برخی میپرسند: مگر هر دفاعی، دفاع نیست؟ چرا باید این دفاع را «مقدس» دانست و آن را تا این اندازه بزرگ کرد؟
پاسخ روشن است. بله، دفاع در ذات خود عملی فطری و حتی حیاتی است. در نهاد هر موجود زندهای، بهویژه انسان، تمایل به دفاع از جان، خانه، خانواده و میهن بهطور غریزی وجود دارد. همانگونه که دهخدا در شعری پرمعنا میسراید:
چنانم ز خردی به خاطر در است
که در لانه ماکیان برده دست
چنانم به منقار دستم گزید
که اشک از دو چشمم چو خون میچکید
پدر خنده بر گریهام زد، که: هان
وطن داری آموز از ماکیان!
اما آنچه دفاع ملت ایران را از یک واکنش طبیعی به جهادی مقدس بدل کرد، ابعاد معنوی، اعتقادی و هویتی آن بود. در سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷، ملت ایران نهتنها در برابر ارتش بعث عراق ایستاد، بلکه در برابر ائتلافی نانوشته از شرق و غرب جهان هم مقاومت کرد؛ شوروی سابق، ایالات متحده آمریکا، ناتو و ورشو، کشورهای عربی منطقه و حتی برخی کشورهای مدعی بیطرفی، همه در صف حمایت از صدام بودند و ایران در دفاع از خود تنها بود.
اما ملت ایران، با اتکا به ایمان به خدا و فرهنگ عاشورایی، با الهام از ایثارگری شهدای کربلا و با شعار «هیهات منا الذله»، تحت رهبری امام خمینی (ره) در برابر تمام دنیا ایستاد. دفاعی که در آن نه فقط از مرزهای جغرافیایی، بلکه از مرزهای هویت انقلابی، دینی، تاریخی و ملی خود حفاظت کرد. حمله رژیم بعث، تهاجم به خاک نبود؛ حمله به ارزشها، باورها و موجودیت یک انقلاب مردمی و اسلامی بود که صورت گرفت.
از سوی دیگر، آنچه به این دفاع قداست بیشتری بخشید، پایبندی ایران به اصول اخلاقی و انسانی حتی در میانه سختترین جنگها بود که با الهام از تعالیم عالیه دینی و پیشوایان راستین اسلام، اغلب در سطحی بسیار متعالیتر از هنجارهای بینالمللی حقوق بشردوستانه در رفتار رزمندگان ما بروز و ظهور کرده بود. این در حالی بود که رژیم بعث عراق با استفاده از سلاحهای شیمیایی، بمباران شهرها و شکنجه اسرای ایرانی و بعضا کشتن اسیران در شرایطی فجیع، مرتکب جنایات جنگی و ضدبشری متعددی میشد.
مثال معروفی از این مرام، شهید عباس دوران است؛ قهرمانی که در اوج جنگ، برای برهم زدن نمایشِ امنیت دروغین صدام در آستانه اجلاس غیرمتعهدها در بغداد، با هواپیمای خود به بغداد پرواز کرد. ابتدا دو دور مانور زد تا مردم از پل معروف بغداد تخلیه شوند، سپس با شجاعت تمام، پل را هدف قرار داد. این حرکت، نشاندهنده آن است که حتی در اوج عملیات نظامی، جان مردم بیگناه برای رزمندگان ما محترم بود.
روایت شهید عباس دوران، یکی از نمادهای روشن شرافت و اخلاق در جنگ ایران، همچنان زنده است. در سالهایی که صدام میکوشید بغداد را امنترین پایتخت دنیا معرفی کند، آن هم در بحبوحه جنگ، تصمیم داشت اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها را در بغداد برگزار کند تا بهزعم خود، وجههای صلحطلبانه از رژیمش ارائه دهد.
این رفتار، نمونهای درخشان از پایبندی به اصول انسانی و دینی در جنگی نابرابر بود. برخلاف خلبانان رژیم بعث، که شهرها و مردم بیدفاع ایران را به خاک و خون کشیدند، خلبانان ایرانی حتی در شدیدترین درگیریها، به جان غیرنظامیان حرمت میگذاشتند. بنابراین دفاع مقدس، نهفقط دفاع از سرزمین، بلکه دفاع از حرمت انسان و قانون الهی نیز بود بنابراین ملت ایران در برابر تهاجم دشمن بعثی و هم پیمانانش نه تنها مقاومت کرد، بلکه در تمام طول این دفاع، به ارزشهای اخلاقی، انسانی و شرعی فراتر از هنجارهای حقوقی پایبندی نشان داد. همین پایبندی بود که حتی برخی اسرای عراقی حاضر نشدند پس از جنگ به کشور خود بازگردند و در ایران ماندند. آنها با چشم خود دیدند که جمهوری اسلامی ایران چگونه حتی با دشمنان نظامیاش نیز با کرامت برخورد میکند.
و این ایستادگی شرافتمندانه و بینظیر، با افتخار ثبت شد و در نتیجه حتی یک سانتیمتر از خاک مقدس ایران جدا نشد.
براساس آنچه گفته شد و با همان موازین، مقاومت ملت عزیز ایران در جنگ تحمیلی 12 روزه نیز دفاعی مقدس شمرده میشود، چه این که در این جنگ 12 روزه ملت شریف ایران با دشمنانی بس شقی تر و قسم خورده که این بار هم به قصد فروپاشیدن نظام و برهمزدن ایران عزیز، تهاجماتی ترکیبی و همه جانبه را تدارک دیده بودند، پنجه در پنجه افکند و به حول و قوه الهی با استواری و انسجامی دور از انتظار و با رهبری داهیانه و شجاعانه فرماندهی کل قوا، و ایثارگری نیروهای مسلح قهرمان، تجربه موفق دیگر و دفاع مقدسی دوباره را رقم زد.
پس آری، دفاع ما مقدس بود و هست. زیرا در آن، نهتنها سلاح، که روح ایثار، عقلانیت، اخلاق و معنویت نیز حضور داشته و هر تلاشی برای تردیدافکنی در این حقیقت، بیاعتنایی به خون شهدا و عزت ملتی است که برای دفاع از همه آنچه عزیز میدارد، برخاست و پیروز شد.