گزیده سرمقاله روزنامه‌های صبح سه شنبه

زنده باد کدام بهار؟!

گزیده سرمقاله روزنامه‌های صبح پنجشنبه

نکاتی پیرامون یک پیام تسلیت

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «چگونه باید از پیچ تاریخ گذشت؟»،«چاویسم میراث فرزندی از یک خانواده فقیر»،«الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت»،«درسهای یک نشست»،«پایان انقلاب بولیواری یا ادامه چاویسم»،«غرب واقعا به‌دنبال مذاکره است؟»،«نکاتی پیرامون یک پیام تسلیت»،«چرایی کاهش قدرت خرید»،«پیام تسلیتی که چندان عجیب نیست!»،«چاوز: تضاد تاریخ و اقتصاد» و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۵۴۷۷۵۱
نکاتی پیرامون یک پیام تسلیت

کیهان:چگونه باید از پیچ تاریخ گذشت؟

«چگونه باید از پیچ تاریخ گذشت؟»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن می‌خوانید؛حکایت عبور از پیچ تاریخ، حکایت کوهنوری است که می خواهد به قله برسد. از دور که می نگرد، فقط هدف که همان قله است به چشم می آید و مسیری که چندان صعب نمی نماید. اما وقتی وارد مسیر شد و از کمرکش کوه بالا رفت، تازه مناطق صعب العبور و تنگه های سخت رخ می نماید. کوهنوردی که همت بلند دارد به خاطر این چالش های سخت از فتح قله جا نمی زند. او در عین حال حزم و احتیاط و تدبیر و مراقبت را چاشنی سخت کوشی مضاعف و خطرپذیری خود می کند. کوهنوردی که 90درصد مسیر را صعود کرده، نه به خاطر رسیدن به نقاط صعب العبور از هدف بزرگ پشیمان می شود و باز می گردد و نه با بازیگوشی و سر به هوایی و بی ملاحظگی پیش می رود.

مختصات پیچ تاریخ کدام است و چگونه و با چه الزاماتی باید از این پیچ عبور کرد؟ به یک معنا مسیر تاریخ بر سر این پیچ تغییر می کند و جهان مستضعف می تواند از مضیقه های موجود به وسعت و گشایش برسد. طلیعه این گشایش را در انقلاب اسلامی خود و همچنین ثمرات شیرین دو پدیده «مقاومت اسلامی» و «بیداری اسلامی» در منطقه خاورمیانه مشاهده کردیم. دیدیم چگونه روندها در تاریخ بشر دگرگون شد و ملت ها -با شدت و ضعف- به موفقیت هایی دست پیدا کردند که 40 سال پیش حتی در خیال بسیاری از صاحب نظران نمی گنجید. همین روزها مطبوعات جهانی عباراتی را از قول وزیر دفاع جدید آمریکا نقل کردند مبنی بر اینکه او پیش از این گفته «ایران در خاورمیانه قرن 21، مرکز ثقل و قدرت مهم منطقه به شمار می آید و آمریکا نمی تواند این واقعیت را تغییر دهد. آمریکا باید نقش جدید ایران را بپذیرد.» هنر انقلاب اسلامی این بود که در متن تندباد شدید مزاحمت دشمن نه تنها از پا نیفتاد، بلکه پیش رفت و وسعت یافت و میوه های شیرین پیروزی را یکی پس از دیگری چید. به عبارت دیگر نه این پیروزی های سلسله وار قابل انکار است و نه آن چالش انگیزی و مزاحمت.

قریب 2 سال پیش ولی امر مسلمین این مفهوم را که جهان بر سر پیچ مهم تاریخ رسیده است، پیش کشیدند. این مفهوم را دو گروه خوب فهم و هضم نکردند. یکی آنها که به انکار موضوع پرداختند در حالی که طیف وسیعی از نظریه پردازان و سیاستمداران در اروپا و آمریکا و رژیم صهیونیستی پی درپی اذعان می کنند دنیا به یک نقطه عطف رسیده و غرب مانند گذشته قادر نیست معارضه های خارجی و تعارض های داخلی موجود را با سیطره و اقتدار مدیریت کند. از بحران اقتصادی و کسری بودجه هنگفت در این رژیم ها تا بحران های اجتماعی و اخلاقی و سیاسی و قفل شدگی رژیم های حاکم در برابر مشکلات، و بیداری و قدرت نمایی ملت ها، همه از فرتوتی و زوال مدیریت مسلط جبهه استکبار حکایت می کند. گروه اول بدفهمان آنها بودند که نشانه های روشن این درماندگی بی سابقه را دیدند اما باور نکردند. گروه دوم کسانی بودند که خیال کردند مفهوم رسیدن جهان بر سر پیچ مهم تاریخ، پایان همه چالش ها و آغاز دوره جمع آوری غنیمت و بنابراین ولنگاری و عافیت طلبی و بی پروایی است. بنابراین یا به غنیمت طلبی افتادند و یا چون نگاه بسیطی داشتند، وقتی با کمترین مزاحمت ها و چالش ها روبرو شدند، میل جا زدن در آنها پیدا شد و شبیه گروه اول شدند.

حقیقت ماجرا کدام است؟ اگر بخشی از ماجرا به نوع فهم افراد باز می گردد، بخش دیگر آن به شخصیت و روحیه آنان مربوط می شود. بسته به اینکه افراد در گذشته چگونه خود را ساخته باشند، رفتار متفاوتی سر بزنگاه های مهم تاریخ نشان می دهند. اگر از قهرمان مسابقه دو بخواهید که بدود، با نشاط و اشتیاق می پذیرد بلکه منتظر روز مسابقه است تا در آن روز سخت و پرفشار، هنر و اندوخته خود را پای مسابقه بیاورد. اما اگر کسی که سالها نه فقط ندویده بلکه حتی پیاده روی هم نکرده، مجبور شود بدود، حتما نفس کم می آورد و با همان 50 قدم اول از پا می افتد. افراد بر سر بزنگاه های سخت تاریخ واکنش هایی به غایت متفاوت از هم نشان می دهند. یکی می شود علی بن ابیطالب علیه السلام که وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم برای عزیمت شبانه به مدینه از او می خواهد بر بستر حضرت بخوابد، نمی پرسد آیا زنده می مانم یا نه، بلکه فقط عرض می کند «اگر من به جای شما بر بستر بخوابم، شما سالم به مدینه می رسید؟» و چون پاسخ آری می شنود، جمله ای می گوید که باید بر سر هر پیچ و بزنگاه تاریخ نصب کرد. «ا مض لما امرت فداک سمعی و بصری و سویداء قلبی و مونی بما شئت. ماموریت خود را انجام بده، فدای تو باد گوش و چشم و سویدای دل من! و به من امر کن آنچه خواهی». رسول خدا بسیاری از پیچ های مهم تاریخ را با همراهی یاران صادقی که در راس آنها امیر مومنان(ع) بود، پشت سر گذاشت. اما همه مثل علی(ع) نبودند. بودند آنها که وقتی عرصه سخت می شد و در فشار و محاصره دشمن قرار می گرفتند- منافقان و بیماردلان- با دهن لقی و وقاحت تمام می گفتند «ما وعدناالله و رسوله الا غرورا. خداوند و پیامبر او جز وعده دروغ پیروزی به ما ندادند»!

برخی اتفاقات ناخوشایند که در طول تاریخ انقلاب و از جمله همین 4-3 سال اخیر از سوی برخی حلقه های سیاسی موسوم به فتنه و انحراف رخ داد بار دیگر فرق مومنان با منافقان و بیماردلان را بر سر پیچ تاریخ هویدا کرد. اولین بار نبود که مومنان در یک نظم و حکومت دینی، دچار اخلال می شدند و برخی از برنامه ریزی های معطوف به استقامت و پیشرفت و عدالت و خدمت گرفتار دست انداز می شد. و باز نخستین بار نبود که زبان مرجفون و منافقین به ملامت و سرزنش و ترویج بدگمانی و تخطئه دوستان انقلاب دراز می شد. این، قانون و سنت تخلف ناپذیر در زندگی اولیای الهی و امت های مومن است. «و ما ارسلنا من قبلک من رسول و لا نبی الا اذا تمنّی القی الشیطان فی امن یّت ه... ای رسول خدا پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو کرد و طرحی برای پیشبرد اهداف ریخت، شیطان القائاتی در آن کرد. اما خداوند القائات شیطان را از بین می برد، سپس آیات خود را استحکام می بخشید و خداوند علیم و حکیم است. هدف این بود که خداوند القاء شیطان را فتنه و آزمون قرار دهد برای آنها که در دلهایشان بیمار است و آنها که سنگدل هستند... و اینکه عالمان بدانند این حقی از سوی پروردگار توست، پس ایمان بیاورند و دلهای آنان در برابر حق خاضع شود. و بی تردید خداوند کسانی را که ایمان آوردند به سوی صراط مستقیم هدایت می کند.» (آیات 52 تا 54 سوره حج).

سر پیچ تاریخ همان کوره سختی است که بندگان طلایی خداوند را تابناک تر می کند. اما کسانی که با بی تقوایی، ویروس بیماری را در جان خود پرورانده اند، سر همین بزنگاه با وسوسه های القایی شیطان- طمع و ترس- هم افق می شوند و آن ویروس ها در جانشان فعال می شود. آن هنگام است که مثلا در جنگ پیروز احد، یک بار سودای رسیدن به غنیمت مثل خوره در جانشان می افتد تا آن پیچ و تنگه خطرناک را که امکان شبیخون از آن فراهم است، به نیروی مترصد دشمن واگذارند و بار دیگر که دشمن شبیخون زد، میدان را به او بسپارند و بگریزند. نه به آن تهور و بی مبالاتی نخستین و نه به این بی جربزگی و دشمن زدگی بعدی! عارضه این بیماری چنان است که به تصریح آیات الهی، فرد هم در معرض فتنه و القائات شیطان قرار می گیرد و در تدابیر نظام دینی اخلال می کند و هم- پس از کم گذاشتن و به لوازم مجاهدت عمل نکردن- به خدا و اولیا و بندگان خوب او سوءظن پیدا می کند. مومن بر سر پیچ های بزرگ، خوش گمان و متوکل به خداست و در برابر مخمصه ها و فشارها سینه سپر می کند و خطر را به جان می خرد اما ویژگی جریان های منافق و بیماری زده کاملا معکوس است. 4 نبرد بدر و احد و خندق و خیبر، کلکسیونی از این دو مواجهه متناقض با جبهه دشمن را در خود نهفته دارند.

ملت مومن ما امروز در طلایی ترین نقطه تاریخ به لحاظ اقتدار مومنان و نظام های دینی ایستاده است. نظام امت- امامت ما ناملایمات و بدعهدی ها و تلخی های بسیاری را به جان خرید ولی ما هرگز روزگار غربت امیرمومنان و حسنین علیهماالسلام و ائمه معصومین بعدی را که در غربت و مظلومیت محض به سر بردند تجربه نکردیم. باید از صمیم جان شکرگزار عزت و اقتدار امروز بود. اما این بدان معنا نیست که عرصه از معارضه و مزاحمت و عداوت خالی شده است. حجم فزاینده عداوت و خباثت دشمن، سند محکمی بر اتقان و سلامت و پیشروی ما در صراط مستقیم اسلام و انقلاب است. در این میان شرط حقیقی شکرگزاری آن است که در شرایط خطیر کنونی، از الزامات و اقتضائات عبور از پیچ مهم تاریخ غافل نشویم. دشمن یقین دارد که اگر ما و ملت های بیدار شده از گردنه کنونی عبور کنیم و بلکه بر این پیچ فائق شویم، کار او ساخته است. بنابراین بی محابا رگبار گرفته است. نه می شود از این عقبه که افق پیش روی آن روشن است بازگشت، نه متوقف ماند و نه در حین گذر از آن دچار بی مبالاتی و حاشیه سازی و غنیمت طلبی شد. باید گام ها را با احتیاط و سنجیدگی و در عین حال اقتدار تمام برداشت و از اولویت اصلی چشم برنداشت. اولویت حداقلی عبور از این تنگه و اولویت حداکثری ریل گذاری جدید تاریخ و طراحی الگوی تمدن اسلامی- ایرانی است.

می توان و باید به انتخابات 3 ماه آینده ریاست جمهوری از این چشم انداز نگریست. انتخابات یک عقبه و پیچ استراتژیک است. غفلت از این عقبه و مشغول شدن به غنایم محتمل، پاشنه آشیل حلقه ها و جریان های سیاسی است. تقوا و استقامت و صبر، توشه مهم این مسیر و واکسن اصلی در برابر بیماری های کشنده عالم سیاست است.

چاره کار همه همراهان جبهه انقلاب، استقامت است و شرط استقامت، تقواست. «... و بدانید بندگان خدا که مومن صبح و شام نمی کند مگر اینکه به نفس خویش بدگمان است و همواره از نفس خود عیب جویی می کند و بر این خرده گیری از خویش می افزاید... عمل! عمل کنید! سپس سرانجام کار! کار را به سرانجام برسانید! و استقامت! استقامت بورزید! پس صبر! صبور باشید! و پرهیزگاری! پارسایی پیشه کنید!... همانا شما گفتید ربناالله، پروردگار ما خداست. پس استقامت بورزید بر کتاب الهی و راه روشن امر او و شیوه صالح عبادت الهی. از این مسیر منحرف نشوید و در آن بدعت نیاورید و از آن سرپیچی نکنید؛ همانا اهل انحراف از عنایت الهی در روز قیامت بریده اند. پس پرهیز کنید از بی ثباتی اخلاق و دگرگونی آن. و زبان خود را یکی کنید و هرکس خازن و پاسبان زبان خود باشد؛ که نسبت به صاحب خود سرکش است... و بپرهیزید از رنگ به رنگ شدن در دین خدا که همانا وحدت و اجتماع شما بر سر آنچه از حق نمی پسندید بهتر از تفرقه و جدایی شما درباره باطلی است که دوست دارید. و بی تردید خداوند سبحان خیری را به واسطه تفرقه و پراکندگی به کسی نداده، نه از گذشتگان و نه از آیندگان.» (خطبه 176نهج البلاغه).

خراسان:چاویسم میراث فرزندی از یک خانواده فقیر

«چاویسم میراث فرزندی از یک خانواده فقیر»یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم تهمینه بختیاری است که در آن می‌خوانید؛چهار و بیست و پنج دقیقه بعد ازظهر سه شنبه پنج مارس، قلب مردی از تپش ایستاد که بیش از دو دهه جهان را مبهوت خود کرده بود. مردی از خانواده ای فقیر و از روستایی دورافتاده که بیش از 20سال، مردم ونزوئلا را شیفته خود کرده بود، در حالی که برای کسب این جایگاه حتی یک گلوله هم شلیک نکرد. «هوگو چاوز فریاس» با اراده و پشتکار خود توانست جنبشی را در منطقه آمریکای لاتین به راه اندازد که منافع امپریالیستی را به چالش بکشد و لرزه بر اندام ساکنان کاخ سفید بیندازد.

چاوز چنان در اذهان و قلوب مردم آمریکای لاتین نفوذ کرده و جای گرفته است که حتی مخالفانش نیز برای گفتن تسلیت به مردم ونزوئلا بر یکدیگر سبقت می جویند تا اگر از زنده بودنش سود نبردند، حداقل از مرگش بهره ای ببرند. به همین دلیل است که ما در ساعات اولیه انتشار مرگ چاوز، پیام تسلیت باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا را دیدیم.

اما چاوز چه کسی بود که جهانی را به ادای احترام به خود واداشت. ما در این نوشتار برآنیم تا به برخی از اصول و مرام چاوز و نیز اقدامات وی که او را محبوب مردم لاتین زبان نیمکره غربی گردانیده بود اشاره کنیم. چاوز در 28 جولای سال 1954، در یک خانه فقیر روستایی در روستای سابنتا در ایالت بریناس به دنیا آمد. چاوز دومین فرزند از هفت فرزند خانواده بود توصیف چاوز از کودکی خود، دوران فقر و عشق و دوست داشتن بود.

خود چاوز گفته است که ما برخی اوقات هیچ چیزی برای خوردن نداشتیم. از اینجا بود که چاوز با مفهوم فقر و نداری آشنا شد. در هفده سالگی چاوز به مدرسه علوم نظامی در کاراکاس رفت و در همان زمان بود که با فعالیت های انقلابی آشنا شد و حتی در داخل مدرسه نظامی به جنبش های درون نیروهای مسلح وارد شد.

او در این مدرسه بود که کتاب «زمانی با ازکوئیل زومارا» (در مورد فدرالیسم قرن نوزدهم )را مطالعه کرد. این کتاب به عقاید چپگرای چاوز شکل داد. چاوز خود در این مورد گفته بود: «من از سن 21 یا 22 سالگی و پس از خواندن این کتاب احساس کردم چپی هستم.» برمبنای همین کتاب بود که وی کودتای خود در سال 1992 را عملیات زومارا نامید. او تلاش کرد که در آن سال رهبری یک کودتا را به دست بگیرد و دولت "کارلوس آندرس پرز" را سرنگون کند، اما در این اقدام خود شکست خورد و به مدت دو سال زندانی شد.

چاوز دولت آندرس پرز را دولتی فاسد می دانست که تنها به دنبال پر کردن جیب خود و اطرافیانش است و ذره ای به منافع مردم فقیر توجه نمی کند. پس از آزادی از زندان وی دریافت که اقدام نظامی نمی تواند او را برای پیشبرد اهدافش کمک کند و باید ابتدا در قلب و ذهن مردم رسوخ کند. او در آن زمان حزب جنبش بولیواری را تاسیس کرد. نام جنبش را از نام سیمون بولیوار قهرمان آمریکای لاتین اقتباس کرده بود. چاوز اصول و مرامی را در آمریکای لاتین پایه گذار کرده بود که به «چاویسم» معروف شد. محورهای چاویسم را می توان در دو بعد داخلی و بین المللی بررسی کرد.

در بعد داخلی کاهش وابستگی های سیاسی و اقتصادی به آمریکا، توزیع عادلانه ثروت و قدرت، کوتاه کردن دست خارجیان از منابع ملی و نیز حمایت از طبقه محروم و مستضعف از اصول و مرام چاوز و جنبش او محسوب می شود. اما در سطح بین المللی اصول چاوز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است که از آن جمله می توان به استعمار ستیزی، مخالفت با سیاست های نئولیبرالیستی ، تاکید برهمگرایی منطقه ای و حمایت از ملتهای مستضعف جهان اشاره کرد. اما تنها اصول و مرام چاوز نبود که وی را در میان مردم محبوب گردانده بود، بلکه تلاش برای تحقق این اصول بود که او را تبدیل به مردی اسطوره ای در آمریکای لاتین کرد.

براساس آمار رسانه های غربی نرخ فقر بیکاری و تورم در ده سال اول دوره ریاست جمهوری چاوز به شدت کاهش یافته و هزینه های دولت برای خدمات عمومی از جمله آموزش و بهداشت افزایش یافت. چاوز خود در کودکی طعم تلخ فقر و نداری را چشیده بود و می دانست که وقتی کسی می گوید ندارم دقیقا منظور او چیست. چاوز زمین داران و ملاکان بزرگ و ظلم آنها به کارگران و کشاورزان را دیده بود و از این رو پس از قدرت گرفتن به اصلاحات ارضی روی آورد.

چاوز دید که وابستگان دو حزب سنتی «اقدام دموکراتیک» و «کوپه ای» در این کشور با پول نفت به خوشگذرانی می پردازند در حالی که مردم به سختی زندگی می کنند و به همین دلیل با ملی کردن شرکت نفت، دست این دو حزب را از نفت کوتاه کرد. چاوز در 14 سال حکومت، نه تنها سرنوشت مردم ونزوئلا را عوض کرد، بلکه با ایجاد موج چپ گرایی سرنوشت آمریکای لاتین را تغییر داد. چاوز درگذشت، زیرا که او یک انسان بود و هر انسانی میراست، اما اندیشه او که همان چاویسم است در بستر زمان ساری و جاری خواهد بود؛، چرا که این باور ریشه در فرهنگ و باور مردم آمریکای لاتین دارد.

جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته

«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛نفس‌های ایام به شماره افتاده و سال 91 کمتر از دو هفته دیگر میهمان ما نیست. پرونده این سال نیز مثل بقیه سالها با همه فراز و نشیب‌ها و زشت و زیباهایش بسته می‌شود ولی آنچه از این سال در خاطره مردم ثبت شده، عدم تحقق شعارهای دولت، بحران آفرینی‌های داخلی و خارجی، بی‌کفایتی برخی مدیران در اداره امور، بی‌قانونی‌ها، افزایش مفاسد اقتصادی، تورم لجام گسیخته، گرانی‌های لحظه به لحظه و فاجعه کاهش ارزش پولی ملی است که ملت ایران امیدوار است که دولت آینده در سال 92 بتواند خسارت‌ها و لطمات جدی وارده به نظام و اعتماد عمومی را جبران کند و رابطه مردم و دولت را مجدداً احیا نماید.

در این هفته بازار ارز و سکه، شاهد بازتاب اثرات مثبت مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 در آلماتی بود که باعث شد قیمت ارز و سکه به روند صعودی و بی‌محابای خود خاتمه داده و پس از مدتها افزایش، وارد کانال شیب تدریجی و نزولی شود. احتمال دستیابی به توافق در مذاکرات آتی هسته‌ای ایران و غرب باعث شد تب خرید مسکوکات گرانبها و ارزهای خارجی که طی ششماه اخیر سیر صعودی بیسابقه‌ای به خود گرفته بود به نحو محسوسی فروکش کند و اگر همین روند ادامه یابد، تا حدی می‌تواند فشارهای روانی و اقتصادی وارده به بازارهای مالی کشور و وضعیت معیشتی مردم را تعدیل نماید. گرچه هنوز خبری از ابعاد و محتوای مذاکرات اخیر آلماتی و توافق کلی بر سر روند آتی گفتگوها منتشر نشده ولی اظهارات مثبت طرفین و ابراز امیدواری به حل و فصل مسائل اختلافی در گفتگوهای هسته‌ای، باعث ایجاد جو مثبت در دستیابی به توافق شده که درصورتی که حقوق حقه و مشروع ملت ایران در آن کاملاً لحاظ شود، طبعاً اثرات مختلفی بر آن مترتب خواهد بود.

در این هفته ماجرای پرونده استخدامی دولت بار دیگر جنجال آفرین شد. اقدام غیرقانونی دولت برای استخدام تحت عنوان عوامفریبانه "مهرآفرین"، اکنون به دلیل آشکار شدن مغایرت‌های آن با قانون، به قهرآفرین تبدیل شده است.

مناقشه بر سر مصوبه استخدامی دولت که به سیاق برخی نامگذاری‌های قبلی دولت احمدی نژاد، "مهرآفرین" نامگذاری شده است، با اقدام دیوان محاسبات و دیوان عدالت اداری وارد مرحله جدیدی شد و عملاً استانداران دولت از اجرای مصوبه به دلیل موانع قانونی نهی شدند.

اما چه شده که مصوبه استخدامی اینگونه اختلافات را بین قوا در حوزه قانونی برجسته کرده است و کار به جایی رسیده که دیوان محاسبات و دیوان عدالت به مخالفت با آن بپردازند؟

برطبق قوانین استخدامی کشور هرگونه استخدام در دستگاه‌های اجرایی در ابتدا منوط به تصویب معاونت منابع انسانی و توسعه مدیریت نهاد ریاست جمهوری، تصویب شخص رئیس‌جمهور و در نهایت اجازه مجلس شورای اسلامی است. در طول برنامه پنجم توسعه، دستگاه‌های اجرایی موظف به کاهش 40 درصدی نیرو پست‌های سازمانی خود هستند ولی دولت علیرغم مخالفت مجلس مصمم شده در پایان ماه‌های پایانی عمر خود نسبت به پذیرش گسترده نیرو به میزان 500 هزار نفر اقدام کند.

با تمام این تفاصیل و اعلام مجلس و دستگاههای نظارتی مبنی بر غیرقانونی بودن این اقدام، دولت قصد دارد با تمام قدرت این حرکت را اجرا کند، تا آنجا که غلامحسین الهام سرپرست معاونت توسعه منابع انسانی رئیس‌جمهور در جمع مدیران استانی این معاونت از آغاز اجرای این مصوبه در استان‌ها خبر داده است. براین اساس به نظر می‌رسد مراحل اجرایی این اقدام نیز آغاز شده و آگهی‌های استخدام و جذب نیروی انسانی توسط دستگاه‌های دولتی در روزنامه‌های کثیرالانتشار و حتی روزنامه‌های استانی نیز چاپ شده است. در واکنش به این اقدام دیوان محاسبات اعلام کرده با هر یک از استانداران که اقدام به اجرای طرح مهرآفرین و استخدام نیرو کند، برخورد قانونی خواهد شد.

در هفته جاری اعضای شورای عالی مرکز طراحی الگوی "اسلامی - ایرانی" پیشرفت با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار طراحی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت را کاری بسیار بزرگ، فاخر، بلند مدت و عمیق خواندند و تأکید کردند: "لازمه تحقق الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان سازی آن در جامعه است." ایشان همچنین به استفاده از عنصر جرات، شجاعت، انگیزه بسیار قوی و استفاده از استعدادهای جوان در طراحی این الگو تاکید کردند.

در مسائل خارجی، تداوم جنایات تروریستی علیه شیعیان در پاکستان و عراق، بحران سوریه و ادامه دخالتهای آمریکا و دولتهای دشمن سوریه، ادامه ناآرامی‌ها در مصر و مرگ چاوز از رویدادهای مهم هفته بودند.

این هفته، عوامل تکفیری و فرقه‌گرا بار دیگر علیه شیعیان در پاکستان و عراق مرتکب جنایت شدند و شمار زیادی را به شهادت رسانده و مجروح ساختند. در پاکستان، تروریستها با بمب‌گذاری در منطقه "عباس تاون" کراچی، 40 شیعه را به شهادت رسانده و 140 نفر دیگر را مجروح ساختند.

ماه قبل نیز شهر کویته صحنه عملیات تروریستی عناصر فرقه گرا بود که به شهادت بیش از 50 نفر از شیعیان این منطقه منجر شد. در پی بمب‌گذاری روز دوشنبه در کراچی، این شهر به حال تعطیل کامل در آمد و علمای شیعه پاکستان به دولت هشدار دادند در صورت ادامه اینگونه اقدامات، خواستار اعتراضات سراسری و ادامه‌دار خواهند شد و دیگر، حامیان خود را به خویشتنداری دعوت نخواهند کرد. همزمان با جنایات رخ داده در پاکستان، در عراق نیز عناصر تروریست، با بمب‌گذاری در بین الحرمین، شماری از زائرین شیعه را به خاک و خون کشیدند.

در این حمله تروریستی دست کم 3 نفر به شهادت رسیده و شمار دیگری نیز مجروح گردیدند. افزایش اقدامات تروریستی علیه شیعیان بیانگر این موضوع است که پشتیبانان قدرتمندی از عناصر ضد شیعه حمایت می‌کنند و در کنار این حمایت‌های پشت پرده، سکوت و بی‌تفاوتی مجامع منطقه‌ای و بین‌المللی نیز در قبال این جنایات بر گستاخی و شرارت تروریستها افزوده است. تشدید شیعه ستیزی اکنون پدیده شومی در منطقه است که تداوم آن، علاوه بر اینکه تشدید اختلافات میان مسلمانان را در پی دارد، تبعات خطرناکی نیز می‌تواند ایجاد کند که قطعاً دامنه این تبعات دامن بانیان شیعه ستیزی را نیز خواهد گرفت.

این هفته بحران سوریه درحالی ادامه یافت که از یکسو دولت و ارتش سوریه به پیروزی‌های جدیدی در بیشتر مناطق درگیری دست یافته و بر اوضاع مسلط‌تر شدند، از سوی دیگر، آمریکا و سایر کشورها در جبهه ضد سوری بر تحرکات خود در تشدید فشار علیه حکومت دمشق افزودند. آمریکا این هفته صراحتاً اعلام کرد که ارسال سلاح به شورشیان سوری را تضمین می‌کند. این درحالی است که آمریکائیها تاکنون تلاش می‌کردند حمایت‌های تسلیحاتی خود را از مخالفان سوری را علنی نکنند.

جان کری وزیر خارجه آمریکا در سفر منطقه‌ای‌اش که با بازدید از چند کشور عربی همراه بود بر سیاستهای ضد سوری و تنش زای گذشته تاکید گذاشت.

اظهارات ویلیام هیگ وزیر خارجه انگلیس نیز که اعلام کرد لندن حمایت نظامی از مخالفان را افزایش می‌دهد با واکنش مقامات سوریه مواجه شد. در این باره بشار اسد رئیس جمهوری سوریه به لندن هشدار داد که از ماجراجویی در سوریه پرهیز کند. بشار اسد در عین حال تاکید کرد که اوضاع به نفع حکومت سوریه در جریان است و دولت سوریه تا پیروزی کامل بر توطئه‌ها، فاصله زیادی ندارد. بشار اسد افزود که مخالفان درحال حاضر رمق زیادی ندارند و فقط برای بقا و زنده ماندن می‌جنگند.

این هفته نیز ناآرامی‌ و خشونت‌ در مصر ادامه یافت که در جریان این ناآرامی‌ها شماری کشته و زخمی شدند. اعتراضات در هفته جاری که برای چندمین هفته ادامه دارد همزمان بود با سفر جان کری وزیر خارجه آمریکا به این کشور و تظاهر کنندگان شعارهای خود را متوجه آمریکا و حمایت واشنگتن از دولت مصر کردند. تظاهر کنندگان خشمگین حتی باعث شدند جان کری برای مدتی در منطقه‌ای در قاهره محبوس بماند و امکان انتقال به فرودگاه و ادامه سفرش را نداشته باشد.

به نظر می‌رسد صحنه سیاسی مصر دچار بن بست شده و راه‌حلی برای آن، دست کم در آینده نزدیک مشاهده نمی‌شود. معترضان به سیاست‌ها و عملکرد مرسی، رئیس جمهوری مصر و اخوان المسلمین که حزب حاکم مصر محسوب می‌شود اعتراض دارند.

روز چهارشنبه مقامات ونزوئلا خبر درگذشت هوگو چاوز رئیس‌جمهور سوسیالیست این کشور را اعلام کردند. چاوز مدت 14 سال بر ونزوئلا حکومت کرد. مردم ونزوئلا نظر متفاوتی نسبت به وی داشتند.

درحالی که عده‌ای به او تا حد یک اسطوره، مقام و مرتبه داده و از سیاست‌های وی به خصوص سیاست‌های اقتصادیش حمایت می‌کردند، قشر دیگری از جامعه ونزوئلا از عملکرد وی ناراضی بودند و او را به دیکتاتوری و عوام گرایی متهم می‌ساختند با اینحال باید اذعان کرد که چاوز از مطرح‌ترین چهره‌های آمریکای لاتین در دو دهه گذشته بوده است.

رسالت:الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت

«الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمود فرشیدی است که در آن می‌خوانید؛تاریخ، صحنه نمایش تمدن‌های بشری است که یکی پس از دیگری به تدریج و در نقطه‌ای از جغرافیای جهان،‌شکل می‌گیرد و بر بخشی یا پهنه قابل توجهی از دنیا در برهه‌ای از زمان، سیطره می‌یابد و سپس با پیدایش زمینه‌های درونی،‌عوامل قدرت از تمدن حاکم سلب می‌شود و ناباورانه فرو می‌پاشد و تمدنی دیگر به جای آن می‌نشیند.

نظریه‌پردازان، دیدگاه‌های متفاوتی درباره ظهور و سقوط تمدن‌ها دارند؛ برخی دیدگاه‌ تکامل و تحول همیشگی تمدن‌ها را مطرح ساخته‌اند، عده‌ای انحطاط را سرنوشت اجتناب‌ناپذیر همه تمدن‌ها پس از اوج‌گیری دانسته‌اند و در دوران معاصر، هانتینگتون مدافع نظریه‌ برخورد تمدن‌هاست و اعتقاد دارد از میان هشت تمدن موجود جهان در نهایت دو تمدن اسلامی و کنفوسیوسی در کنار هم با تمدن غرب رویارو خواهند شد.

اما آن‌گونه که از کلام وحی و معارف اسلامی برداشت می‌شود تمدن‌ها تابع سنت‌های الهی هستند که کاستی‌های فرهنگی اخلاقی نظیر عقل‌گریزی و تحجر، فساد اخلاقی، ترس و سستی و تفرقه یا ناهنجاری‌های سیاسی نظیر ظلم و استبداد و فقدان آزادی یا عوامل اقتصادی همچون فقر و بیکاری و اسراف، بی‌تردید موجب سقوط آنها خواهد شد. حتی تمدن اسلامی نیز خارج از دایره شمول سنت‌های الهی نیست و اگر از عقل و عدالت و معنویت فاصله بگیرد و ظلم و دنیا‌طلبی در آن رواج یابد، محکوم به سقوط می‌باشد.

در دوران ما با نگرشی مبتنی بر آموزه‌های وحیانی و با نگاهی تحلیلگرانه به اوضاع کنونی جهان می‌توان نشانه‌های سقوط تمدن غرب را مشاهده کرد. چرا که میراث تمدن غرب طی چند صد سال حاکمیت، جنگ‌ها و کشتارها، انحطاط اخلاقی،‌فروپاشی نهاد خانواده، ویرانگری محیط زیست و دیگر نابسامانی‌ها بوده است و وعده دستیابی انسان‌ها به اوج لذت و کامروایی، اینک با موانع جدی از جمله مشکلات اقتصادی مواجه گشته است. البته برخی اندیشمندان غربی نظیر اشپنگلر، توین بی، یاسپرس و سورکین و دیگران هم این سقوط را پیش‌بینی کرده‌اند و اوکتاویو پاز نویسنده معروف می‌گوید: در ایالات متحده آنقدر کتاب با موضوع فروپاشی آمریکا دیدم که سرگیجه گرفتم.

در چنین شرایطی انسان متحیر و سرخورده از تمدن مبتنی بر فلسفه مادی غرب آماده توبه و تجدید پیمان با آسمان و بازگشت به معنویات شده است و تمدنی که بر پایه اسلام طراحی شده باشد، می‌تواند به نیاز امروز جهانیان پاسخ دهد. البته باید توجه داشت که تمدن غرب هنوز بر مصدر قدرت است و با تمام توان خویش بخصوص با به کارگیری‌ رسانه‌های ارتباط جمعی، می‌کوشد تا این سقوط را به تاخیر بیندازد و به همین سبب مردان و زنان اندیشمندی که می‌خواهند در ترسیم نقشه آینده جهان سهمی داشته باشند و نقشی ایفا کنند می‌بایست رهنمودهای مقام معظم رهبری را سرلوحه تلاش مجاهدت گونه خویش قرار دهند:

1- ایمان به کارآمدی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به عنوان محصول انقلاب اسلامی.

2- برخورداری از روحیه شجاعت در طراحی این الگو براساس مبانی اسلامی،‌بدون هیچ‌گونه رودربایستی.

3- تلاش برای تولید فکر و اندیشه به عنوان بنیانی‌ترین نیاز در طراحی این الگو.

4- جامع‌نگری در طراحی الگو و پاسخگو بودن آن به تمامی نیازهای انسان‌ها و جوامع بخصوص در بعد معنوی با بهره‌گیری از اشکالات و نقایص تمدن غربی به عنوان یک نمونه.

5- پرهیز از شتابزدگی که آفت این روزهای بسیاری از کارهاست و برنامه‌ریزی بلند مدت برای طراحی و عمق‌بخشی به الگوی مطلوب پیشرفت و در عین حال پیش‌بینی اصلاح‌پذیر بودن آن.

6- تدوین راهکارهایی برای بهره‌گیری از استعدادهای جوان و تجربه‌های جدید در طراحی الگو.

7- سخن آخر آنکه راهوار انتقال الگوی جدید، گفتمان‌سازی است و باید مرکز طراحی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت،‌برای رسوخ این الگو در جامعه براساس اولویت نخبگان، جوانان و دیگر اقشار جامعه به ترتیب فرهیختگی و تاثیرگذاری، گفتمان‌سازی کند تا هم کاستی‌های احتمالی مرتفع شود و هم الگو به تدریج به مطالبه جامعه تبدیل گردد.

حمایت:درسهای یک نشست

«درسهای یک نشست»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن می‌خوانید؛نشست کمیته مشترک رژیم صهیونیستی و آمریکا معروف به آیپک در واشنگتن برگزار گردید. آیپک قویترین لابی صهیونیستی است که تاثیرات بسیاری بر سیاست‌های آمریکا دارد. این نشست در حالی برگزار شد که از یک سو اوباما به تازگی دور دوم ریاست جمهوری خود را آغاز کرده است و از سوی دیگر نتانیاهو نخست وزیر صهیونیست‌ها در تشکیل کابینه ناکام بوده است. با تمام این تفاسیر نشست مذکور دارای یک نکته اساسی بود و آن مواضع سران آمریکا در این نشست می باشد.

مقامات آمریکایی بر اموری همچون روند صلح خاورمیانه ، حمایت همه جانبه از رژیم صهیونیستی و مقابله با جبهه مقاومت تاکید کردند. این رفتارها در حالی صورت گرفته است که در ورای یک اصل آشکار می‌شود و آن اینکه به رغم ادعاهای مطرح شده از سوی دولتمردان آمریکا مبنی بر رویکرد جدید به خاورمیانه با آمدن جان کری در سمت وزیر امور خارجه ، تغییری در کلیت رفتاری امریکا ایجاد نخواهد شد.

حمایت‌ها صورت گرفته در آیپک نشان می‌دهد که آمریکا همچنان در یک محور گام بر می‌دارد و آن حمایت از رژیم صهیونیستی است. بر این اساس میتوان گفت که ادعاهای مطرح شده در باب آغاز روند سازش و نیز برقراری صلح در خاورمیانه صرفا ادعایی فریبکارانه می‌باشد که در ورای آن تلاش می‌شود تا منافع آمریکا و صهیونیست‌ها تامین گردد.بسیاری از ناظران سیاسی تاکید دارند که آیپک از مهمترین مولفه‌هایی است که در آن آینده سیاست آمریکا و صهیونیست ها در قبال روابط با یکدیگر و تحولات منطقه ای تنظیم می گردد لذا نشست اخیر را می توان مهر تایید دیگری بر روابط گسترده طرفین دانست. روابطی که نه تنها در حوزه نظامی بلکه در سایر امور نیز مورد تاکید قرار گرفته است.

مجموع مواضع مطرح شده در این نشست نشان می‌دهد که دلبستن تشکیلات خودگردان ، حامیان خط سازش به روند به اصطلاح صلح خاورمیانه امری واهی است چرا که آمریکا حاضر به دگرگونی در سیاست های خود در قبال رژیم صهیونیستی نمی‌باشد هر چند که در ظاهر ادعای دیپلماسی و لزوم روند صلح در خاورمیانه را مطرح می‌سازد. بر این اساس می توان گفت که تنها راهکار برای ملت فلسطین جهت احقاق حقوق خود ادامه مقاومت در چارچوب انتفاضه ای جدید می‌باشد که تاکنون نیز تنها تحقق بخش حقوق آنها بوده است که جنگ 22 روزه و 8 روزه غزه نمودی از این مهم می‌باشد.

آفرینش: پایان انقلاب بولیواری یا ادامه چاویسم

«پایان انقلاب بولیواری یا ادامه چاویسم»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن می‌خوانید؛اشک های نیکولاس مادورو معاون رییس جمهور ونزوئلا، درپی اعلام مرگ هوگو چاوز موجی از نگرانی را درداخل و خارج از این کشور به وجود آورد. "هوگو رافائل چاوز" یک سرهنگ ارتش ونزوئلا بود که پس از شکست درکودتای نظامی خود برعلیه دولت " کارلوس اندرس پرس" رییس جمهوری وقت درسال 1992 دستگیر شد.

وی پس از آزادی از زندان با کسب محبوبیت عمومی، در سال1998 کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شد. وی با شعارهای چپگرایانه خود توانست رای اکثریت مردم را به سمت خود جلب کند . بیشتر حامیان چاوز از قشر فقیر و حاشیه نشین شهرها و روستا نشینان هستند. همان‌هایی که حتی پیشتر صاحب شناسنامه نیز نبودند و در دوران ریاست جمهوری چاوز بسیاری از آنها صاحب شناسنامه شده و از بیغوله ها و حلبی آباد ها به آپارتمان های ساخت دولت منتقل شدند. سیاست های چپگرایانه چاوز و اقداماتی همچون ملی کردن صنایع، منجمله نفت و فقرزدایی اجتماعی موجب شد تا قشراکثریت ونزوئلا حامی وی باشند.

درعرصه سیاست خارجی نیز چاوز نقش وجایگاه مناسبی دربین کشورهای آمریکای لاتین داشت. کشورهایی نظیر کوبا، اکوادور، بولیوی، نیکاراگوئه به همراه ونزوئلا بلوکی مصمم را درمقابل اهداف امپریالیسمی غرب تشکیل داده بودند که چاوز به عنوان حلقه اتصال و از اصلی ترین چهره های تاثیرگذار این بلوک محسوب می شد.

حالا با درگذشت چاوز این ابهامات به وجود آمده که آیا "انقلاب بولیواری" ازسوی سیاستمداران ونزوئلا دنبال می شود یا آنکه تحولات سیاسی خط پایانی بر رویکرد "چاویسم" خواهد کشید.

باتوجه به قوانین این کشور ظرف یک ماه باید جایگزین رییس جمهور مشخص شود و درحال حاضر نیز نیکولاس مادورو معاون چاوز به عنوان رییس جمهور موقت شناخته می شود. وی سابقاً راننده کامیون بوده که با ورود به فعالیت های سیاسی پله های ترقی را به سرعت پیمود. مادورو فرد مورد اعتماد چاوز بود به طوری که چاوز درآخرین سخنرانیش از هواداران خواست تا پس از وی به مادورو رای دهند.

اما دراین میان نمی توان از نقش و قدرت مخالفان چاوز چشم پوشی کرد. درانتخابات اخیر ریاست جمهوری "انریکه کاپرلیس" رقیب سرسخت چاوز که از حمایت های خارجی آمریکا و سرمایه داران ونزوئلا برخوردار بود، رویکردی کاملا متفاوت با چاوز را برای حکومت در پیش دارد. کاپرلیس متعهد شده بود که اگر انتخاب شود، در تمام معاهدات خارجی ونزوئلا با کشورهای مختلف، اعم از ایران، آرژانتین، کوبا، نیکاراگوئه و ...، تجدیدنظر خواهد کرد"

شاید بتوان اینطور گفت که "ونزوئلا بدون چاوز کشور دیگری است!"، چون تمامی اصول سیاست داخلی و خارجی این کشور براساس نگرش های خاص چاوز طرح ریزی شده و مشخص نیست چه رویکردی بردولت بعدی این کشورحاکم خواهد شد.

به عنوان مثال، روابط ونزوئلا با کشورهایی همچون کوبا، ایران، بولیوی و بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین درهاله ای از ابهام قرار می گیرد.

نقش همیاری چاوز در دورزدن تحریم کشورهایی همچون کوبا و ایران درمقابل آمریکا بسیارحائز اهمیت بوده است. اگر "چاویسم" از سوی دولت بعدی ونزوئلا ادامه پیدا نکند باید شاهد انزوای کشورهای آمریکای لاتین باشیم. درهمین راستا باراک اوباما درپیام تسلیت خود برای چاوز خواستار آغاز فصل جدیدی در روابط دو کشور شده است!.

اما دراین معادلات نقش فرماندهان نظامی ارتش درتعیین دولت بعدی بسیارحائز اهمیت است. درحال حاضر نیروهای نظامی وفاداری خود به مادورو فرد مورد اطمینان چاوز را اعلام کرده اند. اگراین وفاداری پابرجا بماند و با توجه به جو روانی که در پی درگذشت چاوز بر جامعه ونزوئلا حاکم شده، می توان پیش بینی کرد که حزب چپ چاوز در انتخابات ریاست جمهوری برتری داشته باشد. اما قطعاً نباید انتظار داشت که ونزوئلا همان ونزوئلا چاوزی باقی بماند!.

تهران امروز:غرب واقعا به‌دنبال مذاکره است؟

«غرب واقعا به‌دنبال مذاکره است؟»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم محمدحسن آصفری است که در آن می‌خوانید؛مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 در آلماتی در حالی پایان یافت که امید می‌رفت غربی‌ها با رویکرد نسبتا واقع‌‌بینانه‌ای که در پیش گرفته بودند فرصتی را برای گشایش در گره بسته مذاکرات به وجود آورند و نهایتا زمینه حل‌وفصل اختلافات دوطرف فراهم شود. تا یک هفته پس از مذاکرات آلماتی رویکرد امیدوارانه به قوت خود باقی بود و اینگونه به نظر می‌رسید که مقامات غرب تا حدی از موضع سماجت‌آمیز گذشته شان دست برداشته‌اند. اما از اواسط هفته جاری به‌تدریج خط واقع‌‌گرایی غرب کمرنگ شدو به همان مسیری رفتند که پیش از مذاکرات آلماتی در پیش گرفته بودند.

این در حالی است که نمایندگان کشورمان با نگاهی مثبت دستاوردهای نشست آلماتی را تشریح کردند. طرف غربی هم با ایجاد کمی تغییر در پیشنهادات مسکو در این دور از مذاکرات حضور پیدا کرد. ولی با این وجود می‌شود مذاکرات آلماتی را همچنان گامی رو به جلو ارزیابی کرد مشروط به اینکه غرب به سرعت تغییر موضع ندهد. اما متاسفانه طرف غربی گام به گام از رویکرد واقع‌‌گرایانه خود فاصله گرفته است.

سیاست جدید گروه ۱+۵ بعد از آلماتی نشان می‌دهد که آنها پیش از این هم هیچ قصدی برای حل مسئله هسته‌ای ایران از راه گفت‌وگو نداشته‌اند و صرفا می‌خواهند که پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران از طریق شورای امنیت پیگیری شود.

این مسئله به چارچوب غیرمستقل کشورهای گروه 1+5 برمی‌گردد. این گروه طی 10سال گذشته نشان داده است که هرگاه مذاکرات هسته‌ای تا مرحله کسب نتیجه پیش رفته است به بهانه‌های مختلف تلاش کردند تا جلسات را به تعویق بیندازند. بازی بر سر تعیین زمان و مکان مذاکرات در همین راستا قابل توجیه است. بنابراین باید گفت که غرب به‌دنبال این مسئله است که موضوع هسته‌ای را در قالب گفت‌وگو حل نکند زیرا در آن صورت ایران در فرآیند مذاکراتی می‌تواند آنها را شکست داده و لذا همه بهانه‌هایی که تاکنون توسط آنها علیه کشورمان مطرح شده را از دست خواهند داد. چرا که ایران بر اساس توافقنامه و پادمان هسته‌ای تحت نظر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی فعالیت هسته‌ای خودش را انجام داده و در مذاکرات، استدلال‌های غرب زیر سوال می‌رود و آنها نمی‌خواهند که این اتفاق بیفتد.

بنابراین پروژه شکست مذاکرات را در دستور کار خود قرار داده و درصدد پیگیری پرونده هسته‌ای از طریق شورای امنیت هستند که در این صورت ایران هم ناچار از اتخاذ سیاستی متناسب با شرایط جدید خواهد شد. ظاهرا نتایج نشست آلماتی مورد رضایت تل آویو و لابی‌های قدرتمند صهیونیستی در آمریکا قرار نگرفته لذا آنها با اعمال فشار به طرف غربی تلاش می‌کنند تا فضا را در راستای اهداف مورد نظر خود تغییر دهند. با یک نگاه حداقلی باید مسئله تعیین زمان و مکان مذاکرات آلماتی 2 را با نگاه مثبتی دید البته با این امیدواری که غرب مذاکره را برای مذاکره نخواهد.

گو اینکه در فاصله نشست هسته‌ای استانبول تا بغداد هم طرف غربی موضع هسته‌ای خود را در قبال ایران تغییر داد و بعد از نشست استانبول که امید می‌رفت زمینه برای حل و فصل موضوع مهیا شود اما ناگهان غربی‌ها بخصوص آمریکایی‌ها زیر میز بازی زدند و در بغداد همه چیز را به نقطه اول برگرداندند. در حال حاضر هم علائمی‌دیده می‌شود که غرب همان سیاست بعد از نشست استانبول را در پیش‌ گرفته است مگر اینکه روزهای آینده به‌گونه‌ای رفتار کنند که واقعا شبهات را از بین ببرند.

شرق:نکاتی پیرامون یک پیام تسلیت

«نکاتی پیرامون یک پیام تسلیت»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم سید مهدی طباطبایی است که در آن می‌خوانید؛در پیام تسلیت آقای محمود احمدی‌نژاد پیرامون درگذشت رییس‌جمهور ونزوئلا، نکاتی وجود داشت که انتقادات برخی علما در خصوص دلایل پافشاری رییس‌جمهور در زمینه مسایل مذهبی و باورهای اعتقادی را وارد فاز تازه‌ای کرد. او در فرازی از این پیام آورده است: «تردید ندارم که او بازخواهد گشت و به همراه همه صالحان و حضرت مسیح(ع) و تنها باقیمانده از نسل پاکان، انسان کامل، خواهد آمد و جامعه بشری را در استقرار صلح و عدالت کامل و مهربانی و کمال یاری خواهد کرد».

بر اساس مبانی اعتقادی شیعه، درخصوص اینکه یک فرد کامل - حضرت بقیه‌الله(عج) - ظهور خواهند کرد و یارانی در کنار ایشان قرار خواهند داشت، هیچ‌گونه تردید و شائبه‌ای وجود ندارد. اساسا اعتقاد به منجی آخرالزمان، در ادیان الهی به اشکال مختلف مورد اشاره قرار گرفته است.

همچنین در خصوص تعداد یاران ایشان نیز، روایاتی آمده که بر اساس نوع سند و راوی، در مجموعه‌هایی که پیرامون حضرت حجت گردآوری شده است، ذکر شده‌اند. اما اتفاق‌نظر وجود دارد که تشخیص و انتساب افراد به عنوان فردی که همراه با حضرت مهدی، به این جهان باز خواهد گشت نه تنها در حد آدم‌های معمولی نیست که حتی علمای بزرگ و مراجع عظام هم از اظهارنظر درباره آن پرهیز می‌کنند. آنان جملگی معتقد بودند که نباید چنین مساله‌ای مطرح شود چرا که حضور در دایره یاران حضرت، همانند نردبانی است برای رسیدن به حقیقت انسان و همگان می‌توانند تلاش کنند تا در این مسیر قرار گیرند. این یک مشوق برای رفتار انسانی، اخلاقی و دینی است و ادله شرعی ما نیز بر این موضوع قرار گرفته است.

2-در قانون اساسی ما آمده است که رییس‌جمهور باید یک رجل سیاسی باشد. البته دیده شده که رییس دولت تلاش می‌کند از کلماتی در نامه‌ها و سخنان خود استفاده کند که دو پهلو باشد که بعدا اگر شرایط طور دیگری شد بتواند در خصوص آن دست به تفسیر بزند و بگوید مقصود من این نبوده است.

به نظر من این پیام هم یک ژست سیاسی است و دیری نمی‌گذرد که ناگزیر از توجیه خواهند شد. من احتمال می‌دهم بگوید منظور وی از بازگشت آقای چاوز به این عالم، بازگشت روش وی یعنی سوسیالیزم در مقابله با امپریالیسم جهانی باشد. احتمالا در مجموعه نهاد ریاست‌جمهوری این دیدگاه بوده که کشورهای خارج به دلیل ناتوانی در درک مهدویت، از این پیام به عنوان بازگشت روش سوسیالیسم برداشت می‌کنند.

به هر حال، باز هم تاکید می‌کنم بحث شرعی و مذهبی این مساله از تخصص او خارج است اما از منظر سیاسی و دیپلماتیک نیز می‌توانست یک پیام رسمی مشخص که دارای چارچوب‌های رسمی و رعایت عرف دیپلماتیک است بدهد و نیازی به این‌گونه واژه‌پردازی نیست چه اینکه در سخنان خود در هیات دولت نیز، از ادبیات خاصی استفاده کرده است که مشخص نیست دلیل آن چیست؟

آرمان:چرایی کاهش قدرت خرید

«چرایی کاهش قدرت خرید»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم دکتر محمدقلی یوسفی است که در ان می‌خوانید؛روز گذشته یکی از مقامات دولتی اعلام کرد که قدرت خرید حقوق‌بگیران نصف شده است. واقعیت این است که در طول سال‌های مختلف ما همواره شاهد افزایش تورم بودیم. با توجه به تورم به‌طور متوسط بیش از 35 درصدی سالانه و از سوی دیگر تغییر اندک سطح مزدها، طبیعی است که خانواده‌ها با کاهش قدرت خرید مواجه شده باشند. مخصوصا این وضعیت زمانی برجسته‌تر می‌شود که بدانیم خانواده‌ها بیش از 60 درصد درآمد خود را فقط برای خوراک، پوشاک و مسکن صرف می‌کنند. بنابراین تاثیر نامطلوب افزایش هزینه‌ها در پایین آمدن سطح هزینه‌های بهداشتی، آموزشی و تفریحی مردم نمود پیدا می‌کند.

درواقع آن فردی که این هزینه‌ها را تامین می‌کند، اگر در مشاغل دولتی مشغول به‌کار باشد با این درآمد نمی‌تواند تمام هزینه‌های خانواده خود را تامین کند و آنهایی هم که مشاغل آزاد دارند، برای اینکه از خط فقر فرار کنند باید چندشغله شوند و به همین دلیل آنها دیگر وقتی برای تفریح خانواده خود ندارند.

در چنین شرایطی فقر درآمدی به فقر دیگری تغییر شکل پیدا می‌کند. مشکل اینجاست که این فقر توانمندی اقتصادی و جوابگو نبودن درآمدهای آنها باعث می‌‌شود که این فقر از توانمندی اقتصادی به فقر توانمندی انسانی و مثلا تغذیه ناسالم و فقر اجتماعی تبدیل می‌شود که در مرحله بعدی در دیگر مسائل نیز خودش را نشان می‌دهد. از سوی دیگر به دلیل کاهش تولید و سطح اشتغال نمی‌توان تصویری روشن را برای قدرت خرید خانوار متصور شد. چراکه بازار با رکود مواجه است و دیگر برخی کارهای اقتصادی به‌صرفه نیستند و برخی واحدها نیز توانایی تولید ندارند، بنابراین میزان تولید خود را کاهش داده‌اند.

با کاهش عرضه محصولات صنعتی، معمولا عرضه محصولات کشاورزی و معدنی نیز کاهش می‌یابد و درنتیجه این مسائل به کاهش اشتغال منجر می‌شوند. محدودیت‌های بین‌المللی اقتصاد ما نیز باعث دشوار شدن این وضعیت شده و هزینه تولید را افزایش داده و از سوی دیگر سطح درآمدها کاهش یافته‌اند. برخی کم‌‌تدبیری‌ها را هم می‌توان به این مشکلات اضافه کرد که گاهی مشکلات بوروکراسی به‌وجود می‌آورند و باعث عدم شفافیت می‌شوند.

اما درمجموع باید توجه داشت تنها دولت در این اتفاقات سهم ندارد بلکه باید به‌طور کلی شرایط را بررسی کرد. مثلا هزینه‌های پیش‌بینی‌نشده برخی نهادها درحالی است که آنها هیچ تولیدی ندارند و حتی نیروی کار خارجی به‌کار می‌گمارند. درحالی که ما به این فرصت‌های شغلی نیاز داریم. از سوی دیگر در شرایطی که بانک مرکزی باید تورم را کنترل کند، برخی نهادهای موازی که فعالیت‌های نمایشی انجام می‌دهند باعث افزایش نقدینگی و بیکاری می‌شوند.

مردم سالاری:پیام تسلیتی که چندان عجیب نیست!

«پیام تسلیتی که چندان عجیب نیست!»عنوان  سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم محمدحسین روانبخش است که در آن می‌خوانید؛ محمود احمدی‌نژاد در طول یک دهه گذشته که در صحنه سیاست ایران حضور دارد همواره با تمام وجود سعی کرده رفتار و گفتاری داشته باشد که عجیب و غریب بنماید و در این راه هیچ کوتاهی نکرده است و هرگز از پیمودن چنین مسیری بازنگشته و نمی‌گردد، مطمئنا همچنان که او همین چند روز پیش اعلام کرد که هنوز می‌تواند بگم بگم کند، نه از حرفهایش در حضور آیت‌الله جوادی آملی (حرف‌هایی که به‌هاله نور معروف شد) پشیمان است و نه از خانه نشینی 11 روزه اردیبهشت سال قبل، نه از صحبت‌هایی که درباره حجاب کرد و اعتراض علما را درپی داشت عذرخواهی کرده و می‌کند و نه از حمایت‌هایش از اسفندیار رحیم مشایی و مکتب ایرانی، نه حرف‌هایش درباره انکار هولو کاست که بی موقع گفته شد را نامناسب و بی هنگام می‌داند و نه سخنانی چون «آنقدر قطعنامه صادر کنید که قطعنامه دانتان پاره شود‌« را . او حتی از انکار چند باره مهمترین شعار انتخاباتی‌اش (‌نفت بر سر سفره‌ها) ابایی ندارد و نه حتی از بیان وعده‌های جدید بعد از هفت سال وعده‌های عملی نشده‌. اینها فقط بخشی از کارها یا شاهکارهای احمدی‌نژاد است و با این وصف نباید از پیامی‌که وی به مناسبت درگذشت هوگو چاوز داده تعجب کرد یا انتظار داشت که با تذکر یا انتقاد، او متوجه شود که نگارش و انتشار چنین پیامی‌چقدر نابجا است .

با همه این حرفها نباید مثل بعضی موارد دیگر نسبت به پیام احمدی‌نژاد بی‌تفاوت بود و مثل بعضی موارد، منتظر پایان دوره دولت فعلی ماند و حرفی نزد، همچنان که سال گذشته زمانی که فیلم ضد‌شیعی «ظهور نزدیک است‌« توسط جریان انحرافی ساخته و منتشر شد، اعتراضات شدت گرفت و نگذاشت که اعتقادات شیعی برای پیشبرد اهداف سیاسی و عوام فریبی گروهی خاص خرج شود . هوگو چاوز اگر از نظر سیاسی متحد ایران به حساب می‌آید اما از کسی پوشیده نیست که اعتقاد مذهبی نداشت . زمانی که چند سال پیش، دولتمردان او را به حرم مطهر امام رضا‌(ع) بردند، بسیاری از علما به این حرکت اعتراض کردند اما متاسفانه دولتمردان همچون موارد مشابه توجهی به این تذکرات نکردند و حالا، محمود احمدی نژاد در پیام خود به مناسبت درگذشت چاوز، او را از یاران حضرت صاحب‌‌الامر‌(عج) دانسته و نوشته است « تردید ندارم که او باز خواهد گشت و به همراه همه صالحان و حضرت مسیح و تنها بازمانده از نسل پاکان، انسان کامل باز خواهد آمد!»

اولین احتمالی که بعد از خواندن این عبارات ناپسند به ذهن متبادر می‌شود این است که احمدی‌نژاد به پاس دوستی و رفت‌و‌آمد زیادی که با چاوز داشته احساساتی شده و این عبارات را نوشته است، اما با چنین فرضی باز هم نباید از این خطای بزرگ و غیرقابل بخشش احمدی‌نژاد گذشت، ضمن اینکه او بارها نشان داده که ابایی از استفاده از معتقدات مردم ندارد! یکبار اعلام می‌کند که حضرت صاحب‌الامر این کشور را اداره می‌کند و یکبار دیگر پول یارانه‌های نقدی را به امام عصر نسبت می‌دهد و اصلا هم متوجه پیامدهای ناپسند این سخنان نبوده و نیست .

احمدی‌نژاد خوشبختانه ماه‌های آخر ریاستش را می‌گذراند اما همه این رفتارها باید درس عبرتی باشد برای کسانی که زمانی شیفته رفتار ظاهری او بودند و او را مظهر اصولگرایی می‌دانستند‌. در یکی دو سال گذشته بسیاری از اصولگرایان نگاه دیگری به احمدی‌نژاد پیدا کرده اند و منتقد رفتارهای او شده‌اند و خدا کند که این آگاهی و تجربه، در قضاوت نسبت به همه احمدی‌نژادها به کار گرفته شود.

ابتکار: سوسیالیست دوست داشتنی یا سد راه آزادی؟

«سوسیالیست دوست داشتنی یا سد راه آزادی؟»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم سارا معصومی است که در آن می‌خوانید؛ناقوس مرگ در ونزوئلا به صدا درآمد. گویا دو سال جدال تن به تن با سرطان سرانجام نفس‌های رئیس جمهور سوسیالیست را به شماره انداخت.14 سال حضور بی چون و چرای چاوز در قدرت او را به دوگانه ای تبدیل کرد که برخی مجسمه مبارزه با امپریالیسم ش خواندند و عده ای او را مانعی بر سر راه برقراری دموکراسی و آزادی سیاسی در این کشور.خبر مرگ چاوز هم در سرتاسر جهان از کاراکاس تا خیابان‌های نیویورک واکنش‌های متفاوتی را به دنبال داشت.

عده ای با در دست داشتن عکس‌هایی از چاوز بر فقدانش مرثیه خوانده و این تراژدی را به جریان چپ تسلیت گفتند. در آن سوی میدان هم زنان و مردانی بودند که مهر مهاجر بر پیشانی داشته به خیابان‌های ایالت‌های مختلف آمریکا ریخته و نبود آقای سوسیالیست را جشن گرفتند.مخالفانی که مرگ او را فرصتی برای دیپلماسی می‌دانند. چاوز در ذهن هوادارانش ضدامپریالیستی شجاع است که از 14 سال پیش تاکنون با فرمانروایی طبقه مرفه بر ضعفا در ونزوئلا مخالفت کرده اما در باور منتقدانش گردن کلفتی است که فرصت نفس کشیدن و ابراز وجود را از آنها که دیگر گونه می‌اندیشیدند، را گرفت.

چاوز در میان رهبران امریکای لاتین هم از محبوبیت فوق العاده ای برخوردار بود.به گزارش آسوشییتدپرس، اوو مورالس رئیس جمهور بولیوی با چشمانی اشکبار در واکنش به مرگ چاوز گفت:هوگو امروز بیش از هر روزی دیگری زنده است و زنده خواهد ماند. او الگویی برای تمامی کسانی خواهد بود که در راه آزادی می‌جنگند. او همواره در تمامی مناطق جهان حی و حاضر خواهد بود. او همراه ما و همدرد ما خواهد ماند.

از آغاز بیماری هوگو چاوز وی کشور کوبا را برای درمان سرطان انتخاب کرد. کشوری که متحد اصلی چاوز یعنی برادران کاسترو بر اریکه قدرت آن تکیه زده اند. فقدان چاوز برای خانواده کاسترو با اعلام دو روز عزای عمومی در این کشور و نیمه افراشته شدن پرچم‌ها به نشانه عزاداری، رخ نمود. در بیانیه ای که در تلویزیون رسمی کوبا قرائت شد، آمده است: چاوز برای مردم کوبا همواره یکی از برجسته ترین فرزندان این کشور خواهد بود.

مرگ چاوز شاید بیش از آنکه هواداران او در ونزوئلا را نگران کرده باشد، تبدیل به دغدغه کوبایی‌هایی شده که کشورشان در 14 سال گذشته همواره از کمک‌های بی دریغ دولت کاراکاس برخوردار بوده است. هاوانا در این سالها هر بار به نفت بیشتری نیاز داشت دستان آقای چاوز را در کنار خود دیده بود. برخی ساکنان پایتخت کوبا در گفت وگو با آسوشییتدپرس تاکید می‌کنند که حتی اگر حزب چاوز در انتخابات آتی برنده میدان هم باشد باز رابطه میان ونزوئلا و کوبا به رونق روزهایی نخواهد بود که رئیس جمهور سرخ پوش بر مسند قدرت در کاراکاس نشسته بود.

در ایالات متحده، کشوری که در 14 سال گذشته رابطه پرفراز و نشیبی را با ونزوئلا تجربه کرده است، باراک اوباما ترجیح داد با کمترین اشاره به فقدان چاوز، ملت و نه دولت در کاراکاس را مخاطب خود قرار دهد.وی در بیانیه ای به مناسبت درگذشت چاوز اعلام کرد که واشنگتن از خواست و اراده مردمی در ونزوئلا حمایت می‌کند و به برقراری رابطه سازنده با دولت هم امیدوار است: با آغاز فصلی جدید در ونزوئلا، امریکا خود را به پیشرفت اصول دموکراسی در ونزوئلا، حکمرانی قانون و احترام به حقوق بشر در این کشور پایبند می‌داند.

چاوز شاید در میان سیاستمداران غربی چهره ای نه چندان محبوب و رهبری دردسرساز بود اما در جامعه هنری و سینمایی او مشتاقان خاص خود را داشت. اولیور استون کارگردان و تهیه کننده ای که فیلمی در خصوص چاوز هم در پرونده کاری خود دارد، در تویتر خود پستی با این مضمون نوشت: عزادار قهرمانی هستم که از اهمیت فوق العاده ای در میان هموطنانش برخوردار بود. نام او همواره در تاریخ باقی خواهد ماند. دوست من اکنون در بهشت آرمیده است.

مهاجران ونزوئلایی که در ایالات متحده زندگی می‌کنند سالهاست که آقای سوسیالیست را سدی بر سر راه آزادی سیاسی در کشور خود می‌دانند. با اعلام خبر درگذشت چاوز جمعیتی حدود 200 نفر از این مهاجران در ایالت‌های مختلف با ریختن به خیابان‌ها مرگ رئیس جمهور ضدامریکایی خود را جشن گرفتند. مردان و زنانی که با خنده از آغاز فصلی نو در کاراکاس سخن می‌گفتند. یکی از این مهاجران در گفت وگو با آسوشییتدپرس می‌گوید: او سرانجام رفت. ما مرگ را جشن نمی‌گیریم بلکه برای بازشدن پنجره ای جدید که می‌تواند مولود امید و تغییرات باشد، خوشحال هستیم.

در آرژانتین کریستیانا فرناندز که از متحدان منطقه ای چاوز به حساب می‌آمد، سه روز عزای عمومی اعلام کرد.

گفته می‌شود که خانم فرناندز برای شرکت در مراسم خاکسپاری آقای چاوز به ونزوئلا خواهد رفت. در نیکاراگوئه که در سالهای حضور چاوز در قدرت از موهبت نفت ارزان قیمت این کشور برخوردار بود، همسر دانیل اورتگا که سخنگوی وی نیز است در خصوص مرگ چاوز می‌گوید: او یکی از مردانی است که هرگز نخواهد مرد. همه ما چاوز هستیم.هوگو چاوز اصلی ترین متحد ما بود اما من مطمن هستم که ونزوئلایی‌ها به حمایت خود از وی ادامه خواهند داد.

جیمی کاتر رئیس جمهور سابق ایالات متحده در بیانیه ای به مناسبت درگذشت آقای رئیس جمهور نوشت: نام چاوز به عنوان فردی که خواهان استقلال و شان سیاسی برای دولت‌های امریکای لاتین بود، در اذهان باقی خواهد ماند. ما مردی را شناختیم که داعیه دار رویکردی بود که خواهان تغییرات شگرف در کشورش و سود رساندن به طبقه محرومی بود که احساس به حاشیه رانده شدن را داشتند. شاید موافق تمامی عملکردهای چاوز در این سالها نبویدم اما هیچ گاه اندک شکی به عزم وی برای بهبود زندگی هموطنانش نداشتیم.

سفیر روسیه در سازمان ملل مرگ چاوز را یک تراژدی خواند: او سیاستمداری بزرگ برای کشورش بود. او نقش بسیار مهمی در بهبود رابطه میان روسیه و ونزوئلا بر عهده داشت. همچنین دفتر مطبوعاتی کاخ کرملین اعلام کرد که”ولادیمیر پوتین” رئیس جمهوری روسیه در پیام تسلیتی، از درگذشت هوگو چاوز، ابراز تاسف عمیق نموده و مرگ وی را به دولت و ملت ونزوئلا تسلیت گفت: هوگو چاوز انسانی بسیار قدرتمند بود که همواره به آینده نظر داشته و برنامه مشخصی برای آینده کشورش داشت. ضمن اینکه چاوز یکی از دوستان بسیار نزدیک و قابل اعتماد روسیه بود که از دست دادن وی باعث تاسف عمیق شده است.

وزیر امور خارجه انگلستان ویلیام هیگ نیز پیام تسلیت خود را به ملت و خانواده چاوز اعلام کرد. نخست وزیر کانادا استفان هارپر ضمن ابراز همدردی با مردم ونزوئلا ابراز امیدواری کرد که مرگ چاوز پنجره فرصت‌های بیشتر در حوزه دیپلماسی را بگشاید.

رافائل کورا رئیس جمهور اکوادور و یکی از نزدیک ترین دوستان چاوز پیش بینی کرد که چاوز تاثیر بسزایی بر سیاست آتی ونزوئلا داشته باشد: ما یک انقلابی را از دست دادیم اما تاثیر وی بر ما ابدی و دایمی خواهد بود.

در چین که در 14 سال گذشته وام‌های کلانی را در ازای نفت در اختیار کاراکاس قرار داده است، از بیانیه دولتی خبری نبود اما در وب سایت‌های مختلف همگی از سیاست‌های ضدامریکایی چاوز در 14 سال گذشته قدردانی کردند. از نخستین ساعت اعلام خبر مرگ چاوز مرثیه‌های فراوانی در سوگ مردی خوانده شد که به گمان بسیاری قرمان سوسیالیست‌ها و الگوی انقلابی‌های دهه 60 بود. خواننده آهنگ‌های مردمی در کوبا که یکی از آهنگ هایش در مرح چه گوارا او را به شهرت جهانی رساند در وب لاگ خود برای وداع با چاوز نوشت: خداحافظ برای همیشه آقای فرمانده.

دنیای اقتصاد:چاوز: تضاد تاریخ و اقتصاد

«چاوز: تضاد تاریخ و اقتصاد»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر علی دادپی است که در آن می‌خوانید؛بعد از یک مبارزه طولانی با سرطان، هوگو چاوز رییس‌جمهور ونزوئلا دیروز درگذشت.

او چهارده سال بر ونزوئلا حکم راند و در شمار سیاستمداران چپگرای آمریکای لاتین بود که با الهام از حکومت کمونیستی فیدل کاسترو در کوبا کوشید آمیزه‌ای از سیاست‌های ضد آمریکایی در عرصه روابط خارجی و برنامه‌های رفاه اجتماعی اجرا کند و برای ونزوئلا اعتبار بین‌المللی و برای ونزوئلایی‌ها رفاه و رشد اقتصادی به ارمغان بیاورد.

چاوز در حالی جان به جان آفرین تسلیم کرد که ونزوئلایی‌ها با قفسه‌های خالی و کمبود برخی کالاهای اساسی مواجهند و به نظر می‌رسد بولیوار پول ملی این کشور در آستانه کاهش ارزش دیگری است. آیا چاوز مسوول این وضعیت آشفته اقتصادی است؟ پاسخ به این سوال بسیار دشوار است. سیاست‌های اقتصادی او برای بسیاری از ونزوئلایی‌ها تاثیری متفاوت از اثرشان بر اقتصاد ونزوئلا داشت.

در عرصه اقتصاد چاوز یک مردم‌گرا بود. هدف او راضی نگه داشتن توده مردم و نه گسترش زیرساخت‌های اقتصادی بود. این یک واقعیت است که چاوز در عرصه اقتصاد به راه‌حل‌های سریع و فوری اعتقاد داشت و با فرمان می‌کوشید کشتی اقتصاد را به مسیر دلخواهش بیاورد.

او تصمیمات اقتصادی زیادی را در حین برنامه زنده تلویزیونی‌اش «الو، رییس‌جمهور» در پاسخ به تقاضاهای شنوندگانش می‌گرفت و کمتر توجهی به مکانیسم‌های اقتصادی و بازارها داشت. ابزار او در این راه تفاوتی با ابزار دیگر دولت‌های چپگرا در کشورهای در حال توسعه نداشتند: ملی کردن بخش خصوصی، استفاده از درآمد سرشار نفت ونزوئلا و تغییر دادن نرخ برابری پول ملی با ارزهای خارجی. با این حال چاوز کوشید برای میلیون‌ها ونزوئلایی کم درآمد و فقیر برنامه‌های مختلف مبارزه با فقر، خرده وام‌دهی و بهداشت عمومی را به اجرا بگذارد.

برای همین بسیاری به او در انتخابات پیاپی رای دادند تا در قدرت باقی بماند. در دهه اول حکومت او بر ونزوئلا بنا به برخی گزارش‌ها فقر در جامعه ونزوئلا کاهش پیدا کرد، از مرگ و میر نوزادان یک سوم کاسته شد، مرگ بر اثر سوءتغذیه پنجاه درصد کاهش پیدا کرد و جمعیت دانشجویی ونزوئلا دو برابر شد. اما در همین دوره نرخ قتل در کشور چهار برابر شد، تورم به 18 درصد رسید و فساد اداری گسترش پیدا کرد.

واقعیت اینجاست که چاوز نتوانست ساختار اقتصادی ونزوئلا را تغییر دهد. مانند سایر کشورهای آمریکای لاتین اقتصاد ونزوئلا از دهه هشتاد میلادی از بیکاری، تورم، بی‌ثباتی اقتصادی، فرار سرمایه، فساد اداری، فقر و عدم وجود یک سیستم قضایی مستقل رنج می‌برد. نرخ فقر رو به افزایش در این کشور نفت خیز یکی از دلایل به قدرت رسیدن این سرهنگ سابق چتربازان و فرزند دو معلم روستایی بود. بسیاری از مردم کم درآمد ونزوئلا به دنبال یک منجی بودند. چاوز با فریادها و شعارهای دلنشینش آن منجی بود و کوشید برای آنها رفاه را به ارمغان بیاورد بدون آنکه از عوامل بی‌ثباتی اقتصادی در ونزوئلا بکاهد.

افزایش انحصارات دولتی، استفاده گسترده از منابع دولتی در شبکه توزیع مانع از گسترش بازارهای محلی و بومی شد که ثبات و دوام رشد و توسعه اقتصادی را تضمین می‌کردند. بخش هنگفتی از درآمدهای نفتی در سپرده‌های ویژه‌ای ذخیره می‌شد که رییس‌جمهور می‌توانست آنها را به صلاحدید خود هزینه کند و این از شفافیت اقتصادی در کشور کاست. سیاست‌های چاوز بر علیه اقلیت سرمایه‌دار و دارای ارتباطات گسترده با جهان توسعه‌یافته به فرار مغزها در این کشور دامن زد. در حالی که اندازه جامعه دانشگاهی در این کشور در حال افزایش بود سرمایه انسانی ونزوئلا در امور صنعتی و بازرگانی کاهش پیدا می‌کرد.

همزمان چاوز به دنبال تحقق رویای آمریکای لاتین متحد بخشی از سرمایه ونزوئلا را در پروژه‌هایی هزینه کرد که برای اقتصاد ونزوئلا بهره‌ای نداشتند. او به مصرف‌کنندگان کم درآمد در ایالات متحده آمریکا سوخت زمستانی ارزان عرضه کرد، اوراق قرضه آرژانتین ورشکسته را خریداری کرد و در اکوادور سرمایه‌گذاری کرد.

در این روزها، میلیون‌ها ونزوئلایی برای چاوز عزاداری خواهند کرد. او نماد همه چیزهای خوبی بود که یک مصرف‌کننده در زندگی روزانه اش دوست دارد: سوخت ارزان، بیمه رایگان و کالاهای ارزان قیمت. با این حال ساختار اقتصادی ونزوئلا در شرایط بهتری از گذشته نیست. شرکت نفت ونزوئلا هنوز تامین‌کننده 94 درصد درآمدهای خارجی ونزوئلا است. این شرکت قرار بود در سال گذشته به تولید 8/5 میلیون بشکه نفت در روز دست یابد، اما اکنون تنها می‌تواند بین 8/2 تا 3 میلیون بشکه در روز تولید کند.

بسیاری دولت چاوز را به غفلت در تعمیر و نگهداری صنعت نفت ونزوئلا متهم می‌کنند. از این میزان 270 هزار بشکه در روز به چین برای بازپرداخت وام‌های دریافتی ونزوئلا از این کشور صادر می‌شود و 400 هزار بشکه در روز با تخفیف ویژه به کوبا فروخته می‌شود. از آنجا که ونزوئلا از گاز طبیعی در تولید برق استفاده نمی‌کند بخش قابل توجهی از سوخت تولیدی ونزوئلا در خود این کشور سوزانده می‌شود. ونزوئلایی‌ها از سوخت ارزانی برخوردارند و مصرف بنزین بسیار بالایی دارند که جلوی صادرات این کالا را می‌گیرد. ماه گذشته بولیوار، واحد پول ملی ونزوئلا که قهرمان ملی محبوب چاوز هم هست، یک سوم ارزش خود را از دست داد.

چاوز آخرین سیاستمدار از نوع خود در جهان در حال توسعه نبوده و نیست. باز زمانی که کندی رشد اقتصادی و فساد اداری به فقر در جوامع دامن بزند، مردمی که خود را در حاشیه قدرت سیاسی و رفاه اقتصادی می‌یابند، چاوز زمان خود را پیدا خواهند کرد تا بخشی از سهم از دست رفته شان از امتیازات و موهبت‌های اقتصادی را به دست آورند. زندگی هوگو چاوز محدودیت‌های این سیاستمداران و هزینه اقتصادی آنها را به ما نشان می‌دهد. تنها اقتصادهای نفتی هستند که می‌توانند این هزینه‌ها را بپردازند و حتی این اقتصادها نیز نمی‌توانند فرصت‌های از دست رفته را دوباره به دست بیاورند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
محمود
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۰۱ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۷
۰
۰
روز نامه مردم سالاری كه خود یك طرفه به منبر میروی باور كن حالمان بهم خورد انقد ر یك كلام را با پیشینه رئیس جمهوری و هر بار از اول شروع و وصل میكنی تا فی ها خالدون را تكرار میكنی یادتان نرود فردا مقاله ای كه مینویسید دوباره از 11 روز شروع نكنید

نیازمندی ها