامعی خاص در حوزههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی هدایت میشود.
لذا منظورم از غربی که امروزتمامقد درمیدان حاضر شده،لژنشینان مجامع مخفی ماسونی و ایلومیناتیست هستند.این مجامع ازسطح ماسونیت محلی به ماسونیت بینالمللی و سطح جهانی صورتبندی شده و درمجموعهای بهعنوان ایلومیناتی، متشکل از سران ۱۳خاندان خونین یا ۱۳ خاندان تاجدار، عهدهدار هدایت مجموعه مناسبات کلان غرب در پهنه جغرافیای زمین است.
دروجه دیگر،وقتی عرض میکنم غرب،منظورم سردمدارانصهیونیسم بینالملل هستندکه درلباس سیاستمداران اروپایی و آمریکایی میدانداری میکنند وبالاخره، پوشیده وپنهان ازچشمهمه خلق روزگار،یهودیانکابالیستشیطانپرستندکه امید میورزند، بتوانند به تمامی فائق بیایند بر حوزه فرهنگی معنوی شرقی. این حوزه فرهنگی معنوی شرقی به نحو خاص در دریافتهای دینی و معنوی مسلمانان و به نحو خاصتر در دریافتهای اولیاءالله شیعه ساکن این سرزمین فراخ آسمانی قابل شناسایی است.
نقطه عطفی جدید
پیش از این اشاره کرده بودم که اتفاق و اتحاد آحاد مردم درحفظ منافع و امنیت ایران اسلامی، وحدت ملی و حفظ این وحدت در کنار قدرت نظامی، رکن دوم پیروزی شناخته میشود.آنچه در این هنگام میتواند به دومین رکن و بزرگترین سرمایه محافظتکننده ازکیان نظام سیاسی ــ اجتماعی جمهوری اسلامی لطمه وارد کند وباعث ترک وتزلزل بر دیوارهای محافظتکننده آن شود، تکروی و تفرقه است. بههر دلیل و بهانه کم و بیش به گوش میرسد جماعتی در خود احساس تکلیف به ظاهر مؤمنانه کرده و با نوعی تقدسنمایی و بیانی حق بهجانب، لب به شکایت میگشایند که چرا گروهی از مردم با شعار ملیگرایی و ایراندوستی، پای در میدان همدلی در این شرایط سخت گذاردند؟
اینان، دانسته یا ندانسته، خواسته یا ناخواسته، خط دشمن را در ایجاد نفاق و جدایی میان ساکنان این سرزمین دنبال میکنند و زمینه را برای از هم پاشیدن همدلی عمومی ایرانیان فراهم میآورند.
باید پرسید چه کسی به شما این رخصت را داده و از کجا خود را صاحب رأی میشناسید؟
وحدت و یکپارچگی صمیمانه جمله ایرانیان برای حفظ این سرزمین و مقابله با دشمنان بیگانه، دست یاری خداوند را در خود پوشیده دارد. مگر نشنیدهاید که «یدالله مع الجماعه»؟ بیتردید این دست خداوند متعال بود که درسالهای اولیه انقلاب با ظهور همدلی و همآوایی میان میلیونها ایرانی علیه نظام شاهنشاهی موجب پیروزی انقلاب اسلامی شد. آیا میتوان ادعا کرد همه آنان که با مشتهای گرهکرده،مرگ و نیستی شاه راطالب میشدند،با خودآرم ونشان مردمان مذهبی سنتگراوشریعتمداررا داشتند؟
در دوران دفاع جانانه هشت ساله چطور؟ مگر نه این بود که همدلی و حضور صمیمانه عموم مردم با هر مرام و شیوه زندگی که گاه مطلوب شما واقع نمیشود، عامل مؤثر در شکست اتحاد احزاب کفر و شرک و ضلالت بود و باعث شد تا دیگر بار این نظام اسلامی از جای برخیزد و قد راست کند؟
در نقطه عطفی واقع شدهایم که ضرورتا میبایست در همدلی صمیمانه تمامی آحاد ساکن این سرزمین، یکپارچه در برابر خصم بایستیم؛ در برابر غرب طغیانگر، در برابر یهودیت صهیونیستی شیطانی که به تمامی اضمحلال این سرزمین و نابودی ساکنان آن را میخواهد.
این سخن و دعوت مردی است که تمامیت وجودیاش رامصروف نشر معارف حق اسلامی شیعی ونشرمعارف مهدوی کرده و تمامقد دربرابر خاستگاه یهودیت صهیونیستی ایستاده است. به گمان این بنده ناچیز خداوند، نقطه عطفی جدید اتفاق افتاده، آزمونی و ابتلایی دیگر حادث شده و گردنهای که باید از آن گذشت.
به افقهای دوردست بنگرید؛ به میلیونها و میلیاردها انسانی که بهرغم تفاوت در مذاهب و مرامها، در عمل جمله ساکنان دل و جان، بازگشت روح شیعیگری و مرام پیروان اهلبیت(ع) را نظارهگرندوبرحقانیت واصالت آن مرام سرتعظیم فرود میآورند.
بوی حسین(ع) از میانه خروش و حرکت صمیمانه ایرانیان به مشام میرسد. آیا استشمام نمیکنید؟