این روزها سه فیلم تاثیرگذار و پرفروش وارد شبکه نمایش خانگی شده است، رسوایی (مسعود ده‌نمکی)، حوض نقاشی (مازیار میری) و ضد گلوله (مصطفی کیایی) فیلم‌هایی است که مردم پوسترهایشان را در ورودی سوپرمارکت‌ها و در و دیوار شهر و کیوسک‌های مطبوعاتی آشکارا می‌بینند.
کد خبر: ۵۹۱۸۰۶
لیلی با اخراجی‌هاست

به این بهانه با مروری بر این آثار سعی کرده‌ایم از زوایای مختلف حاشیه‌ها و کارنامه کاری سازندگان و بازیگران آن را بررسی کنیم.

«ضد گلوله» (مصطفی کیایی)

ژانر جنگی ماحصل پدیده تلخ، دهشتناک و مذمومی به‌نام جنگ است و فیلم‌هایی که در این‌گونه سینمایی ساخته می‌شوند، بازتاب‌دهنده واقعیات سیاه یکی از قدیمی‌ترین و ریشه‌دارترین رفتارهای بشری است.

ساخت فیلم‌های جنگی بخصوص در زمانی که کشورها درگیر نبرد هستند، شکل جدی‌تری به خود می‌گیرد تا به نوعی روحیه جنگاوری رزمنده‌ها تقویت شود و مردان جوان پشت خط مانده نیز به صفوف مبارزان خط مقدم بپیوندند. بنابراین فیلم‌های جنگی در ذات خود جایی برای شوخی و طنازی ندارند و به طور کامل عرصه نمایش مبارزات و جانفشانی‌های سربازان هستند، اما از زمانی سعی شد فیلم‌های جنگی وجه واقعگرایانه‌تری پیداکنند و صرفا به مقوله‌هایی همچون تهییج نیروها و ترغیب رفتن به جبهه‌ها بسنده نکنند. برای همین گاهی شوخی‌ها و لحظات کمیک و بامزه‌ای هم به فیلم‌های جنگی راه پیدا کرد.

البته از همان آغاز تاریخ سینما کمدین‌های کلاسیکی مانند چارلی چاپلین، باستر کیتون و لورل و هاردی نیز هرگاه فرصتی می‌یافتند گریزی طنازانه به جنگ می‌زدند و جنبه‌های گوناگون آن را به بازی می‌گرفتند تا بنا به تعهد اجتماعی‌شان شومی و زشتی مقوله جنگ را به حکومت‌ها و دولت‌های جنگ‌طلب تذکر دهند.

در سینمای ایران ولی همان‌گونه که فیلم‌های جنگی شباهت آنچنانی با نمونه‌های خارجی خود نداشت و ندارد و به شبه ژانر نوظهوری به نام دفاع مقدس تبدیل شد، کمدی‌های جنگی نیز تعاریف و مختصات خودش را دارد.

به دلیل قداست و ارزش‌های موضوعی مطرح شده در فیلم‌هایی درباره جنگ تحمیلی و دفاع مقدس تا مدت‌ها هیچ فیلمسازی جرات و جسارت نگاهی دگرگونه و طنازانه به این فضا را نداشت. در هشت سال جنگ تحمیلی عموما فیلم‌ها از جنس همان آثار تهییجی و ترغیب‌کننده بود که نیروهای کشور را به دفاع از میهن فرا می‌خواند و اساسا جایی برای دیدگاه‌های ضدجنگ وجود نداشت، چه برسد که کسی بخواهد هوس طنز و مطایبه به سرش بزند. پس از پایان جنگ هم تا چند سال فضای سینما تحت تاثیر دوران جنگ تحمیلی بود و فیلم‌های جنگی همچنان به خنده و کمدی راه نمی‌دادند. البته حتی در فیلم‌های جنگی و دفاع مقدسی نیز همواره می‌شد یکی دو رزمنده بانمک و گاهی با لهجه‌های شیرین پیدا کرد که برای لحظاتی آن فضای سنگین جبهه و جنگ را تلطیف و تعدیل می‌کردند.

کمال تبریزی با ساخت فیلم «لیلی با من است» در میانه دهه هفتاد تابو و خط قرمز موجود در زمینه دوران دفاع مقدس را می‌شکند و به کارگردانان دیگر هم جرات و جسارت نزدیک‌شدن به فضای جبهه و شوخی با آن را می‌دهد.

فیلمنامه هوشمندانه رضا مقصودی و کارگردانی درست و متبحرانه کمال تبریزی که پیشتر تجربه‌هایی جدی نیز درباره فیلم‌های دفاع مقدس داشت، باعث شد که فیلم از لبه تیغی که روی آن گام گذاشت، به سلامت برهد.

صادق مشکینی، فیلمبردار تلویزیون که بسیار زیاد از جبهه و جنگ می‌ترسد، برای این‌که بتواند از صندوق تلویزیون وام بگیرد تا خانه نیمه ساخته‌اش را تکمیل کند باید برای فیلمبرداری فیلمی مستند از اسرای عراقی به منطقه جنگی برود. صادق شبانه وصیتی تنظیم می‌کند و فردا صبح به همراه آقای کمالی عازم منطقه می‌شود و برای این‌که پایش به جبهه و منطقه جنگی و خط مقدم نرسد حوادث عجیب و غریبی رقم می‌زند.

این خلاصه چندخطی بقدری جذاب و در آن زمان ساختارشکن بود که خیلی‌ را به تماشای فیلم ترغیب کرد. جداازاین فیلم به یمن حضور بامزه و قدرتمند پرویز پرستویی پر از لحظات و موقعیت‌های خنده‌دار بود و بدون این‌که به دام لودگی بیفتد، تماشاگران را با خود همراه می‌کرد.

لیلی با من است، فقط از این جهت که چرا نگاهی کمیک به مقوله جبهه و جنگ داشته، مورد برخی انتقادها قرار گرفت، ولی کسی نتوانست به مفاهیم و محتوای مطروحه اثر خرده‌بگیرد؛ چرا که به دلیل نمایش ترس‌ها و اضطراب‌های صادق مشکینی، با رشادت‌ها و جانفشانی‌های رزمندگان آشنا می‌شویم و نقطه ضعف اولیه قهرمان فیلم اتفاقا امتیازات و نقاط قوت دیگر سربازان را پررنگ‌تر می‌کند.

سری فیلم‌های اخراجی‌های مسعود ده‌نمکی شاید معروف‌ترین اثری باشد که پس از لیلی با من است نگاهی مطایبه‌آمیز به دوران جنگ تحمیلی داشته است. این فیلم‌ها گرچه از نظر عموم منتقدان و کارشناسان سینمایی بدون ارزش‌های ساختاری شناخته شدند، اما کسی نمی‌تواند منکر ویژگی‌های ارزشی و اخلاقی پیدا و پنهان آن و خط اصلی جذابش باشد که ریشه در واقعیت داشت. اقبال غیرقابل تصور تماشاگران از این فیلم، به هرحال نتیجه پاره‌ای ویژگی‌های مثبت و انکارناپذیر فیلم است و زمینه ساخت قسمت‌های بعدی آن را فراهم کرد.

مهم‌ترین امتیاز «اخراجی ها» به خلق شخصیتی جذاب به‌نام مجید سوزوکی با بازی تماشایی کامبیز دیرباز بازمی‌گشت که پیش برنده ماجراهای فیلم است و تماشاگر به واسطه حضور اوست که قصه را دنبال می‌کند. در کنار او خیلی از تیپ‌های بامزه وجود دارند که هرکدام به تنهایی می‌توانند قهرمان کمیک یک فیلم باشند، اما حضور همزمان آنها در اینجا لحظات مفرح‌تری را برای تماشاگر رقم می‌زند. هرچند موقعیت‌ها و لحظات کمدی فیلم به هرحال تماشاگران را می‌خنداند، اما فیلم از نداشتن فیلمنامه‌ای قوام یافته رنج می‌برد و تیپ‌ها باوجود بامزگی هرکدام ساز خود را می‌زنند. قسمت‌های بعدی فیلم از این‌نظر بیشترین لطمه را می‌خورند و اجازه نمی‌دهند کمدی‌های درخشان و ماندگاری شکل بگیرند.

«ضد گلوله» به نویسندگی و کارگردانی مصطفی کیایی که بتازگی وارد شبکه نمایش خانگی شده، نمونه درست و کامل یک فیلم کمدی جنگی ایرانی است، فیلمی که در زمان نمایش خود در سی‌امین جشنواره فیلم فجر نگاه توامان تماشاگران، منتقدان و داوران را به خود جلب کرد و سرانجام توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و دیپلم افتخار بهترین فیلم را از آن خود کند. هرچند بی‌اعتنایی تیم داوری به بازی‌های درخشان مهدی هاشمی، مسعود کرامتی و ژاله صامتی از نقاط تاریک و ابهام برانگیز این دوره از جشنواره بود.

از نکات جالب توجه و حاشیه‌ای درباره این فیلم، گوشه چشم مسعود فراستی منتقد ایده‌آلیست و دشوارپسند به آن بود که باوجود برخی انتقادات روی خوشی به آن نشان داد.

داستان فیلم ضدگلوله مربوط به اواسط دهه ۶۰ و اوج دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق است و قصه مردی حدود پنجاه‌ساله به نام سلیم پرتکانی (مهدی هاشمی) در تهران را روایت می‌کند که مشغول قاچاق نوارهای لس‌آنجلسی و فیلم‌های ویدئویی بوده و در اثر یک اتفاق متوجه می‌شود که توموری در سر دارد و تا دو ماه دیگر بیشتر زنده نخواهد ماند؛ بنابراین تصمیم می‌گیرد برای این‌که بعد از یک عمر بدنامی، نام نیکی از او به یادگار بماند و همچنین پس از شهادتش پولی به زن و بچه‌اش برسد به جبهه برود.

با این‌که با شروع مرحله تولید فیلم و انتشار اخبار و خلاصه داستان فیلم، خیلی‌ها آن را با لیلی با من است، مقایسه می‌کردند و دست بالا انتظار تقلیدی آبرومندانه از آن فیلم را داشتند، اما نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر و سپس اکران عمومی آن تماشاگران را با اثر مستقل و جذاب تازه‌ای روبه‌رو کرد. هرچند نمونه‌های کم و انگشت‌شمار کمدی جنگی در ایران و حضور فردی در جبهه که اساسا و در بدو امر پیوند و انس و الفتی با‌رزمندگان و فضای ندارد، مقایسه را غیرقابل اجتناب می‌کرد. بااین حال ضدگلوله راه خود را می‌رود و سلیم اتفاقا برخلاف صادق مشکینی سر نترسی دارد و برخلاف او دوست دارد شهید شود، هرچند نیت و دلایل ابتدایی او با نیات و اهداف دیگر رزمنده‌ها متفاوت و از جنس دیگری است.

فیلم پراست از لحظات و موقعیت‌های بامزه و شخصیت‌های فرعی بانمک که بدرستی زینت‌بخش شخصیت اصلی قصه می‌شوند. از مهم‌ترین ویژگی‌های ضدگلوله پرداخت درست لحظات جدی و کمیک است، یعنی در بخشی از فیلم شاهد جنگ، انفجار و شهادت رزمنده‌ها هستیم و بلافاصله موقعیتی کمدی را می‌بینیم که در تلطیف آن صحنه‌های تلخ و سنگین موثر است. از این منظر فیلمساز بدرستی آگاه است که در چه لحظاتی شوخی کند و در چه صحنه‌هایی به رشادت رزمنده‌ها بپردازد.

مهم‌ترین امتیاز ضدگلوله این است که در پایان قهرمان بی‌دغدغه‌اش را به طور باسمه‌ای و کلیشه‌ای متحول نمی‌کند، بلکه او را به نگرشی جدید از جنگ و زندگی می‌رساند. او اکنون و پس از گذشت 20 سال از جنگ به قداست و ارزش جایی که در آن بود، واقف و آگاه است، اما جنگ برای او تمام نشده و درآوردن لقمه‌ای نان برای ادامه حیات و اداره خانواده‌اش جنگ و نبرد دیگری برای اوست. ضدگلوله با عنوان «بهترین کمدی سال» در دو فرمت دی‌وی‌دی و بلو ـ ری وارد نمایش خانگی شده و در همین مدت کوتاه مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. مهدی هاشمی، مسعود کرامتی، ژاله صامتی، سعیدآقاخانی، محسن کیایی و مهدی فقیه بازیگران این فیلم موفق و تماشایی هستند.

