کارشناسان میگویند بیش از ۹۰ درصد هورالعظیم ماهیت تالابی خود را از دست داده و به محلی برای خودنمایی نیزارهای خشکیده تبدیل شده است. تالاب میانکاله نیز این روزها حال خوبی ندارد بهطوری که ۱۵ هزار هکتار آن در غرب و قسمتهایی از سواحل شمالی و جنوبی اش خشکیده و بیم آن میرود که این قسمتها به کانون گرد و غبار تبدیل شوند.
قصه پر غصه تالابها
مشت نمونهای از خروار است وقصه پر غصه تالابهای کشور،فقط به این چند مورد ختم نمیشود، بلکه درحال حاضر تالابهای دیگری مثل «بختگان»،«هامون»، «میقان»، «قوری گل»،«انزلی»،«یادگارلو» و «لپو»، «ارومیه» و «پریشان» نیز این روزها وضعیت خوبی ندارند و به شورهزار تبدیل شدهاند و بیابانزایی در کمین آنها نشسته است. گزارشها حاکی از این است که ایران در شاخص «از دست دادن تالابها» با نمره ۴۵.۴در رتبه جهانی ۹۸ قرار گرفته و نسبت به ۱۰ سال گذشته نمره کشور ۱۴.۱درصد افت داشته است. اهمیت حیاتی تالابها منجر به انعقاد کنوانسیون رامسر در سال ۱۹۷۱ شد و طی آن ۱۵۶ کشور امضاکننده تعهد دادند که خصوصیات اکولوژیکی آنها را حفظ و وضعیت تالابهای ثبت شده خود را به صورت دورهای گزارش کنند. در این کنوانسیون فهرستی به نام مونترو وجود دارد که شامل اسامی تالابهای در معرض خطر انقراض است که ایران با پنج سایت تالابی در آستانه انقراض همراه یونان در صدر این لیست قرار دارد. از سوی دیگر در سالهای اخیر، طرحهای مختلفی به منظور احیای تالابها تدوین شده که هیچ کدام نتوانستهاند دردی از دردهای تالابها دوا کنند. فریبرز جمالزاد، عضو هیأت علمی پژوهشکده محیطزیست جهاد دانشگاهی در این باره در گفتوگو با «جامجم» با اشاره به اینکه بعد از دو دهه صحبت درباره تالابها، حالا جوامع محلی و عامه مردم نیز به اهمیت آنها پی بردهاند، میگوید: در نقاط مختلف کشور، تالابهای بینظیری وجود دارد که در آنها گونههای منحصر به فردی پیش از این زندگی میکردهاند اما شرایط کنونی باعث شده این گونهها از بین بروند. متاسفانه امروزه به مرحلهای رسیدهایم که مساحت تالابها را از دست میدهیم. یعنی منابع آبی و عمق مفیدشان از دست رفته است بهگونهای که میتوان گفت دیگر نام تالاب را بر برخی تالابهای کشور مثل هورالعظیم، گاوخونی، میانکاله و انزلی و... نمیتوانیم بگذاریم چرا که خصوصیات دوازدهگانه (IUCN) برای تالابها را ندارند. به گفته او، هنوز دیر نشده و بسیاری از تالابهایی که در گذشته در این مسیر قرار گرفته و به کانونهای گرد و غبار تبدیل شده بودند در کشورهای توسعه یافته مثل کره، ژاپن و آمریکا احیا شدهاند. میتوان گفت هنوز به نقطه نهایی که امیدی برای احیای تالابها وجود نداشته باشند نرسیدهایم. متاسفانه تالاب انزلی سالانه بخش قابل توجهی از سطح خود را از دست میدهد و به اراضی خشکیده تبدیل میشود؛ اتفاقی که میتواند این تالاب را به کانون ریزگردها تبدیل کند. خوشبختانه راه بازگشت وجود دارد و با همان آبی که در این تالاب وجود دارد، میتوان وضعیت آن را بهبود بخشید. البته باید توجه داشت که احیای تالابها به شرایط مختلفی اعم از سیاستگذاریها و اقتصاد محیطزیست و همچنین میزان اعتبارات و... بستگی دارد. این پژوهشگر در ادامه با اشاره به اینکه احیای تالابها صرفا کار سازمان حفاظت محیطزیست نیست، میگوید: سازمانهای مختلفی در این باره دخیل هستند؛ هرچند در سالهای مختلف طرحهایی ارائه دادهاند که همگی اجرا نشده باقی ماندهاند. آن طور که جمالزاد توضیح میدهد چرخش و گردش هیدرودینامیکی همین میزان آب در تالابها و وارد نشدن آنها به پهنههای آبی بزرگتر (مثل دریا) میتواند وضعیتشان را تا حدودی بهبود ببخشد و آنها را از بحران نجات دهند.
فرصت کم است...
وضعیت بحرانی تالابها را حالا همه میدانند؛ تالابهایی که یکی پس از دیگری خشکیده و گونههای جانوری و گیاهی آنها از بین میرود. مسعود باقرزاده کریمی، معاون سابق امور تالابهای دفتر زیستگاهها و امور مناطق سازمان حفاظت محیطزیست و کارشناس تالاب نیز با اشاره به اینکه درحال حاضر تالابهایی مثل گاوخونی، هورالعظیم، بختگان و هامون در وضعیت بحرانی قرار دارند، به «جامجم» میگوید: اگرچه میتوان امید به احیای بخشی از این تالابها داشت، اما در صورت احیا نیز دیگر این تالابها به شرایط اولیه خود باز نمیگردند.درست است که سیاستگذاریهای غلط وضعیت تالابها را بحرانی کرده اما بخشی از این شرایط نیز به دلیل تغییرات اقلیمی رخ داده که این پدیده قابل کنترل و مدیریت نیست.او با اشاره به اینکه تغییر اقلیم در دنیا خودش را به گونههای مختلف نشان میدهد، بیان میکند: برای مثال این پدیده دربرخی نقاط باعث بارش بارانهای سیلآسا میشود و در بعضی مناطق دیگر موجب افزایش دما و خشکسالی میگردد.به طور کلی جهان گرمتر و میزان بارشها و تبخیر نیز افزایش یافته است. با توجه به این الگو، باید برنامههای سازگاری با کمآبی در کشور اجرا میشدند که اتفاقا دولتهای پیشین طرحهای مختلفی را تصویب کردند اما این طرحهااجرا نشدند.او با اشاره به طرحهای متعددی که برای احیای تالابهای مختلف تدوین شده است ولی هنوز راه به جایی نبردهاند، میگوید:اجرای این طرحها نیاز به منابع اعتباری دارند. البته صرفا این منابع نباید از طرف دولت تامین شود بلکه مردم و جوامع بومی نیز میتوانند ضمن بهره بردن از منافع تالابها در احیای آن سهیم باشند. دستگاههای دیگر نیز باید دست به دست هم بدهند و تجهیزات کافی تامین و مطالعات کارشناسی صورت بگیرند تا طرحی به مرحله اجرا درآید وموفق باشد.باید توجه داشت که همیشه برای احیای تالابهافرصت وجود ندارد. ممکن است بتوان حقابه تالابها را تامین کرد اما زیستمندان و گونههای مختلفی که از بین رفته اند، قابل احیا نخواهند بود.
حقابههای فراموش شده
سالهاست که کارشناسان محیطزیست بر پرداخت حقابه تالابها بسیار تاکید میکنند و آن را امری ضروری میدانند. جمالزاد، عضو هیأت علمی پژوهشکده محیطزیست جهاد دانشگاهی با اشاره به نپرداختن حقابه تالابها میگوید: تا زمانی که این سهم به تالابها تزریق نشود، نمیتوان انتظار احیای آنها داشت.ضمن اینکه در این شرایط فاکتورهای دیگری مثل درجه حرارت و افزایش دما باعث بدتر شدن وضعیت تالابها میشود.بنابراین لازم است در رابطه با منابع آبی، اولویتبندی صورت بگیرد. اگر حفاظت از تالابها اهمیت داشته باشد، قطعا باید حقابه آنها پرداخت شود. به گفته جمالزاد، خوشبختانه تالابها ناحیهبندی شدهاند و به همین دلیل تمام مساحت تالاب یکباره از دست نمیرود و آن بخشهایی که آب دارند، قابل احیا هستند. او دیپلماسی محیطزیست و طرحهای بینالمللی را راهکار اصلی احیای تالابها در کشور میداند و میگوید: با توجه به اینکه هزینه احیای تالابها بالاست، دولتها درکشورهای درحال توسعه به تنهایی از پس آن برنمی آیند. بنابراین باید سازمانهایی مثل (IUCN)، (UNEP) و.. نیز به این امر ورود کنند؛ در غیر این صورت، خشکی و مرگ تالابها اثرات اقتصادی و اجتماعی بسیاری را به همراه خواهد داشت.