سال گذشته 67 هزار کودک در مقطع ابتدایی ترک تحصیل کرده‌اند

سریال ادامه دار خداحافظی کودکان با تحصیل

زمان برای ما روی سراشیبی افتاده، فقط 9 ماه دیگر مانده است تا مهلت‌مان برای ریشه‌کنی بی‌ سوادی تمام شود و زمان چه زود می‌گذرد در حالی که ما مهیا نیستیم.
کد خبر: ۸۰۴۲۸۳
سریال ادامه دار خداحافظی کودکان با تحصیل

از یک‌سو می‌کوشیم بزرگسال‌های جامانده از قطار تحصیل را با هزار و یک تشویق و پاداش باسواد کنیم و از سوی دیگر چه راحت می‌گذاریم کودکان واجب‌التعلیم از قافله سوادآموزی جابمانند.

عدد 67 هزار را گوشه ذهن‌تان نگه دارید؛ چون اینها کودکانی هستند که حالا باید دانش‌آموز مقطع ابتدایی باشند، ولی جایی بیرون از نظام آموزشی به کاری مشغولند.

اینها یا شده‌اند کودک کارِ آواره خیابان‌ها، یا دست راست و چپ خانواده برای تامین معاش یا کودکی رفته به خانه بخت.

گستره جغرافیایی این کودکان هم نکته‌ای است برای خودش، 1050 نفر از این کودکان در استان اصفهان ساکن هستند و 20 درصدشان در سیستان و بلوچستان، بقیه نیز پراکنده درهمه نقاط کشور بویژه در مناطق مرزی و محروم.

سال گذشته 67 هزار دانش‌آموز ابتدایی دیگر به مدرسه بازنگشته‌اند و این آماری است که محمد مهدی‌زاده، معاون آموزشی سازمان نهضت سوادآموزی منتشر کرده است.

او به یک جمعیت 143 هزار نفری هم اشاره کرده که کودکانی هستند که بین سال‌های 93 تا 94 در هیچ مدرسه‌ای ثبت‌نام نکرده‌اند، جمعیتی که بزرگی‌اش عرق به پیشانی می‌نشاند. (این عدد طیف وسیعی از افراد را شامل می‌شود از ترک‌ تحصیل‌کرده‌ها گرفته تا کودکانی که از دنیا رفته‌اند، به کشوری دیگر مهاجرت کرده‌اند یا آنهایی که به‌واسطه معلولیت‌شان به مدرسه فرستاده نشده‌اند)

باید نگران بود، این بچه‌ها کجا رفته‌اند و درگیر چه وقایعی شده‌اند که مدرسه را بوسیده‌اند و گذاشته‌اند کنار؟ حتما سرنوشت این کودکان متفاوت است، اما وجه مشترک همه آنها بی‌سواد ماندن است و آن 67 هزار کودکی که ترک‌تحصیل کرده‌اند و اندک آموخته‌ای دارند به مرور دانسته‌هایشان را فراموش می‌کنند و گرفتار پدیده بازگشت به بی‌سوادی می‌شوند.

از یک سو پول خرج می‌کنیم تا بی‌سوادهای بین 10 تا 49 سال (جامعه هدف برای ریشه‌کنی بی‌سوادی) باسواد شوند، اما از سوی دیگر راه را باز می‌گذاریم تا ده‌ها هزار کودک واجب‌التعلیم از چرخه آموزش جابمانند و به جرگه بی‌سوادان بپیوندند. ما بسیار ماهرانه بی‌سواد تولید می‌کنیم در حالی که قانون برنامه پنجم توسعه برای ما نقطه پایانی برای ریشه‌کنی بی‌سوادی تعریف کرده؛ پایان سال 94، یعنی 9 ماه دیگر.

هیات دولت امسال مصوبه‌ای داشته تا در یک سال آخرِ این مهلت قانونی، بی‌سوادها پاداش‌هایی دریافت کنند و انگیزه‌ای شوند برای بی‌سوادهای دیگر.

مصوبه این است: افراد بی‌سواد 10 تا 49 سال به محض مسجل شدن باسوادیشان 130 هزار تومان هدیه می‌گیرند، بی‌سوادهایی که به صورت خودآموز درس بخوانند و در امتحان‌های نهضت قبول شوند 710 هزار تومان پاداش می‌گیرند، همه بی‌سوادهای باسواد شده در این یک سال به زیارت عتبات عالیات و مشهد مقدس اعزام می‌شوند و همه بی‌سوادها کاملا رایگان در کلاس‌های نهضت پذیرفته می‌شوند. اما چه سود، در این بخش هزینه می‌کنیم و با هزار مشقت، بی‌سوادان را یکی یکی به دنیای نور و روشنی می‌فرستیم، در حالی که در ابتدای راه سوادآموزی، بی‌سواد تولید می‌کنیم.

مبادی بی‌سوادی مسدود نیست

عبدالله اسدی، کارشناس سوادآموزی در گفت‌وگو با ما نتیجه این چرخه را هدررفت سرمایه می‌داند و دست می‌گذارد روی یکی از نقطه‌ضعف‌های نظام آموزشی ما. او به کامل نبودن پوشش تحصیلی در کشور اشاره می‌کند که براساس اعلام‌های رسمی، 98.5 درصد است که معنی‌اش تحت پوشش نرفتن 1.5 درصد از افراد لازم‌التعلیم است.

وزیر آموزش و پرورش هم چندی پیش گفته بود نباید بابت آن 98.5 درصد خوشحال بود بلکه باید فکر این 1.5 درصد جا مانده از تحصیل بود که جمعیت کوچکی نیست. این عدد 1.5 درصدی به ما می‌گوید تعدادی کودک در این سرزمین زندگی می‌کنند که احتمالا مشتاق تحصیل هستند، ولی به مدرسه و آموزش دسترسی ندارند. این نقص بزرگ ماست و به احتمال زیاد بخشی از دانش‌آموزانی که هرگز در مدارس ثبت‌نام نکرده‌اند یا در میانه راه ترک‌تحصیل کرده‌اند به دلیل نبود مدرسه یا دسترسی دشوار به مراکز آموزشی بوده است.

فریبرز حمیدی، معاون آموزش ابتدایی شهر تهران نیز در گفت‌وگو با ما به مسدود نبودن مبادی بی‌سوادی در کشور اشاره می‌کند، اما نه از زاویه در دسترس نبودن مدرسه در همه نقاط، بلکه از منظر عواملی همچون فقر،‌ مشکلات فرهنگی و آسیب‌های اجتماعی.

فقر همیشه عاملی بوده تا کودکان از رفتن به مدرسه برحذر شوند چون خانواده‌هایی که مانع تحصیل فرزندانشان می‌شوند، هزینه‌های تحصیل را توجیهی برای تصمیم خود می‌دانند. اینها همان کودکانی می‌شوند که چندی پیش وزیر آموزش و پرورش گفت در میانه سال تحصیلی رد آنها را می‌توان در باغ‌های میوه و زمین‌های کشاورزی پیدا کرد.

در چهار گوشه کشور هنوز خانواده‌هایی هستند که تحصیل را متناسب با جنس مونث نمی‌دانند و کوره‌سواد را برای دخترها کافی می‌دانند. علت ترک‌تحصیل برخی دختران دانش‌آموز این نگاه‌های متعصبانه و غلط فرهنگی است که برای شکستن آن، نهادهای آموزشی و نظارتی و قضایی باید جدی وارد کار شوند، بویژه این که یکی از معلمان مدرسه‌ای مرزی به ما می‌گوید دانش‌آموز دختری داشته که والدینش گفته‌اند صلاح نیست با هیکل درشتش جلوی غریبه‌ها ظاهر شود؛ این مشکلی است که باید با آن مقابله شود .

اما مشکل دیگری هم هست؛ بی‌سوادی والدین دانش‌آموزان، عاملی که به‌صورت خودکار به بی‌سوادی و کم‌سوادی کودکان در سن تحصیل منجر می‌شود. محمد مهدی‌زاده، معاون آموزشی سازمان نهضت سوادآموزی می‌گوید: 600 هزار نفر از اولیای دانش‌آموزان هم‌اکنون بی‌سواد هستند و فریبرز حمیدی، معاون آموزش ابتدایی شهر تهران دنباله این آمار را می‌گیرد و می‌گوید، طبیعی است وقتی والدین یک کودک بی‌سواد باشند ارزش علم و دانش را درک نمی‌کنند و مانع ادامه تحصیل فرزند خویش می‌شوند. البته این خصیصه شامل حال همه افراد بی‌سواد نمی‌شود؛ چون گروهی از بی‌سوادان بزرگسال که محدودیت‌های ناشی از بی‌سوادی را چشیده‌اند، مشوق تحصیل فرزندان‌اند.

با این حال وجود 67 هزار کودک ترک‌تحصیل‌کرده آن هم در مقطع ابتدایی زنگ خطری است برای ما تا بدانیم اگر چه روی کاغذ از انسداد مبادی بی‌سوادی سخن می‌گوییم ولی در عمل، آنجا که نیاز به دلسوزی و قاطعیت داریم کامل و بی‌نقص وارد نمی‌شویم.

چندی پیش محمد دیمه‌ور، معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش در گفت‌وگو با ما اطمینان خاطر داد که طرح ملی انسداد مبادی بی‌سوادی در سراسر کشور با قاطعیت اجرا شود و هرجا که نیاز به آموزش یا حمایت‌های مالی (از خانواده‌هایی که به سبب فقر مالی مانع از تحصیل کودک می‌شوند) باشد دریغ نشود تا هیچ کودک واجب‌التعلیمی از قافله تحصیل جا نماند. حتی قرار بود خانواده‌هایی که مانع تحصیل فرزندانشان می‌شوند اعمال قانون شوند که از شواهد پیداست چرخ این کار نیز لنگ می‌زند. یک منبع آگاه نیز به ما اطلاع داد مهم‌ترین عاملی که پیگیری وضع ترک‌تحصیل‌کرده‌ها را با مشکل مواجه می‌کند،کمبود اعتبار و نیروی انسانی است، اما کور کردن روزنه‌های تولید بی‌سواد مگر با این بهانه‌ها قابل توجیه است؟

ایران ما فقط 9 ماه فرصت دارد که وجودش را از معضل بی‌سوادی پاک کند و تقریبا نشدنی است که بتواند. کشور ما هم‌اکنون نزدیک به چهار میلیون بی‌سواد در گروه سنی 10 تا 49 سال دارد و با اشتیاق اندکی که برای باسواد شدن در این جمعیت وجود دارد احتمالا ریشه‌کنی بی‌سوادی در این فاصله سنی سال‌ها طول می‌کشد مگر این که تهدید‌های دولت برای اعمال تنبیه‌ها علیه افراد بی‌سواد از ابتدای سال 95 به‌طور جدی اجرایی شود و بعد عرصه آن‌قدر بر بی‌سوادان تنگ شود که چاره‌ای جز باسوادی باقی نماند.

اما این یک سوی ماجراست و سوی مهم‌تر، این که بی‌سواد جدید تولید نکنیم، وگرنه بی‌سواد تولید کردن و بعد کوشیدن برای باسواد کردنش کار ارزشمندی نیست.

مریم خباز - گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها