مرد داد می‌زند، زن غر می‌زند، بچه جیغ می‌زند. این یک شمایل و تصویر کلی است از بسیاری از خانواده‌هایی که برای خرید آخر سال عزم خیابان و بازار کرده‌اند. قرار است همه چیز به مناسبت و بهانه سال جدید نو و تازه شود، اما تنها چیزی که می‌ماند رسوب آشفتگی‌های روحی و فشارهای عصبی برآمده از سخت گرفتن زندگی بر تن و روان انسان‌هاست. انگار مردم فلسفه وجود و آمدن نوروز را فراموش کرده‌اند.
کد خبر: ۷۸۲۰۶۵
بهار آمده تا حالمان خوب شود

گویی یادشان رفته که سال جدید و ایام فراغتش فرصتی است برای تازه کردن دیدارها و تجدید قوا برای یک سال کاری دیگر.

تورم که هست، گرانی هم که بشدت قابل رویت و احساس است، چرخ زندگی به سختی می‌چرخد، این هم بیش و کم برای همه صادق است؛ همه تقصیرها را بر گرده مادیات انداختن و حواله کردن اما، کمی بی‌انصافی به نظر می‌رسد.

گاهی آنقدر به حواشی می‌پردازیم و فروع را بزرگ می‌کنیم که از اصول غافل می‌شویم. آنقدر در بند ظواهر و تجملات گرفتار می‌شویم که اصلا یادمان می‌رود بهانه این همه تقلا و دست و پا زدن‌ها برای چیست.

قرار است با عید باستانی‌مان حالمان خوب شود نه این‌که غصه‌ای بشود و باری اضافه بر بارهای گذشته؛ تلنبار بر روی هم.

چرا به گذشته‌های دور نقب بزنیم؛ همین الان، امسال در بسیاری از روستاهای ما تنقلات پذیرایی از مهمانان نوروزی به نخودچی و کشمش و گندم و شاهدانه و تخمه آفتابگردان محدود می‌شود.

جعبه شیرینی‌ای هم هست؛ شاید هم شکلاتی و همین. نه از آجیل پرمغز خبری هست و نه از جور واجور شیرینی و چندین و چند نوع شکلات.

هیچ اتفاقی هم نمی‌افتد، خیلی هم خوش می‌گذرانند؛ حداقل بیشتر از ما. تا این حد هم در قید و بند لباس آنچنانی نیستند، مارک‌دار و برند را که اصلا فراموش کنید.

می‌شود ساده‌تر از اینها هم عید نوروز را برگزار کرد. نیاکان ما چنین مناسبت فرخنده‌ای را بنا ننهادند تا ولع خرید کردن‌مان را به مرز سیری‌ناپذیری برسانیم، تا گره‌ای بر گره‌های کور گذشته سوار کنیم، تا بهار را نفرین کنیم که چه بی‌موقع آمده و سال را شماتت که چه بی‌وقت عوض شده است.

بهار آمده تا دلی سبک کنیم، آبی به زیر پوست‌مان بدود، غصه‌ها را به باد دهیم و کینه‌ها را به آب روان بسپاریم. عید نوروز بهانه‌ای است تا حالمان خوب شود.

محسن محمدی - گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها