فرج علیپور، سرپرست گروه موسیقی تال:

کمانچه عشق من است

گفت‌و‌گو با فرج علیپور درباره موسیقی و فرهنگ لرستان

کمانچه در خانه اغلب لرستانی‌ها هست

فرج علیپور، نوازنده و خواننده سرشناس موسیقی لری است. او سال 1337 در خرم‌آباد به دنیا آمده، آلبوم‌های موسیقی محلی لری، داغ شقایق، تال، شادیانه، چوپی، عزیزدل، میراث عشق، شانه شکی، سوزسیل و قالیباف از جمله آثار او در زمینه موسیقی لری است.
کد خبر: ۶۷۱۸۵۸
کمانچه در خانه اغلب لرستانی‌ها هست

کارشناسان، موسیقی آلبوم داغ شقایق او را یکی از بهترین‌های موسیقی مقامی و محلی ایران می‌دانند؛ اثری که در آن فریدون شهبازیان و اردشیر کامکار این هنرمند را همراهی کرده‌اند. فرج علیپور و فرزندانش مسلم، میلاد، آرام و آزاده همه اهل موسیقی و عضو گروه هنری تال هستند.

شما سال‌هاست کمانچه را به جوانان آموزش می‌دهید. چقدر اقبال به فرا گرفتن موسیقی لری در بین هنرجویان وجود دارد؟

آهنگ‌های لری که با کمانچه نواخته می‌شود، بسیار زیبا است. به همین جهت اغلب کسانی که مراجعه می‌کنند خواهان یادگیری موسیقی لری هستند. حتی من در بین هنرجویانم افراد غیر بومی زیادی داشته‌ام که خواسته‌اند آهنگ‌های لری را آموزش ببینند. البته هنرجو بعد از آموختن اصول و قواعد، هر آهنگی را می‌تواند بنوازد.

روش کمانچه‌نوازی لری چه فرقی با سنتی دارد؟

انگشت‌گذاری و گرفتن ساز فرقی ندارد و در واقع نمی‌توان از این حیث تفاوتی بین آهنگ‌های لری و سنتی قائل شد، چون اصول ثابت است. با هر سازی می‌توان آهنگ‌های متفاوت نواخت، ولی شیوه نواختن یکسان است.

از نظر شما مهم‌ترین ویژگی موسیقی لری چیست؟

آهنگ‌های لری بیشتر در دستگاه ماهور نواخته می‌شود و به همین سبب شاد است. من فکر می‌کنم همین ریتمیک بودن آهنگ‌ها ویژگی منحصر به‌فردشان است.

شما دهل هم می‌نوازید؟

دهل را بیشتر نوازندگان تنبک و دف می‌نوازند. بنده هم گاهی. مثلا در آلبوم «تال»، هم کمانچه نواخته‌ام، هم تنبک و هم دهل.

نظرتان راجع به روز گلونی چیست؟ چطور باخبر شدید و چقدر اطلاع دارید؟

بنده از طریق فرزندانم مطلع شدم. به عقیده من کار بسیار ارزشمندی است. تا به حال به لباس محلی استان ما نگاهی اینچنینی نشده است و خوشحالم دوستان توانسته‌اند روزی را به این نام ثبت کنند.

من بارها دیده‌ام خانم‌ها در شهر‌های دیگر روسری لری را استفاده کرده‌اند، اما متاسفانه نمی‌دانستند این روسری لری و نامش گلونی است. با چنین کارهایی فرهنگ‌مان را به همگان معرفی می‌کنیم. بنده در خیلی از سفرهایم به خارج از کشور گلونی برده‌ و هدیه داده‌ام.

شما آهنگی برای گلونی دارید؟

به صورت اختصاصی و این‌که ترانه برای گلونی باشد خیر، تا به حال نداشته‌ام، اما خب گلونی با رنگ‌های شاد و طرح منحصر به‌‌فردش سمبل زیبایی بوده و در شعرها و ترانه‌های من هم استفاده شده است. البته ما هم به کمک بچه‌ها یک آهنگ اختصاصی برای گلونی آماده کرده‌ایم که در کنسرت بیست و دوم اردیبهشت تهران اجرا خواهد شد.

لطفا کمی بیشتر از کنسرت‌تان بگویید.

این کنسرت که به مناسبت روز گلونی است، بیست و دوم اردیبهشت در تالار وحدت تهران برگزار خواهد شد. دوست داشتیم ما هم سهمی در این کار بزرگ داشته باشیم، پس این کنسرت را ترتیب دادیم.

در کنسرت لباس محلی می‌پوشید؟

بله، حتما لباس محلی می‌پوشیم. من همیشه در کنسرت‌ها لباس محلی پوشیده‌ام حتی گاهی به دلیل گرما یا سنگین بودن لباس اذیت شده‌ام اما ترجیح داده‌ام با لباس محلی برنامه اجرا کنم. در اغلب برنامه‌ها اعضای گروه، گلونی را به صورت شال دور گردن‌شان انداخته‌اند. لباس لری بسیار زیباست.

شال و سِتَره رنگ‌های شاد و زیبایی دارد. هرکس می‌بیند خوشش می‌آید، پس به نظرم باید به همه دنیا معرفی شود. نه‌تنها من، بلکه فرزندانم هم در جشن‌ها و جشنواره‌هایی که در کشورهای مختلف برگزار شده است و هنرمندانی از سراسر دنیا حضور داشته‌اند لباس محلی پوشیده‌ و برای حفظ این پوشش محلی تلاش کرده‌اند.

یک شعر درباره گلوَنی برایمان بخوانید.

(مکث) هر چی که رنگ رنگیه، چی کت و گلونیه.

و

می‌ترسم د روزگاری کس نونه گلوَنی

هه نومی دشو بمونه شیر زنونکه سَروَنی

گلونی شما را یاد چه چیزی یا مثلا چه کسی می‌اندازد؟

یاد مادرم. ایشان گلونی به سر می‌بندد و با وجود این‌که خیلی‌ها می‌گویند دیگر کاربرد قدیم را ندارد هنوز خیلی از خانم‌های مسن از همین پوشش استفاده می‌کنند و علاوه بر این‌که گلونی را نماد لرستان می‌دانند به این طرز پوشش سر عادت کرده‌اند.

چند سال پیش اغلب فرزندان از مادران می‌خواستند این نوع پوشش را کنار بگذارند و روسری به سر کنند، اما خوشبختانه در سال‌های اخیر بچه‌ها هم علاقه‌مند شده‌ و گویا به ارزش آن پی بر‌ده‌اند که من از این اتفاق خرسندم.

به نظر شما چقدر کارهایی مثل نامگذاری روز گلوَنی به حفظ فرهنگ لرستان کمک می‌کند؟

یقینا خیلی زیاد. ببینید فرهنگ ما لرها بسیارغنی است و جای کار بسیار دارد. باید پیگیر بود و تلاش کرد؛ هرکس به نحوی. مثلا خود من سعی کرده‌ام ساز کمانچه را به همه مردم (حتی در سطح جهانی) معرفی کنم. الان فکر می‌کنم در اغلب خانه‌های لرستانی‌ها حداقل یک کمانچه پیدا می‌شود.

قبول دارید «داغ شقایق» بهترین اثر شماست؟

من همه کارهایم را دوست دارم و نمی‌توانم از بینشان انتخاب کنم، اما خب بله داغ شقایق، تال و چوپی کارهای بسیار موفقی بودند.

چرا دیگر اثری در آن حد تولید نمی‌کنید؟

آن موقع انرژی و حس و حال فرق می‌کرد. کاست که به بازار عرضه می‌شد مردم تهیه و هنرمندان را حمایت می‌کردند. اما حالا متاسفانه قانون کپی رایت رعایت نمی‌شود و هزینه‌ای که برای آلبوم موسیقی می‌شود برای هنرمند بازگشتی ندارد و همین امر انرژی را می‌گیرد و سبب می‌شود کارها در سطح آلبوم‌های قدیمی تولید نشود. هنرمند باید با آرامش خاطر آلبوم را به بازار عرضه کند که این آرامش را مردم فراهم می‌کنند.

لطفا احساس یا نظر خودتان را به این اسامی به صورت کوتاه بیان کنید.

علی اکبر شکارچی: ایشان بسیار خوش اخلاق هستند. اصل اول در کارهای هنری اخلاق است.

علیرضا حسین خانی: نوازنده چیره‌دست.

ایرج رحمانپور: ما با هم بزرگ شده‌ایم و رفیق هستیم. ایشان هنرمند بسیار خوبی هستند.

خرم‌آباد: زندگی، انرژی. باید به خرم‌آباد رفت و انرژی گرفت.

ماهور: دستگاه آهنگ‌های لری.

سرنا: آقایان شاه میرزا مرادی و امیرقلی یاراحمدی زنده‌کننده سرنا هستند.

فلک‌الافلاک: یادگار اجدادمان، به آن افتخار می‌کنم.

رضا سقایی: استاد بی‌نظیر، صدای بی‌نظیر. تفنگ و دالکه

قدم‌خیر: شجاعت یک شیر‌زن لر.

بامداد محمدی / جام​جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها