همه آنچه در روز 22 بهمن 57 اتفاق افتاد

روز سرنوشت

22 بهمن، روز سرآغاز تحولی اساسی در تاریخ معاصر ایران بود. نظام سلطه که در طول دوران مبارزه با چالش‌های اساسی روبه‌رو شده بود، با ورود امام‌خمینی به خاک میهن در آستانه سراشیبی کامل قرار گرفت.
کد خبر: ۵۳۹۳۲۲
روز سرنوشت

هواداران سلطنت اگرچه امیدی به این نجات بیمار محتضر نداشتند، اما برای این‌که در مقابل سیل توفنده حرکت مردم خودی نشان دهند، برای حمایت از شاپور بختیار با همه امکانات و استعداد خود و برای پشتیبانی از کابینه او وارد میدان شدند و در محیط محدود و سربسته امجدیه، تجمعی را برپا کردند و علیه انقلابیون شعار دادند. رژیم شاهنشاهی آخرین نفس‌های حیات 2500 ساله خود را می‌کشید.

با اتفاقاتی که در روز بیست و یکم بهمن افتاده بود، ارتش کنترل اوضاع را از دست داد. با وجود همه ادعاهایی که توسط امرای نظامی مطرح می‌شد، ارتش کمترین مقاومت را در مقابل حرکت انقلابی مردم داشت و علاوه بر پیوستن بسیاری از بدنه ارتش به انقلاب مردم، کلانتری‌ها و مراکز استقرار نیروهای نظامی یکی پس از دیگری فتح می‌شد.

صبح 22 بهمن 1357 فرماندهان ارتش آماده می‌شدند در جلسه شورای عالی ارتش در ستاد کل بزرگ‌ارتشتاران حاضر شوند. ساعت یک و 30 دقیقه تعدادی از فرماندهان، ‌معاونان، روسا و مسئولان سازمان‌های ارتش در این جلسه حضور پیدا کردند.

مهم‌ترین این افراد عبارت بودند از: عباس قره‌باغی، جعفر شفقت، حسین فردوست، هوشنگ حاتم، ناصر مقدم، احمدعلی محققی، امیرحسین ربیعی، کمال حبیب‌اللهی و عبدالعلی بدره‌ای. جلسه با سخنان ارتشبد قره‌باغی آغاز شد که طی آن به تشریح وضع نیروهای ارتش و مشکلات آنها پرداخت.

عبدالعلی بدره‌ای، فرمانده نیروی زمینی از کمبود نیروهای تحت امرش برای کمک به فرمانداری نظامی و جلوگیری از ورود گردان پیاده لشکر قزوین پرده برداشت.

آنچه در این جلسه گفته شد، همه حکایت از ناتوانی ارتش در برابر موج خروشان انقلاب داشت، سپهبد حاتم خطاب به فرماندهان ارتش گفت: به طوری که تیمساران ملاحظه می‌کنید، با توجه به آخرین شرایط خصوصی یگان‌ها که فرماندهان نیرو تشریح کردند، ‌به عللی که همه می‌دانیم، ارتش در موقعیت خاصی قرار گرفته است که نیروها بنا به اظهار فرماندهان‌شان قادر به انجام عملی نیستند. از طرف دیگر، اعلیحضرت رفته‌اند و بنابه اظهار نخست‌وزیر، مراجعه نمی‌کنند. ماه‌هاست امور کشور تعطیل است. آیت‌الله خمینی خواهان جمهوری اسلامی است. تمام ملت ایران هم عملا در این مدت نشان داده‌اند پشتیبان و خواستار جمهوری اسلامی هستند. بختیار هم با توجه به اظهاراتش در مجلس و همچنین در مصاحبه‌هایش می‌خواهد جمهوری اعلان کند، ولی طرفدار بین مردم ندارد. پیشنهاد من این است که در این مناقشه سیاسی ارتش خود را کنار کشیده و مداخله ننماید.

در ساعت یک بعدازظهر، اعلامیه ارتش مبنی بر بی‌طرفی از رادیو پخش شد. شورای عالی ارتش در این اعلامیه از سربازان خواست به پادگان‌ها بازگردند.

امام خمینی نیز در پیامی خطاب به ملت ایران از آنان خواست در عین هوشیاری و مراقبت و آمادگی برای درهم‌کوبیدن هر نوع حمله تازه‌ای از سوی ارتش، از حمله، آزار و درگیری با آنها در پادگان‌هایشان خودداری شود.

از سوی دیگر در آن روز نمایندگان مجلس شورای ملی به سفارش جواد سعید، رئیس مجلس به طور دسته‌جمعی استعفا دادند.

مراکز حساس دولتی یکی‌یکی به تصرف انقلابیون درآمد. رادیو تهران که از ساعت 11 صبح 22 بهمن در محاصره نیروهای مردمی قرار داشت، ‌در ساعت 2بعدازظهر کاملا در اختیار آنان قرار گرفت.

تصرف کارخانه تسلیحات باعث شد اسلحه و مهمات در اختیار انقلابیون قرار گیرد. در نقاط مختلف تهران از سه‌راه آذری گرفته تا حوالی میدان شهباز، گوشه و کنار خیابان‌ها سنگربندی شده بود، بیشترین حجم درگیری‌ها به نواحی جنوب و جنوب شرق تهران محدود بود و مردم در خیابان‌های فرح‌آباد، تهران‌نو، خراسان، شهیاد و قصرفیروزه اجتماع کرده بودند و سرسختانه در مقابل اندک نیروهای ارتشی که به‌زعم خود از سر وفاداری به نظام سلطنتی و سوگندی که به خاطر حفظ سلطنت پهلوی خورده بودند، مقاومت می‌کردند. در پادگان لویزان اتفاقاتی در شرف وقوع بود.

با وجود کناره‌گیری اکثر نظامیان از درگیری‌ها، سپهبد بدره‌ای، فرمانده نیروی زمینی و محمدامین بیگلری، جانشین فرماندهان گارد، آخرین تلاش‌ها را برای نجات حکومت پهلوی به کار‌بستند، اما این مقاومت شکننده در مقابل توفان سهمگین انقلاب درهم شکسته شد و هر سه فرمانده نظامی به دست انقلابیون کشته شدند.

ستاد ژاندارمری واقع در میدان 24 اسفند (انقلاب) نیز به دست نیروهای انقلاب افتاد. هویدا که دوران حبس خود را در منطقه دره شیان می‌گذراند نیز از سوی مردم دستگیر شد و به مدرسه رفاه انتقال پیدا کرد. شورای عالی ارتش با مشاهده این وضع، در ساعت 10 و 30 دقیقه با حضور رئیس ستاد، وزیر جنگ و اکثر فرماندهان نظامی تشکیل‌جلسه داد و پس از مذاکره، اعلامیه‌ای صادر کرد و متذکر شد برای جلوگیری از هرج و مرج و خونریزی، بی‌طرفی خود را در مناقشات فعلی اعلام و به یگان‌های نظامی دستور داده شد به پادگان‌های خود مراجعه کنند.

درواقع، صدور این اعلامیه هیچ نقش و تاثیری در روند حوادث نداشت. مراکز نظامی یک به یک به تصرف انقلابیون درمی‌آمد و ابتکار عمل از ارتشیان نیز سلب شده بود. بعدازظهر روز 22 بهمن، حال و هوای دیگری داشت.

گروهی از جوانان مسلح به سرپرستی فضل‌الله محلاتی، رادیووتلویزیون وقت را مورد محاصره قرار دادند و بعد از چند ساعت زد و خورد، ایستگاه رادیو را در ساعت 16 تسخیر کردند و مردم در ساعت 16 و 30 دقیقه برای اولین بار در طول تاریخ صدای انقلاب و سرود ای ایران را از رادیو شنیدند.

اولین کلامی که از رادیو پخش شد و به گوش مردم رسید، نوید فتح این مرکز را می‌داد:«توجه بفرمایید، توجه بفرمایید. اینجا تهران صدای راستین ملت ایران، صدای انقلاب است».

در ساعت 5 و 45 دقیقه پیام امام خمینی (ره) از رادیو پخش شد و امام در این پیام مردم را از اعمال غیرقانونی برحذر داشت.

بعدازظهر 22 بهمن روزی دیگر بود. سپهبد رحیمی، فرماندار نظامی تهران و معاونش اولین افرادی بودند که توسط مردم دستگیر و به مدرسه رفاه آورده شدند. پس از سقوط پادگان جمشیدیه در ساعت 7 بعدازظهر، نیک‌پی، منصور روحانی و نصیری، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) که در آنجا تحت نظر قرار داشتند، توسط مردم دستگیر شدند.

طبق آنچه در روزنامه‌ها نوشتند، در حوادث روزهای 21 و 22 بهمن، 654 نفر شهید و هزاران نفر مجروح شدند.

شهاب سلیمی - جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها