فرج علیپور، سرپرست گروه موسیقی تال:

کمانچه عشق من است

موسیقی لرستان از تنوع و پیشینه‌ای کهن برخوردار است و به دو بخش کلی، موسیقی‌ آوازی (کلامی) و موسیقی ‌سازی تقسیم می‌شود.
کد خبر: ۸۳۲۹۷۱
کمانچه عشق من است

این‌گونه موسیقی، در قالب ترانه نیز هفت بخش را دربرمی‌گیرد: موسیقی و ترانه‌های غنایی و عاشقانه، موسیقی و ترانه‌های حماسی، ترانه‌های سوگواری، موسیقی و ترانه‌های فصول، موسیقی و ترانه‌های کار و موسیقی و ترانه‌های طنز.

سروده‌های مذهبی چون «ضامن آهو» و«سرای خاموشان» هم از دیگر بخش‌های موسیقی لرستان است.

سازهای موسیقی لری عبارتند از سرنا، دهل، تال (کمانچه)، تنبک، تنبور و سازهای سنتی مرسوم که در موسیقی قوم لر مورد استفاده قرار می‌گیرند و در این میان، کمانچه تنها سازی است که با ساز دیگر اقوام تفاوت اساسی دارد.

فرج علیپور از نوازندگان خوب کمانچه لری است؛ نوازنده‌ای که در کنار خوانندگانی چون رضا سقایی و ایرج رحمانپور، آثاری ماندگار از خود به‌جا گذاشته است.

مدتی پیش فرج علیپور در تالار وحدت به صحنه رفت و این بار هم در مقام نوازنده و هم در جایگاه خواننده به اجرای شادیانه‌های لری پرداخت.

در این کنسرت، شاهو عندلیبی نیز کردی می‌خواند. با علیپور درباره آنچه در این کنسرت اجرا کرد و همچنین درباره موسیقی لری به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

آقای علیپور در کنسرت خود، تنها به اجرای شادیانه‌ها پرداختید. در صورتی که نه موسیقی لرستان و نه کردستان، تنها به شادیانه‌ها محدود نمی‌شود و بخش‌های مختلفی چون موسیقی کار و عزا را هم دربرمی‌گیرد.

کنسرت ما، جنبه پژوهشی نداشت و ما به دنبال این نبودیم که در کنسرت خود، شنونده را با کلیت موسیقی لری یا کردی آشنا کنیم بلکه قرار بود شادیانه‌های لری و کردی در این کنسرت به اجرا درآید.

مردم به اندازه کافی غم و غصه دارند و ما نمی‌خواستیم غمی بر غم‌هاشان بیفزاییم پس به اجرای قطعات شاد پرداختیم.

در این کنسرت، قطعات نوستالژیک چون «دایه دایه وقت جنگه» و «بارون بارونه» هم اجرا شد؛ در تمام این سال‌ها خوانندگان محلی، بخشی از برنامه خود را به اجرای قطعات نوستالژیک اختصاص می‌دهند. بهتر نیست کار تازه‌ای انجام شود؟

به‌هر حال، قطعاتی هست که مردم با آن خاطره دارند. موسیقی آوای دوست را به گوش من و تو می‌رساند و یار دلش نمی‌خواهد، ما را غمگین ببیند.

چه اشکالی دارد که فقط شادیانه اجرا کنیم و باز چه اشکالی دارد اگر به خاطره و حافظه جمعی خود توجه کنیم؟ به نظر من اجرای قطعات نوستالژیک به معنی نداشتن نوآوری نیست.

فرج علیپور، از برجسته‌ترین نوازندگان کمانچه لری است. آلبوم «دالکه» و «تفنگ»، گواه این گفته است. چرا در این سال‌ها بیش از نواختن به خواندن هم توجه کرده‌اید؟

قرار نیست فقط بخوانم. همه عشق و علاقه من کمانچه است؛ چطور می‌توانم تنها بخوانم و کمانچه نکشم؟ خواندن را هم دوست دارم. انگار این دو در کنار هم، حس و حال مرا بیشتر و بهتر به مخاطب منتقل می‌کنند.

