با الیکا عبدالرزاقی، بازیگر سینما و تلویزیون

خودم را نشانه گرفتم

از آخرین اجرای استندآپ کمدی الیکا عبدالرزاقی در برنامه «خندوانه» چند هفته‌ای می‌گذرد. اما جسارت و شهامت او در این اجرا و انتخاب کردن موضوع ظاهر و چهره که این روزها دغدغه مردم شده است، ما را به گفت‌وگو با این بازیگر خوب و دوست‌داشتنی ترغیب کرد.
کد خبر: ۸۳۷۴۷۰
خودم را نشانه گرفتم

او بازیگری را از سال 76 آغاز کرده و اولین تجربه حرفه‌ای‌اش را نمایش «دایره گچی قفقازی» زنده‌یاد حمید سمندریان در عالم تئاتر می‌داند.

این بازیگر سال 77 در سریال «گمشده» مسعود نوابی نیز بازی کرد و روند بازیگری او به این ترتیب تا بازی‌اش در سری سریال‌های مهران مدیری ادامه یافت.

«باغ مظفر» سریالی بود که او را به مردم شناساند، اما نقطه عطف بازیگری و شناخته شدن او بیش از آن به «قهوه تلخ» یعنی اولین سریال طنز شبکه نمایش خانگی برمی‌گردد که به گفته خودش بسیاری او را اولین تجربه بازیگری‌اش تصور می‌کنند.

وی علاوه‌بر تئاتر، دنیای تصویر را با سریال‌های «ساخت ایران»، «ویلای من»، «شوخی کردم»، «مرد هزار چهره»، «میوه ممنوعه»، «دختران»، «مزرعه کوچک» و فیلم‌های سینمایی «مردان مریخی زنان ونوسی»، «فرزند صبح»، «نسل جادویی»، «جایی برای زندگی» و... تجربه کرده است.

چگونه کمدین لیگ خنداننده برتر «خندوانه» شدید؟

قبل از عید بود که رامبد جوان با من تماس گرفت. من قبل از این با او آشنا نبودم و تجربه همکاری قبلی هم نداشتم.

از من برای اجرای استندآپ کمدی در «خندوانه» دعوت کرد. انتخاب او برایم عجیب بود. زیرا تا آن زمان تجربه اجرای استندآپ کمدی نداشتم و همیشه متن نویسندگان خوب را اجرا می‌کردم.

آیا این پیشنهاد را براحتی پذیرفتید؟

راستش ابتدا از آن فرار می‌کردم اما آقای جوان گفت که بد نیست خودت را محک بزنی. در واقع با رودربایستی آن را قبول کردم.

اجرای استندآپ کمدین‌های برتر دنیا را هم دنبال می‌کنید؟

سال‌هاست این حوزه را دنبال می‌کنم و با این ژانر آشنا هستم، اما در مورد خودم تصمیم گرفتم به جای این که از تخیلم استفاده کنم و داستان بنویسم، ماجراهای واقعی را برای تماشاگران تعریف کنم.

ابتدا هیچ هدفی نداشتم و فقط خنداندن مردم برایم مهم بود. نه به چالش کشیدن یک ماجرا یا مطرح کردن نوعی نقد. احساس می‌کردم این خاطره‌ها می‌تواند برایشان جالب‌تر و جذاب‌تر باشد.

حالا که رقابتی هم بین کمدین‌ها شکل گرفته، چقدر ماجرا برایتان جدی است؟

90 درصد شرکت‌کنندگان لیگ خنداننده برتر از همکاران و دوستان خوب من هستند که پیش از این با آنها همکاری کرده‌ام.

آنچه برای ما مهم است علاوه بر خنداندن مردم دنبال کردن یک هدف است، اما به هر حال یک مسابقه استرس خاص خودش را هم دارد. البته نه به معنای این که حتما همه می‌خواهند اول شوند؛ بلکه خوب بودن در این رقابت برای حفظ آبرو و اعتباری است که کمدین‌ها سال‌های سال بین مردم کسب کرده‌اند.

مردم هم هنوز آشنایی کاملی ندارند که این ماجراهایی که تعریف می‌شود، ساختگی است یا نقدی بر یک جریان اجتماعی دارد؛ بنابراین آنها را کاملا جدی می‌گیرند.

گاهی به آنها برمی‌خورد و درباره‌اش اظهار نظر می‌کنند. این واکنش‌ها برای کمدین‌ها نگرانی ایجاد می‌کند که مبادا مردم دلخور یا ناراحت شوند، زیرا هدف اساسا چیز دیگری است.

به نظرتان واقعی بودن ماجراها در استندآپ کمدی آن را دلچسب‌تر نمی‌کند؟

نه الزاما این‌طور نیست. هر کمدین با قابلیت‌های خودش کمدی استندآپ را پیش می‌برد. مثلا مهران غفوریان و رضا شفیعی‌جم تخیلی بسیار قوی دارند و آن‌قدر یک ماجرای ساختگی را واقعی تعریف می‌کنند که کسی متوجه نمی‌شود یا خود من معمولا با آگراندیسمان کردن ماجراها و اتفاقات، دیگران را می‌خندانم.

در زندگی شخصی‌ام هم همین‌طور هستم و وقتی ماجرایی را برای دوستی تعریف می‌کنم تائید می‌کند حتما شدت آن ماجرا کمتر بوده است. (با خنده)

مثل خاطره اخیری که تعریف کردید. درباره واکنش اطرافیان نسبت به چهره‌تان ...

بله بخش عمده‌ای از این ماجرا ذهنی و تصور من از کودکی‌ام است. مادرم خودش دوست داشت به این خاطره اضافه شود تا داستان شیرین‌تر و لحظه‌های شادتری برای تماشاگران ایجاد شود.به‌طور کلی نمی‌توان گفت واقعی یا ساختگی بودن برای استندآپ کمدی بهتر است یا بدتر.

اما فکر می‌کنم هدفمند بودن در اجرا به آن کمک می‌کند.

بله. برای مثال این که من بیایم و درباره ویژگی‌های چهره‌ام مقابل دوربین براحتی صحبت کنم فقط با این هدف است که به مردم بگویم مهم نیست ما چه شکلی هستیم.

این که من خودم را شبیه شخصیتی در کارتون رنگو می‌بینم، برای عده‌ای پذیرفتنی نیست، اما من اینها را معایب خودم نمی‌دانم، بلکه واقعیت‌های ظاهری من هستند و قرار نیست باعث شوند من هر تلاشی برای تغییر آنها داشته باشم.

مثلا اگر دهانم گشاد است راحت نخندم. بنابراین شوخی‌های من تلنگری برای آنهایی است که بر چهره‌شان خیلی حساس هستند و مدام می‌خواهند ظاهرشان را تغییر بدهند تا مورد پسند قرار بگیرند و برای این تلنگر هم ابتدا خودم را نشانه گرفتم.

البته بعضی‌ها هم فکر کردند من دارم با تعریف کردن این خاطره، رای جمع می‌کنم. (با خنده)

اتفاقا گلایه‌های بازیگران خانم از این که نقش‌های تاثیرگذاری در سینما و تلویزیون برای آنها نوشته نمی‌شود هم گاهی به خاطر نرفتن زیربار نقش‌ها با گریم‌های خاص از سوی خودشان است.

درست است. در حالی که بازیگران هم جزو مردم هستند. بعضی از آنها با نقش‌های مختلف مثل من کنار می‌آیند. بعضی‌ها هم حتی اگر مدل ابرویشان تغییر کند، جلوی دوربین نمی‌روند.

به نظر می‌رسد ژانر کمدی را بیشتر دوست دارید.

من نقش‌های جدی و طنز را با هم پیش برده‌ام. همین اواخر هم نقشی جدی در سریال «گاهی به پشت سر نگاه کن» بازی کردم اما من با کارهای طنز از سال 85 به بعد بویژه در سریال‌های مهران مدیری بیشتر شناخته شدم.

به نظر خودم اگر به عنوان بازیگر جدی شناخته شوم بهتر است تا به‌عنوان بازیگری که هر ازگاهی نقش جدی هم بازی می‌کند.

وگرنه من هم مثل هر بازیگری دوست دارم در هر دو عرصه حضور داشته باشم، اما برای بازیگران کمدی کمتر اتفاق می‌افتد که به بازی در نقش‌های جدی دعوت شوند. مگر این که کارگردانان نقش‌های جدی از آنها دیده و مورد توجهشان قرار گرفته باشد.

مثل افشین هاشمی که مسئولیت انتخاب بازیگران «گاهی به پشت سر نگاه کن» را به‌عهده داشت و نقش جدی از من دیده بود و آقای میری هم این انتخاب را براحتی پذیرفت. حال آن که برخی کارگردانان نمی‌پذیرند و برای مردم هم باورپذیری‌اش سخت می‌شود.

از چه نظر؟

بازیگران کمدی تلاش می‌کنند مردم را بخندانند و کارشان از این نظر سخت است. خنداندن مردم نیازمند به روز بودن بازیگر است.

خیلی‌ها لطف دارند و تشویق می‌کنند. بعضی‌ها هم بی‌مهری می‌کنند و به محض آن‌ که یک کار متوسط از بازیگر طنز ببینند انتقادات شدیدی می‌کنند، آن را لوس می‌دانند و کارهای خوب قبلی‌شان را فراموش می‌کنند، اما درباره نقش‌های جدی کمتر این اتفاق می‌افتد.

بازیگران خیلی کمی را هم می‌توان نام برد که از عرصه جدی به طنز رفته‌اند.

این قاعده درست مثل روندی است که بازیگران موفق برای ورود به سینما و تلویزیونی طی می‌کنند. وقتی بازیگری از تئاتر به تلویزیون و سینما می‌آید و مدیوم تغییر می‌کند، از تمرین‌ها و تجربه‌های تئاتری‌اش کمک می‌گیرد و معمولا موفق می‌شود، اما از سینما به تئاتر آمدن کار بازیگر را سخت می‌کند.

مگر این که او بسیار باهوش باشد و با تمرین و تجربه این تغییر مدیوم را درک کند. بازیگران طنز هم شاید چند سال در یک اثر مقابل دوربین باشند. مثلا من سه سال و نیم در «قهوه تلخ» بازی داشتم.

تاثیر این کار تمرینی برای من بود که بعد از آن وقتی به یک سریال جدی رفتم، روان‌تر از قبل کارم را دنبال کردم. تجربه و تمرین زیاد جلوی دوربین و بازخورد گرفتن از تماشاگر تاثیر زیادی بر جنس بازی بازیگر دارد.

حالا تصور کنید بازیگران لیگ خندوانه سال‌هاست سریال‌های نود شبی در تلویزیون بازی کرده‌اند و کاملا بر بدن و بیان خود مسلط هستند.

از متن‌های طولانی براحتی در ذهنشان عکسبرداری می‌کنند، زیرا متن‌ها هم معمولا در این نوع کارها دقیقه نود به دستشان می‌رسد.

به اجرای خودتان در خنداننده برتر خندوانه چه امتیازی می‌دهید؟

من همه تلاشم را کردم و کم نگذاشتم اما نمی‌دانم بضاعتم چقدر بوده است.

خودتان اجرای کدام کمدین را دوست دارید؟

بیش از همه برایم جالب است که هرکس سبک خودش را دارد و متفاوت ظاهر شده است. به نظرم تاکنون همه‌شان خوب بوده‌اند حال اگر کسی به مرحله بعد راه می‌یابد به این معنا نیست که هم‌تیمی‌اش خوب عمل نکرده، بلکه ممکن است آن خاطره برای مردم جذاب‌تر بوده باشد.

ربطی هم به میزان طرفداران یک بازیگر ندارد. هرچند من قبل از این برنامه چنین تصوری داشتم. برای مثال امیرمهدی ژوله اگرچه نویسنده قدیمی و باتجربه طنز است، اما خیلی‌ها او را به چهره نمی‌شناسند، اما می‌بینیم که اجرای او با رای بالایی همراه می‌شود و این یعنی مردم رقابت را جدی گرفته‌اند.

رفتن به مرحله بعد به سلیقه مخاطب بستگی دارد. ممکن است کمدینی شیرین‌تر ظاهر شود و نظر مردم را جلب کند.

رکسانا قهقرایی - قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها