توجه به پلیس زن و مسائل خانوادگی ماموران این آثار را جذاب​تر کرده است

نمایش پلیس واقعی در آثار تلویزیونی

نگاهی به مجموعه تلویزیونی مهدی فخیم زاده

قهرمان خوب و ضد قهرمان جذاب در «فوق سری»

داستان «فوق سری» درباره پلیس رده بالایی است که توسط یک باند خلافکار در رشته قاچاق مواد مخدر چهره‌اش بازسازی شده است. با تصادفی که رخ می‌دهد این راز برای پلیس فاش می‌شود و با جایگزین کردن پلیس واقعی به جای مرد خلافکار سرهنگ به عنوان نفوذی وارد باند می‌شود تا از نقشه‌های آنها باخبر شده و بتواند جلوی خلافکاریشان را بگیرد.
کد خبر: ۷۸۶۸۳۷
قهرمان خوب و ضد قهرمان جذاب در «فوق سری»

مهدی فخیم‌زاده دست‌کم در سه شمایل در بین مردم و مخاطبان شناخته می‌شود. این‌که او یک کارگردان ـ بازیگر است به کنار. در ذهن مخاطب و تصویر ذهنی موجود از او می‌توان به سه تصویر رسید. شاید اول از همه شخصیت و کاراکتر نمکی در فیلم مسافران مهتاب باشد. دوم سریال‌های تاریخی‌/‌ مذهبی که ساخته یا بازی کرده است و سوم مجموعه‌های پلیسی که برای تلویزیون تولید کرده است. این بار او در سریال فوق سری خود علاوه بر کارگردانی دو نقش مجرم و پلیس را نیز بازی کرده است. مهدی فخیم‌زاده در این مجموعه در دو نقش ظاهر شده است. او نقش پلیس و خلافکار را همزمان بازی می‌کند و در واقع قهرمان سریال خود اوست، قهرمانی که در قسمت‌های اول در مورد او غلو شده و مخاطب تصور یک ابرپلیس را در ذهن خود پرورش می‌دهد، اما در ادامه او به عنوان پلیسی نق‌نقو، ناراضی و کمی هم کند در انتقال مسائل و موضوعات نشان داده شد و در واقع رئیس او به عنوان پلیس کنترل‌کننده ماجراها و نقشه‌ها معرفی شد. در حالی که از پلیسی با آن حجم از تبلیغات اولیه برای عملکرد‌های گذشته‌اش و این که تمام خلافکارها و مردم عادی او را از روی تیتر اخبار و روزنامه‌ها می‌شناسند، بعید و عجیب است که این همه برای یک ماموریت غر بزند و اظهار ترس و تردید کند، با این همه و پیش‌بینی این که قرار است در قسمت‌های بعدی و آتی سریال شاهد عملکردهای قهرمانانه این سرهنگ وظیفه‌شناس مبارزه بامواد مخدر باشیم، اتصال بخش اول و شرح قهرمانی‌های این مامور به ادامه و عملکرد او در قسمت‌های بعدی کار دشواری نیست. فوق سری را می‌توان از اولین سریال‌های پلیسی نوروزی دانست که کم و بیش در جذب مخاطب موفق بوده است، هرچند خود کارگردان نسبت به نحوه نمایش و جرح و تعدیل‌هایی که صورت گرفته معترض است.

دوقطبی تضاد و تشابه، عامل جذب بیننده

فخیم‌زاده مبنای کشش و کشمکش درام خود را که لازمه یک اثر پلیسی است مبتنی بر یک دوقطبی تشابه‌/‌ تضاد قرار داده است، به این معنی که با شبیه‌سازی مجرم توسط ناصر از سرهنگ نصراللهی در بستر یکسری اتفاقات و مناسباتی که بر مبنای این تشابه رخ داده است مخاطب را با خود همراه و درگیر کرده تا او در پی کشف این شباهت از سوی پلیس و اتفاقاتی که در پی آن می‌آید با ذات قصه و تعلیق‌های آن همراه شود و در یک درهم‌تنیدگی ذهنی داستان را دنبال کند. بخشی از تعلیق‌آفرینی‌ها و کشش و کشمکش‌های دراماتیک سریال به واسطه خلق این موقعیت‌های مشابه یا شبهه‌انگیز به وجود می‌آید، اما همین تشابه در سر دیگر طیف خود واجد قطب تضاد است. بدین معنی که این دو شخصیت مشابه در عین این هم‌شکلی واجد یک تضاد موقعیتی‌/‌ معنایی هستند. یکی مجرم و خلافکار سابقه‌دار و دیگری پلیس که وظیفه او دستگیری و محاکمه خلافکاران است. به عبارت دیگر این دوقطبی بودن را می‌توان در تشابه شمایل و شکل از یک سو و تضاد نقش‌ها و شخصیت‌ها از سوی دیگر صورت‌بندی کرد.

بخشی از تعلیق و کشش و کشمکش قصه نیز برساخته این تضاد است. فراز و نشیب‌های قصه و بسیاری از موقعیت‌های هیجان‌انگیز، وهم‌آلود، ترسناک، تعقیب و گریزی و رمزگشایی‌های معمایی از این پرونده پیچیده محصول همین موقعیتی است که خلق شده است. جالب این‌که از این مولفه یا شاکله واحد در ژانرهای دیگر نیز استفاده شده است، بویژه در ژانر کمدی که شباهت یا شبیه‌سازی شخصیت‌ها در آن موتور حرکت درام بوده و کلیت قصه را هدایت کرده است. نمونه بارز آن سریال سلطان و شبان به کارگردانی داریوش فرهنگ است.

گرچه ساختار کلی قصه فوق سری که ابتدا نام قورباغه و قناری را برای خود انتخاب کرده بود بر مبنای همین موقعیت اصلی به انسجام نسبی دست می‌یابد، اما در اواسط سریال نوعی پراکندگی و ناهماهنگی در منطق داستانی و روایت صورت می‌گیرد.

شخصیت‌ها در سریال فوق سری از خانه و خانواده تا محل کار پلیس و خلافکارها بسط و گسترش دارد و در واقع باید گفت اکثر این شخصیت‌ها نه شخصیت‌های واقعی که تیپ و نماینده آدم‌های مختلف هستند. از میان همه این شخصیت‌ها و حرف و حدیث‌های درباره آنها می‌توان به شخصیت و رفتار عجیب و سبک‌سرانه عروس سرهنگ و رفتار منفعلانه پسر سرهنگ اشاره کرد که البته تمام این موارد زیر پوشش ژانر سریال که پلیسی ـ معمایی و اکشن است به حاشیه رانده می‌شود و آنچه بیشتر برای مخاطب سخت آزاردهنده و غیرقابل تحمل است، کندی پلیس و شخصیت‌ها در تشخیص و شناسایی موقعیت است.

در واقع شاید آنچه اغلب باعث شکست این ژانر در سینما و تلویزیون کشورمان می‌شود این موضوع است که مخاطب از داستان و آدم‌های داستان چند قدم جلوتر و مطلع‌تر است و برای گمراه کردن او باید هوشمندانه‌تر عمل کرد. به این موارد باید وارد کردن قصه به درون خانواده را نیز اضافه کرد که هم سریال را از یک مجموعه پلیسی مردانه خارج کرده و رضایت مخاطبان زن را هم در نظر می‌گیرد و هم لایه‌های درونی و عمیق‌تری به قصه بخشیده و آن را در دالان‌های وسیع‌تری بسط و گسترش می‌دهد. ضمن این‌که اتفاقات جذاب و گاه شبه‌کمیکی که از طریق این اشتباه گرفتن‌ها صورت می‌گیرد نمک درام را بیشتر می‌کند. مثلا این‌که همسر ناصر( شقایق فراهانی) گمان می‌کند او به شکل پنهانی قبلا ازدواج کرده یا همین حس شک و تردید که در همسر سرهنگ نصراللهی شکل می‌گیرد که عروس خانواده نیز در دامن زدن به آن نقش موثری دارد از جمله سکانس‌های جذاب فیلم بود که البته به شکل منطقی در نسبت و خدمت با درام قرار داشت.

فخیم‌زاده تلاش کرده است در این مجموعه با محور قرار دادن پلیس انتظامی و بحث مواد مخدر و پیوند زدن قصه با نهاد خانواده و مناسبات آن فراتر از یک ژانر ناب پلیسی و سرگرم‌کننده عمل کرده و نوعی آسیب‌شناسی اجتماعی را به تصویر بکشد. طبیعتا او به زمان پخش سریال و موقعیت و حال و هوای مخاطب نوروزی هم توجه کرده است. با این حال با توجه به انتقاداتی که خود او نسبت به نحوه پخش و ممیزی این سریال کرده، نمی‌توان به نقد قطعی این مجموعه پرداخت. چه بسا که بسیاری از کم و کاستی‌های و خلاهای دراماتیکی و ضعف‌هایی که در برخی شخصیت‌پردازی‌های می‌بینم از کم‌کاری و کاستی او نباشد. ضمن این‌که سریال فوق سری نشان داد ژانر پلیسی‌/‌ خانوادگی از ظرفیت بالایی برای جذب و سرگرمی مخاطب در ایام نوروز برخوردار بوده و بویژه می‌توان با ترکیب کردن رگه‌های از طنز به ماجرا، سریال جذاب نوروزی دیگری برای سال‌های بعد در همین حال و هوا و موقعیت تولید کرد. همان‌طور که محدود کردن ساخت سریال‌های نوروزی به چند کارگردان چندان پسندیده و منطقی نیست محدود کردن این سریال‌ها به یک ژانر مثلا کمدی نیز چندان عقلانی به نظر نمی‌رسد و یک مجموعه پلیسی هم اگر جذاب باشد، می‌تواند انتخاب خوبی برای نمایش در ایام عید باشد.

سپنتا امانپور / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها