در چنین شرایطی به نظر میرسد تا زمانی که سواد مصرف آب در جامعه ارتقا نیابد و ابزارهای لازم برای مدیریت صحیح آن به مردم ارائه نشود، هر راهحلی ازجمله تعطیلیهای شهرها تنها بهانهای برای نادیدهگرفتن اصل ماجرا خواهد بود.البته فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت به تازگی گفته، قرار شده گزارشی تهیه شود که تعطیلات چقدر در صرفهجویی مؤثر است و اگر لازم باشد، تعطیلیها دوباره اعمال خواهد شد.
ما در پیچ خطرناکی از نظر تولید ومصرف آب قرار داریم؛ چراکه میزان بارشهای سالانه و ذخایر آب پشت سدها و سفرههای زیرزمینی با میزان مصرف متوازن نیست اما واضح است که در ایجاد این بحران تنها نمیتوان انگشت اتهام را به سمت شهروندان نشانهرفت. سؤال این است که این پیچ خطرناک، با تعطیلی شهرها پشت سر گذاشته میشود یا با آموزش و تعیین دستورالعملهایی جدی برای مدیریت مصرف انرژی؟ سؤالی که دکتر علیرضا شریفییزدی، روانشناس اجتماعی در گفتوگو با جامجم به آن پاسخ میدهد: «بدیهی است مدیریت کلان در ذخیرهسازی و مصرف آب اشتباه و نادرست بوده است که ما امروز به اینجا رسیدهایم اما درحالحاضر چاره چیست؟ما دوراه کوتاهمدت وبلندمدت، پیشرویمان داریم. درراهکار کوتاهمدت، شاید تعطیلی چندروزه بتواند کمی از گستردگی بحران کاهش دهد و تسکین موقتی باشد.» اما از نظر شریفییزدی، با توجه به اینکه کشور ما سالهای زیادی است که خشکسالی را تجربه میکند و این روند هم ادامه خواهد داشت، نباید از راهکارهای بلندمدت برای مدیریت مصرف آب در سالهای آینده غافل شویم: «ما نیاز به آموزش عملی داریم؛ یعنی صرفا توصیه و هشدار نمیتواند کارساز باشد، بلکه باید پیش پای مردم راهکار بگذاریم. در یکی از دمدستیترین راهکارها، انگلستان با وجود اینکه کشور پربارانی هم محسوب میشود اما در مقطعی از زمان دچار بحران آب شد. یکی از آموزشهای عملی برای مردم این بود که یک وسیله به اندازه حجم یک نصفه آجر، در منبع آب فلاشتانک سرویسهای بهداشتی بگذارند تا به همین اندازه آب کمتری از سیفونهای توالت خارج شود.» در واقع، این روانشناس اجتماعی معتقد است که گاهی با روشهای ساده و در دسترس میتوان آموزشهای مؤثری به جامعه ارائه داد؛آموزشهایی که هم اثربخش است وهم مردم رانسبت بهعمقفاجعه آگاه میسازد.
یک آموزش سطحی و مقطعی
بدیهی است که بحران آب، فقط به رفتارهای فردی شهروندان محدود نمیشود. در این میان، نهادهای متعددی مسئولیت دارند که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در مدیریت مصرف آب نقش ایفا کنند. «آنچه که میتواند روش صحیح مصرف آب را در وجود تکتک ما نهادینه کند، آموزش در سطوح پایه و گنجاندهشدن این موضوع در مطالب درسی و آموزشی در مقاطع دبستان و راهنمایی است.» این را تورج فتحی، کارشناس محیطزیست و منابع آب میگوید. او معتقد است صرفا توضیح یک کارشناس به این مسأله که ما باید آب را درست مصرف کنیم، هیچ نتیجهای نخواهد داشت؛ همهچیز باید به شکلی ریشهای آموزش داده شود. ضمن اینکه آموزشهای موجود درقشرهای مختلف، اغلب کلی و تکراری است و به راهکارهای عملی برای کاهش مصرف در زندگی روزمره نمیپردازد: «و اگر میخواهیم نسلهای بعدی روش صحیح مصرف آب را بیاموزند، لازم است آموزشها بهصورت مداوم و درتمام طول سال انجام شود،نهاینکه درست درزمان بحران ارائه شود.آنوقتاست که این ارزش، بهصورت ناخودآگاه در ذهن و رفتار افراد نفوذ میکند و میتوانیم از همان دوران کودکی، این مهم را درذهن بچهها جا بیندازیم که آب هم مثل بسیاری از داراییهای زندگی ما ارزشمند است و نباید هدر برود و از دستش بدهیم.» شاید آن وقت است که این کودکان، در بزرگسالی،تبدیل به آدمهایی شوند که درهرشرایط وسن و سالی، بدانند آب راچطور بهینه مصرف کنند. گنجاندن مباحث مربوط به مدیریت منابع آب در کتب درسی و برگزاری کارگاههای آموزشی، میتواند نسل آینده را با این چالشها آشناتر سازد.
از سوی دیگر این واقعیت را هم در نظر بگیریم که آب همیشه در دسترس مردم بوده است؛ برای همین آنها هیچ ضرورتی برای حفظ آن احساس نکردهاند: «ضمن اینکه بسیاری از مردم شدت بحران کمبود آب در شرایط فعلی را بهدرستی درک نکردهاند و شاید آن را مشکلی دور و حتی مربوط به مناطق دیگر میدانند.» آنها به مصرف آب عادت کردهاند؛ به شستوشوی طولانیمدت خودرو یا آبیاری نامناسب باغچههایشان! عادتهایی که بهسادگی هم قابل تغییر نیست و نیازمند اصلاح از همان دوران کودکی است: «متاسفانه آموزش حفظ آب، غالبا بهصورت درس جانبی است و یک مهارت حیاتی تلقی نمیشود.»
آمادگی برای روزهای خشکسالی
از نظر تورج فتحی، کارشناس منابع آب و محیطزیست، خشکسالی پدیده تازهای در کشور ما نیست؛ چنانکه حتی در کتیبههای قدیمی هم نوشته شده است که خدایا، این کشور را از خشکسالی در امان بدار. اما با وجود همه این شواهد برای بروز خشکسالی در کشور، هیچ آموزش و آمادگیای در برابر این بحران و حتی هیچ قانون تقریبا مشخصی برای مقابله با این پدیده وجود ندارد: «ما قانون مشخص و مدونی برای خشکسالی نداریم؛ نهایتا یکی دو قانون خیلی کوچک درباره خسارت کشاورز در زمان خشکسالی و ...است که دردی ازبحران خشکسالی در کشور دوا نمیکند.» به اندازه همین قانونهای نانوشته، هیچوقت آمادگی لازم و سواد مصرف در چنین شرایطی به مردم آموزش داده نشده است. فتحی از سؤالهای بیپاسخ درباره این پدیده میگوید؛ اینکه ما چه برنامهای برای کمکردن آسیبهای خشکسالی داریم؟ در فصول پرباران چه تدابیری باید داشته باشیم؟ چقدر از خودمان پرسیدهایم که علاوه بر کشاورزی، خشکسالی چه تأثیری بر صنعت، بهداشت و سلامت مردم، مهاجرت و حتی محیطزیست، مثل گردوغبار دارد؟ ما چقدر راهکارهایی برای سازگاری با شرایط کمآبی را بررسی کردهایم؟ «متأسفانه، تا زمانی که آموزشهای لازم درباره رفتار صحیح در دوران خشکسالی و قوانین مشخص برای پاسخ به چنین چالشهایی نداشته باشیم، حتی در صورت صرفهجویی نمیتوانیم بهآسانی از بحرانهایی مثل بحران آب عبور کنیم.» موضوعی که علیرضا شریفی یزدی، روانشناس اجتماعی هم آن را تایید میکند و از آموزشهایی برای زندگی صحیح در این مقطع میگوید: «آمادگی برای خشکسالی یعنی باور کنیم که در مدتزمان پنج یا هفت دقیقه هم میتوانیم استحمام کنیم و نیاز به شستوشوی ۴۰دقیقهای در حمام نداریم. زندگی در دوره خشکسالی یعنی این موضوع در فرهنگمان جا بیفتد که ماشین ظرفشویی یک وسیله لوکس نیست، بلکه دستگاهی برای کاهش مصرف آب و جزو ضروریات زندگی است. یعنی یاد بگیریم که نباید از آب بهعنوان جارو استفاده کنیم.» درواقع شریفییزدی معتقد است که چاره ما در شرایط فعلی، نه طرحها و برنامههای بلندمدت، بلکه ارائه رفتارهای درست یا همان سواد مصرف است که از طریق آن به مردم جامعه آموزش داده شود تا بتوانند این شرایط را نهفقط امسال، بلکه در سالهای آینده نیز بدون دردسر پشت سر بگذارند.