بازخوانی کربلا از چشم «فراموشان»
در این گزارش بنا داریم رمانی عاشورایی را معرفی کنیم‌؛ اثری که برای روایت سراغ شخصیت‌های فرعی این واقعه رفته است

بازخوانی کربلا از چشم «فراموشان»

در ستایش شعر، وفاداری و رستگاری در رمان «بهشت و زمین»

در ستایش شعر، وفاداری و رستگاری در رمان «بهشت و زمین»

رمان «بهشت و زمین» نوشته یون کالمن استفانسون، اثری ا‌ست موج‌دار، شاعرانه و فلسفی که از دل یک موقعیت ساده و انسانی، به ساحت‌های پیچیده‌ای از معنا، وفاداری و بحران وجودی قدم می‌گذارد. این داستان، شرح حال ملوانی جوان است که در میانه توفانی سهمگین، درحالی‌که کشتی‌اش رو به غرق شدن می‌رود، تنها دغدغه‌اش رساندن کتابی شعر به ناخدای نابیناست. همین خلاصه به‌ظاهر ساده، بستری می‌شود برای کاوشی درونی، پرتنش و پرطنین درباره این‌که چه چیز، در لحظه فروپاشی، هنوز ارزش نجات دادن دارد. 
کد خبر: ۱۵۱۱۳۸۶
نویسنده نسرین کیایی

یون کالمن استفانسون با نثری موجز و بسیار کنترل‌شده، جهانی خلق می‌کند که در آن طبیعت دشمن نیست، بلکه راوی دوم داستان است. دریا در این رمان، نمادی است از همزمانی زندگی و مرگ، از بی‌رحمی و وسعت و از چیزی که آدمی در برابرش ناگزیر است خم شود، اما همچنان بر ایمان خود بایستد. شخصیت اصلی، قهرمان خاموش این سفر، نماینده نسلی از انسان‌هاست که با همه ترس و تردید، هنوز به قول، به شعر و به معنا وفادارند. 

کشتی توفان‌زده داستان، استعاره‌ای است از جامعه یا حتی ذهن آدمی در شرایط بحران. هر یک از خدمه نمادی از واکنش‌های متفاوت انسان به مرگ و فروپاشی‌اند: فرار، تسلیم، انکار یا جنون، اما ملوان جوان، در مسیری برخلاف جمع، تنها مأموریتی را دنبال می‌کند که به‌ظاهر «بی‌فایده» است. چه فرقی می‌کند در میان توفان، کتاب شعری به ناخدایی کور برسد یا نه؟ این سؤال، همانجاست که رمان را به‌طرز غافلگیرکننده‌ای تکان‌دهنده می‌کند. چون استفانسون با جسارتی مثال‌زدنی، به خواننده می‌گوید: معنا، نه در نتیجه بلکه در وفاداری نهفته است. 

زبان رمان، گرچه ساده، اما در لایه‌های زیرین خود مملو از موسیقی، سکوت و تأمل است. جملات کوتاه، اما پرطنین، گفت‌و‌گو‌های گاه نیمه‌تمام و وصف‌های موج‌مانند از امواج، همه فضایی می‌سازند که بین نظم و نثر در نوسان است. یون کالمن استفانسون بیشتر نشان می‌دهد تا توضیح دهد، بیشتر می‌پرسد تا پاسخ بدهد و در همین سکوت‌های هوشمندانه است که خواننده ناگزیر می‌شود در خود فرو رود. 

ناخدای نابینا در این اثر، گرچه حضور فیزیکی کمرنگی دارد، اما حضوری معنوی و سنگین در تمام صحنه‌ها دارد. او نماد دانایی ازدست‌رفته، تاریخ خاموش‌شده یا حتی خود ادبیات است و آن کتاب شعر، که گویی آخرین پل میان انسان و زیبایی است، باید به او بازگردد. بازگرداندن این کتاب، حتی اگر دیگر به کار نیاید، وظیفه‌ای ا‌ست که به انسانیت ملوان معنا می‌بخشد. 

بهشت و زمین رمانی است درباره قدرت عهد‌های بی‌صدا، زیبایی بی‌ثمر و تلاش انسان برای معنا در دل بی‌معنایی. سفری ا‌ست در دل توفان، نه برای نجات جان، بلکه برای نجات روح. این شاید همان چیزی باشد که امروز، در دنیایی پر از توفان‌های واقعی و مجازی، بیش از همیشه به آن نیاز داریم. 
یون کالمن استفانسون، نویسنده‌ای اهل ایسلند است که به‌واسطه نگاه متفاوت خود به رابطه انسان و طبیعت، در سال‌های اخیر به یکی از صدا‌های مهم ادبیات شمال اروپا بدل شده است. آثار او اغلب در فضایی سرد، مه‌آلود و درون‌گرایانه شکل می‌گیرند و مفاهیمی همچون سکوت، تعهد، معنا و رهایی در آنها برجسته‌اند. 

رمان بهشت و زمین در سال ۱۴۰۴ با ترجمه روان و وفادار فرزانه رحیمی توسط نشر رایبد منتشر شده است. رایبد با تمرکز ویژه بر ادبیات اروپا و به‌ویژه اسکاندیناوی، با انتخاب این رمان بار دیگر به رسالت خود در معرفی آثار متفاوت، شاعرانه و انسانی وفادار مانده است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