حوض نقاشی (مازیار میری)

«حوض نقاشی» ششمین ساخته مازیار میری، زندگی یک‌زوج بیمار ذهنی حرکتی را دستمایه داستان خود قرار می‌دهد. مریم و رضای این فیلم، با آدم‌های دیگر فرق دارند و تلاش می‌کنند تا به دیگران ثابت کنند تفاوت خود با دیگران را به‌وسیله معجزه عشق حل کرده‌اند.

میری بعد از فیلم «سعادت‌آباد» که طبقه متوسط به بالای اجتماع را مورد نقد و چالش قرار داده بود، این‌بار روی خانواده ضعیفی متمرکز می‌شود و مشکلات آنها را به تصویر می‌کشد. آنچه که گره ماجرای فیلم را کورتر می‌کند، داشتن فرزند سالمی است که توقع و انتظار بیشتری از پدر و مادر بیمار خود دارد.

فیلم شریف و انسانی میری که در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر به همراه فیلم «هیس، دخترها فریاد نمی‌زنند!» سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را به خود اختصاص داد، در اکران نوروزی هم موفق شد مخاطبان بسیاری را به سالن‌های سینما بکشاند.

روند موفقیت‌آمیز فیلم «حوض نقاشی» در شبکه نمایش خانگی هم ادامه داشته و خانواده‌ها استقبال گسترده‌ای از آن کرده‌اند. درباره بازی‌های فیلم و از زمان جشنواره نظرات ضدونقیضی وجود داشته است. برخی بازی دو ستاره اصلی آن یعنی شهاب حسینی و نگار جواهریان را ستوده‌اند و بعضی هم به وجود تصنع در بازی‌های آن دو اشاره کرده‌اند و اساسا حضور ستارگان شناخته شده‌ای در این فیلم را در سنخیت با سوژه آن ندانسته‌اند. هرچند آنچه را که نمی‌توان انکار کرد، تحقیقات و تلاش‌های این دو بازیگر برای انتقال و انعکاس درد و رنج‌های چنین بیمارانی است.

شهاب حسینی، نگار جواهریان، فرشته صدرعرفایی، سپهراد فرزامی، سیامک احصایی و الهام کردا بازیگران این فیلم هستند. تهیه‌کنندگی این فیلم را هم منوچهر محمدی به عهده داشت.

رسوایی (مسعود ده‌نمکی)

فیلم «رسوایی» چهارمین ساخته سینمایی مسعود ده‌نمکی است که از بیست و سوم اسفند ۹۱ روی پرده سینماها رفت و همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد با استقبال تماشاگران مواجه شد. چه طرفدار ده‌نمکی و فیلم‌هایش باشیم یا نباشیم، باید قبول کنیم که او رگ‌خواب عموم تماشاگران سینما را به دست آورده و هر فیلمی که می‌سازد پا به باشگاه میلیاردری‌ها می‌گذارد.

خیلی‌ منتظر بودند که اخراجی‌ها تا کجا و قسمت چندم ادامه خواهد داشت، اما ده‌نمکی در تازه‌ترین ساخته خود از دنیای جنگ قدم به روزگار معاصر گذاشت و با برداشت آزاد از داستان شیخ صنعان و ترکیب آن با موضوع امر به معروف و نهی از منکر، رسوایی را خلق کرد. بازی اکبرعبدی در نقش جدی یک روحانی از امتیازات فیلم است. کسی که در سری فیلم‌های اخراجی‌ها در نقش بایرام لودر بار زیادی از کمدی کار را به عهده دارد، این بار هم نقش زیادی در محبوبیت فیلم جدید ده‌نمکی بازی می‌کند.

داستان رسوایی از این قرار است که افسانه، دختر جنوب‌شهری که به علت بدهی‌های مالی پدرش زیر فشار طلبکاران قرار دارد، اقدام به دزدیدن سفته‌های پدرش می‌کند. در حین فرار با حاج یوسف، روحانی زاهدی آشنا می‌شود و روحانی نیز در مسیر کمک به افسانه دچار مشکلاتی می‌شود.

اساسا ورود مسعود ده‌نمکی به دنیای فیلمسازی همیشه محل مناقشه و بحث بوده است و طبیعتا آثار او نیز از قضاوت‌های عجیب و غریب و ضدونقیض در امان نمانده است.

این فیلم تازه‌ترین اثری است که این روزها راهی شبکه نمایش خانگی شده است.

علی رستگار ‌‌/‌‌ گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها