باور من آن است که اگر عالمان و فقهای بزرگ و مراجع عظیم الشان از همان روز نحست انقلاب امام خمینی ره به معنای آن توجه جدی نشان میدادند و درک الهی از این رویداد عظیم و رویارویی حق و باطل و اسلام و کفر و مدرنیته غربی و تمدن متکی به توحید اسلامی را نشر میدادند و بر نگرش آخرالزمانی استقامت علیه ظلمات جهانی و فساد و تباهی زدگی تمدن دنیاگرای تکنولوژیک مشرک و فرعونی و سلطه جوی استکباری غرب استثمارگر در داخل و خارج پای میفشرند، در آن صورت مردم ایران علیه اغوا و فریب شیاطین و تبلیغات شان میاح میشدند و سرایت فساد مدرن و غربگرایی و بیعدالتی در حکومت و قدرت و مسئولان کند میشد و جهاد مبارزه با تبعیض و اشرافی گری و رانتخواری عمق میگرفت و مقاومت تمدن سالم اسلامی علیه تمدن کافرانه و ظالمان غرب متجاوز و سرمایه سالار و درنده گسترش وسیع تری مییافت ودر آن صورت مردم مفهوم فرمان اجتناب فطری از طاغوت همچون مقدمه بندگی، مفهوم سرپرستی معصوم عج و حرام بودن تن دادن به ولایت طاغوت و فرعون و دجال عصر کنونی و اهمیت استقامت را درست درک میکردند ودر صدها مسئله اساسی و اعتقادی و اجتماعی و سیاسی فریب نمیخوردند و معرفت قرآنی و تاویل معصوم علیهم السلام آنان را از اغوای فکری شیاطین محافظت میکرد.
اجازه دهید مثالی بزنم. بارها آیه قرآنی بشنوید قولها را و نیکوترین شان را انتخاب کنید میتمیک مغالطه فهم سطحی نولیبرالی غربگرایان قرار گرفت و راه برای نفوذ افکار و روشها و نظام فکری و حتی سیاسی غربی گشوده شد. اما نشر آگاهی درست در باره این هدایت قرآنی میتوانست بسیاری را از چنگ اغوای تهضت آزادی و اشتباهات مرحوم بازرگان و یا نگرش مرحوم شریعتی و هولناکتر فریب منافقتن و بنی صدر و کرایشات مدرن اسلام التقاطی و لیبرال و رفرمیستها و سبزها و.. نجات بخشد.
کافی بود همه جا بیان میشد درک لیبرالی دروغین است و حتی لیبرالها هم لیبرالیسم رادبا شنیدن همه اقوال پژوهش در باره وتکتک نحلههای فکری و همه دفلیفهها بر نگردیدند چون وبه زبان ساده اصلا چنین چیزی ممکن نیست.
اگر استوارت میل میخواست چنین تفکرش را برگزیند باید عمر نوح میداشت اندیشههای ادیان و مکاتب فلسفی و اندیشههای متفکران عهد باستان چین و هند و مصر و ایران و قرون وسطایی و دوران رنسانس و عصر مدرنیته راومطالعه میکرد.
تنها در ایران انواع مذاهب و هفتاد آئین و در هند صدها تندیسه و مذهب و ... وجود دارد و هزار سال عمر میخواهد که همه را مطالعه کنی. قرآن چنانکه ممکن است چنین امر ناشدنی را بعنوان راه حل بیان نماید؟ پس اشکال در درک ماست.
منظور حقیقی قرآن چیست؟
ادلا خطلب به عباد اللع است. یعنی کسی که ایمان آورده است و حال در بستر گفتگوی اهل ایمان با برداشتهای متفاوت از القول روبروست. قول همان کلام الهی است معنای این را افراد متفاوت، متفاوت میفهمند. شتیدن سخن مومنان و لنتخاب بهترین شان معنا دار و شدنی است.
ظهور ریشه داری و هویتمندی مردمی که همه میپنداشتند برایشان دیگر میراثهای ریشه دار معنا زدایی شده، دیگر پدیده پیش بینی ناپذیربود.
استقلال طلبی ملی:
نظام سلطه و جنایت آمریکا و اسراییل و اروپا میپنداشتند که در مردم حس حقیقی استقلال را کشتند و تن دادن به غارتگران متجاوز برای شان آسان شده است، اما مردم ریشه دار، نشان دادند چقدر به ایران و استقلال ملی خود و سروری و آزادی خود اهمیت میدهند.
فرهنگ و ضمیر جمعی سروری
نفش ضمیر جمعی یک ملت تاریخی و فرهنگ سترگ ایرانی و ارزشهای اسلامی در نهاد ملت ایران حک شده است مابسیار به رنان ظاهرا بی توجه به دین و شریعت بر میخوریم که با همه وجود در عاشورا سوگوارند.
شیفته معصومان هستند و هر کس به معصومی دلبسته است. کسانی بویژه به امام رضا و امامحسین و حضرت رسول و حضرت علی و حضرت فاطمه و. صلوات الله علیهم و خصوصا حضرت مهدی عجل الله نعالی فرجه الشریف هستند. این امر ریشه قوی یک اتحاد باطنی در ضمیر جمعی ایرانیان است. ایرانیان عاشق حافظ فردوسی و سعدی و مفتخر به آثار هنری و معماری و طبیعت ایران هستند. قرآن در ضمیر و فرهنگ ایرانیان یک نیروی نورانی عظیم است و شیاطین اینها را در مردم فهم نمیکنند. کورند و نمیببنند.
حال علیرغم بی وفایی افراد متکبر مردم جوهر وجودی خود را به نمایش نهادند و این اتفاقی نبود. امامخمینی ر ه و امام خامنهای دامت برکاته و در پی دو امام انقلاب، شهدای بزرگ چمران و سلیمانی و سید حسن نصرالله و سید موسی صدر و رئیسی و شهدای بزرگوار و امثال این مومنان تابع ولی فقیه و ژرف بین و مردم دوست، از صمیم قلب به مردم اعتماد داشتند و مردم اثبات کردند شایسته آن اعتماد بودند.
آغوش باز به سوی ملت و نسل جوان را فرزندان خود دانستن، درستی اش اثبات شد. منفک کردن اکثریت پاک از مشتی ناپاکان و جاسوسان و افراد خبیث، عاقلانه است.
شبکههای دشمن نسل رد ضد نظام ایرانی و هر چیز ریشه دار را، چون نیرویی در اختیار شیطان پروردند. اما امروز این نسل است که از حیات سربلند و یکپارچگی ایران دفاع میکند این درس اموز و موید راه مردم دوستی و اعتماد درست دو امام انقلاب به مردم ایران بود که میفرمودند جدا از اصحاب سیدالشهدا چنین مردی در تاریخ اسلام بینظیرند.
سجده را بر محضر پروروگار یکتا و مهربان و قادر باید انجام دهیم و از شرک و تفاق باطنی و ظاهری توبه کنیم و سپس باید بر وسایل الهی یعنی مردم و نظام اسلامی و رهبری الهی ولی فقیه و تدبیر شکوهمند این مرد خدا سر فرود آوریم و به سبب همه بی وفاییها و عصیانها پوزش بخواهیم و دمی دامان او را رها نکنیم و کبر شیطانی را ترک نماییم وپیروی پیشه سازیم نه خار راه حق طلبی و هدایتهای الهی او شویم.