چرا در کنسرت اخیر خود با شاهو عندلیبی به اجرای برنامه پرداختید؟

شاهو عندلیبی به اجرای قطعات کردی پرداخت و تلاش ما این بود که فرهنگ لری و کردی را با هم آشتی دهیم و بگوییم چه اهمیت دارد کرد هستیم یا لر یا بلوچ؟ آنچه مهم است این که انسانیم و ایرانی.

این روزها با ورود شبکه‌های ماهواره‌ای، بویژه در کردستان عراق و ترکیه، موسیقی کردی بر لری تاثیر گذاشته است. دامنه این تاثیر تا کجاست؟ آیا به موسیقی لری آسیب می‌زند؟

بی‌گمان ورود شبکه‌های ماهواره‌ای بی‌تاثیر نبوده. کردها، دستشان باز و تعدادشان زیاد است و در مناطق مختلف پراکنده‌اند؛ در عراق، سوریه و ایران. به همین دلیل به مرور موسیقی لری، از موسیقی کردی الکو می‌گیرد، ضمن این که سیاست کلی حاکم بر موسیقی کشور بر موسیقی لری هم تاثیر می‌گذارد.

در کنسرتی که شما و آقای عندلیبی برگزار کردید به موسیقی خانقاهی پرداخته نشد؛ قرار نیست در برنامه‌های آینده خود به اجرای موسیقی خانقاهی بپردازید؟

نه من و نه آقای شاهو عندلیبی قرار نیست در کنسرت خود، موسیقی خانقاهی اجرا کنیم. قرار بود برنامه ما، بهانه‌ای باشد برای نزدیک کردن دو قوم لر و کرد به یکدیگر؛ چون موسیقی لری و کردی از نظر ریتم و حتی شعر بسیار به هم نزدیک است.

به هر حال، بخشی از موسیقی لرستان و بخشی از موسیقی کردستان به موسیقی خانقاهی و مقام‌های اهل حق اختصاص دارد.

بله؛ بخشی از موسیقی لرستان، موسیقی خانقاهی و از آن دراویش اهل حق است که در منطقه لک نشین لرستان زندگی می‌کنند.

ما هنرمندی چون نجفعلی امامی را داشته‌ایم که کارهای بسیار خوب و ارزشمندی از خود به یادگار گذاشته است.

هنرمندی که قرار بود با ما به تهران بیاید و به اجرای برنامه بپردازد، اما اجل مهلتش نداد. به هر حال اگر در آینده تنبورنواز خوبی باشد که بتواند اشعار و مقام‌ها را بخوبی اجرا کند، از او برای حضور در گروه تال دعوت می‌کنم.

امروز فرج علیپور با شاهو عندلیبی که چندین و چند سال از او جوان‌تر است کنسرت می‌دهد و یک زمان با ایرج رحمانپور، که یکی از خواننده‌های خوب لرستان است به اجرای برنامه می‌پرداخت. علت این‌که سال‌هاست این ارتباط قطع شده،کدام است؟

این سال‌ها من و آقای رحمانپور، هرکدام در گوشه‌ای، مشغول کار و زندگی خود بوده و گروه خود را داشته‌ایم اما دلمان می‌خواهد باز هم در کنار هم بخوانیم و بنوازیم و کنسرت بدهیم.

بعضی معتقدند موسیقی محلی، نیازمند نوشدن است. برای مثال تا کی می‌خواهیم موسیقی لری را در دستگاه ماهور اجرا کنیم یا «دایه دایه» را به همین منوال بخوانیم؟ شما تا چه اندازه با ارکسترال کردن ملودی‌های محلی موافقید؟

من خیلی دلم می‌خواهد کارها دست نخورده باقی بماند و به همان صورت با سرنا و دهل و کمانچه اجرا شود اما نسل جدید دوست دارد ملودی‌ها را دستکاری و حتی از سازهای خارجی استفاده کند.

بچه‌های خود من به قول خودشان از موسیقی تلفیقی بهره می‌برند و کمانچه لری را در کنار سازهای دیگر می‌نوازند یا دلشان می‌خواهد از فضاهای ارکسترال استفاده کنند.

حتی به من ایراد می‌گیرند و می‌گویند، این ملودی‌ها را پیش از این کسانی چون استاد نعمت علی و قوچعلی و که و که اجرا کرده‌اند و دوباره کاری فایده‌ای ندارد، اما من کار خود را انجام می‌دهم و داوری را به مخاطب می‌سپارم.

اما خود شما هم، ملودی‌ها را اندکی تغییر داده و به قالب ارکسترال درآورده‌اید. می‌توان به کار مشترک شما و آقای فریدون شهبازیان اشاره کرد.

اما کلیت ملودی تغییر نکرده؛ من با این مساله مخالفم. موسیقی لری و کردی و آذری باید اصالت خود را حفظ کند.

نت، الفبای آموزش موسیقی است. تا چه اندازه موسیقی محلی ما قابلیت نوشته شدن در قالب نت را دارد و چه اندازه سماعی و ذوقی است؟

من نت نمی‌دانستم، اما بچه‌های من نت می‌دانند. نت به کار یادگیری می‌آید و الفبای موسیقی است. الفبا را که یاد گرفتی، حس و حالت مهم است. باید با تمام وجود بنوازی؛ اگر چشمت به نت باشد، حس و حالت به مخاطب منتقل نمی‌شود.

شعر، چیزی است که در ترجمه از دست می‌رود و یکی از مشکلات موسیقی محلی در برگردان شعرها به فارسی و ارسال به دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد برای دریافت مجوز است. آیا در دفتر موسیقی کسی هست که لری یا کردی بداند؟

جانا سخن از زبان ما می‌گویی؛ مشکل همیشگی ما در تمام این سال‌ها، شعر است. من وقتی شعری را به فارسی ترجمه می‌کنم همه به من می‌خندند. چون شعر را نمی‌توان به فارسی برگرداند، آن هم شعرهایی که جنبه فولکلوریک دارد.

و شعر و موسیقی فولکلوریک، نشان‌دهنده فرهنگ و طرز فکر مردم یک منطقه است.

به‌طور کل، موسیقی محلی، گویای فرهنگ و هنر و آداب و رسوم مردم هر منطقه است. موسیقی لرستان هم، گوشه‌ای از زندگی مردم لر را بازگو می‌کند.

بنابراین حمایت از این نوع موسیقی تلاش برای حفظ و ثبت و ضبط سنت‌ها و خرده فرهنگ‌های ایرانی است.

بگذریم از این‌که کارهای برجسته‌ای در سطح استان لرستان انجام می‌شود که در حد و اندازه موسیقی ملی است؛ کارهایی که دیده و شنیده نمی‌شوند و دستمزدی که به هنرمندان بومی بابت این کارهای فاخر پرداخت می‌شود در حد موسیقی محلی است و نه ملی، در صورتی که ما همان زمان و انرژی را گذاشته‌ایم.

این روزها به درآمدزایی از طریق جذب گردشگر توجه بسیار می‌شود. موسیقی محلی در این میان چه سهمی دارد؟

موسیقی بومی، یکی از راه‌های جذب گردشگر است چرا که گردشگران، دوست دارند به هر شهر و منطقه‌ای سفر ‌کنند و با آداب و رسوم و فرهنگ و موسیقی آن منطقه نیز آشنا شوند.

چگونه می‌توان به خراسان یا کردستان رفت و به موسیقی آن دل نسپرد؟! به همین خاطر سازمان میراث فرهنگی، ارشاد یا شهرداری می‌توانند فضایی را به اجرای موسیقی بومی اختصاص دهند و از هنرمندان بخواهند تا در آن به اجرای برنامه بپردازند؛ به این ترتیب گردشگران با این بخش از میراث معنوی کشورشان هم آشنا می‌شوند؛ وگرنه برگزاری جشنواره موسیقی نواحی آن هم به شکلی نامنظم اگرچه بی‌تاثیر نیست، اما دردی را درمان نمی‌کند چراکه هیچ مکانی برای شنیدن این نوع موسیقی وجود ندارد.

زهره نیلی - قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها