‌با پروفسور پرویز کردوانی، استاد دانشگاه و پدر کویرشناسی ایران

کویرها و بیابان‌ها، منبع درآمد ایران

پروفسور پرویز کردوانی متولد 1310 در روستای مندولک گرمسار است و دکتری عمران کویر از آلمان دارد. او که در سال 84 به عنوان چهره ماندگار علمی کشور معرفی شده، کویر را پرجاذبه‌ترین طبیعت ایران می‌داند و مردم کشور و سایر مردم جهان را به دیدن این سرزمین پر رمز و راز دعوت می‌کند. کردوانی معتقد است کویر، زیباتر از جنگل و و دریاست و سیاه‌کویرهای مرکزی ایران همانند یک فرش پرنقش و نگار و زیباست که هر بیننده‌ای را بوجد می‌آورد. همچنین در نظریه‌ای جدید که از سوی مجامع بزرگ علمی دنیا نیز مورد توجه قرار گرفته، مدعی شده است که کویرها و بیابان‌ها امروزه دیگر مایه بدبختی و عامل بازدارنده توسعه نیستند بلکه از عوامل مهم توسعه اقتصادی و جاذبه‌های گردشگری و منابع عظیم انرژی‌های نو (باد و خورشید) به شمار می‌روند. برای آن که با کویر، بیابان و بطور کلی مناطق خشک که بیشترین حجم کشور ما را به خود اختصاص داده‌اند، بیشتر آشنا شویم پای صحبت‌های پروفسور کردوانی نشستیم.
کد خبر: ۴۰۵۱۰۵

چرا کویرشناسی را انتخاب کرده‌اید؟

من در گرمسار و در حاشیه کویر به دنیا آمده‌ام. بنابراین خانه‌زاد کویر هستم و با کویر سر و کار داشته‌ام، یعنی در خانواده‌ای به دنیا آمده‌ام که عاشقانه مشغول آباد کردن کویر بوده است و از سن کمتر از 10 سالگی که در مکتب و مدرسه، خواندن و نوشتن را تا حدودی آموختم، به پدرم در صحرا برای آباد کردن کویر کمک می‌کردم.

پس از اخذ دیپلم متوسطه و حتی بعد از فوت پدر، حدود 8 سال در ادامه فعالیت او در آبادکردن کویر و تبدیل آن به زمین زراعتی تلاش کردم.

بنابراین از همان ابتدا در عمل با کویر و عمران و آبادانی آن سر و کار داشته و با ویژگی‌های آن آشنا شده‌ام.

ماجرای پایان‌نامه دکترای شما را تقریبا بیشتر دانشگاهیان بخصوص آنهایی که در رشته‌های مرتبط تحصیل کرده‌اند شنیده‌اند، اگر اشتباه نکنم برای این منظور یک تن از خاک کویر ایران را با خود به آلمان برده‌اید و در نهایت هم موفق شده‌اید تا مدرک دکتری‌تان را با رتبه نخست کسب کنید.

بله. یک تن از خاک کویرهای ایران را فرستادم آلمان، اینقدر این خاک را شستم تا نمک آن به حدی رسید که بتوان گندم را در آن کاشت. عنوان دکتری من این بود: بهترین کودها برای زمین‌های کویری چیست؟ در نهایت 4 سال دکتری من طول کشید و دکتری را با بالاترین رتبه گذراندم.

به طور کلی عامه مردم فرقی میان کویر و بیابان قائل نیستند و هر دو آنها را به عنوان مناطق خشک می‌شناسند، اما شما چه تعریفی از آنها دارید؟

منطقه خشک جایی است که میزان بارندگی‌اش کمتر از تبخیر و تعریق باشد. بر این اساس کشور ما 90 درصد منطقه خشکی دارد و تنها مناطق مرطوب ما از مینودشت گرگان تا آستارا هستند که تمام ماه‌های سال بارندگی
دارد.

به این ترتیب بیشتر مناطق ما خشک است که البته همین مناطق هم به 4 دسته تقسیم می‌شوند: منطقه نیمه‌خشک که مناطق زاگرس و البرز جزو آن محسوب می‌شوند و زراعت دیم در آنها امکان‌پذیر است؛ مانند کرمانشاه، کردستان و... اما دسته دوم مناطق خشکی مانند تهران، گرمسار و قم است که فصل مرطوب ندارد و زراعت دیم نمی‌توان در آنها کرد و در طول سال فقط چند نوبت باران دارند. دسته سوم شامل مناطق نیمه بیابانی مانند یزد می‌شود که اگرچه در طول سال بدون بارندگی نیستند، اما ممکن است در طول سال یک بارندگی موثر نداشته باشند، (بارندگی موثر یعنی بارندگی که وقتی امشب باران آمد، دیگر نیازی نباشد کشاورز فردا زمین خود را آبیاری کند). در نهایت در این دسته‌بندی‌ها به مناطق کاملا خشک که همان بیابان است، ‌می‌رسیم. بیابان در واقع جایی است که بارندگی آن در سال از 50 میلی‌متر کمتر است و حتی ممکن است سال‌ها در آن باران نیاید.

به عنوان مثال من 7 سال در بیابان کار ‌کردم و در طول این مدت حتی یک بار هم باران نیامد. طور کلی به دلیل این که این منطقه کشور ایستگاه هواشناسی ندارد، نمی‌توان تشخیص داد چه وقت این اتفاق ممکن است بیفتد.

آمارها نشان می‌دهند در بیابان آتاکاما مربوط به آمریکای جنوبی (شیلی)‌ 29 سال باران نباریده است. منطقی است منطقه‌ای که باران در آن نبارد از لحاظ پوشش گیاهی فقیر باشد. بنابراین انواع تپه‌های ماسه‌ای و نمکی در آنها ایجاد می‌شود که اگر بارانی بیاید با فرسایش آبی شدیدی شسته می‌شوند. این تعریف بیابان است. البته کویر و بیابان که هر دو در مناطق خشک به وجود می‌آیند، به کلی با هم متفاوت هستند؛ درست مثل شب و روز می‌تواند هیچ چیزشان با هم شباهت نداشته باشد. متاسفانه در کشور ما کویر را بیابان می‌گویند، بیابان را هم کویر.

مثلا می‌گوییم کویر لوت، این غلط است. این بیابان لوت است. هر کدام از اینها هم در هر کشوری تعریفی دارد. عرب‌ها هم به منطقه وسیعی که از لحاظ آب و گیاه فقیر باشد صحرا می‌گویند و انگلیسی‌ها Desert، اما به غیر از بیابان کویر هم وجود دارد که ما به نمکزار کویر می‌گوییم، عرب‌ها به آن سنج می‌گویند و انگلیسی‌ها این مناطق را SaltLand می‌نامند.

از منظر شما فرق اساسی میان کویر و بیابان در چیست؟

کویر به زمینی می‌گویند که تمرکز نمک در آن به حدی است که قابل رویش برای گیاهان زارعی نیست. یعنی به قدری نمک آن زیاد است که حتی خرما و پسته در آن نمی‌روید. البته گیاهان غیرزراعی در آن به عمل می‌آید مانند گز، اشلون و... که در این صورت به آنها کویرهای گیاه‌دار می‌گویند. مانند همین کویر مرکزی ایران، کویری که جنوب آن دامغان، گرمسار و شمال آن خور و جندق است و بزرگ‌ترین کویر دنیاست.

علاوه بر این کویر بزرگ، ما 50 ـ 40 قطعه از این کویرها را در ایران داریم. کویر یزد و کویر قم ازجمله آنهاست که البته خود کویر یزد 10 قطعه از این کویرها را در خودش دارد. همین کویر مرکزی اطرافش پر از گیاه است، اما در وسط آن هیچ گیاهی وجود ندارد. بنابراین می‌بینیم که کویرها 2 دسته هستند؛ گیاه‌دار و بی‌گیاه.

کویرها بخصوص در گذشته مایه بدبختی مردم بود، این در حالی است که شما بارها اعلام کرده‌اید که کویرها ثروت ملی ایران هستند، اما چرا کویرها را ثروت ملی می‌دانید؟ و چطور می‌شود از این ثروت ملی برای آینده کشور استفاده کرد؟

در گذشته حتی خود من هم این باور که کویرها مایه بدبختی هستند را قبول داشتم، اما بعد از این‌که دکترای خود را گذراندم، متوجه شدم که این‌گونه نیست و کویر نه‌تنها مایه بدبختی نیست، بلکه عامل توسعه نیز هست.

براساس نظریه من، حتی یک وجب از این کویرها غیرقابل استفاده نیست. چراکه مثلا از کویرهای گیاه‌دار در 3 زمینه می‌توان استفاده کرد. یکی این که بهترین چراگاه برای شتر و بز است. (بهترین غذا برای شتر، خار شتر و اشلون است که گوشت شتر را بسیار شیرین و در عوض ادرار و مدفوع شتر را بسیار شور می‌کند.) همچنین از گیاهان این نوع کویر هم می‌توان در موارد دارویی و صنعتی استفاده کرد. در گذشته اکثر پدران ما از آنها استفاده می‌کردند، به عنوان مثال گیاهی مانند اشلون که بهترین ماده شوینده است را می‌کوبیدند و برای شستن لباس‌ها از آن استفاده می‌کردند یا این‌که این گیاه را در حد زیادی جمع‌آوری می‌کردند و آتش می‌زدند و از خاکستر آن ماده‌ای به نام قلیا یا کلیا که همان NaOH (سود سوزآور) است تولید می‌شد که برای قالیبافی استفاده می‌کردند.

سومین کاربرد کویرهای گیاه‌دار این است‌که می‌توان از آنها به عنوان جاذبه توریستی استفاده کرد. این کویرها در بهار، انواع گیاهانی مانند گز یا شور سفید و شور سیاه دارند و با وجود آنها به قدری تنوع رنگی وجود دارد که کویر مانند پاییز جنگل‌های شمال است. ما باید توریست را در بهار به کویر ببریم تا علاوه بر حیات وحش استثنایی، رنگارنگی گیاهانش را نیز ببیند.

اسم این کویرها را کویر بهرام‌گوری گذاشته‌اند، چراکه این کویرها در واقع شور هستند و این شوری در آب آنها حل می‌شود، اما لکه‌های قلیایی هم در آنها وجود دارد که خاصیت این لکه‌های قلیایی باعث بوجود آمدن باتلاق‌هاست؛ باتلاق‌هایی که انسان یا شتر را در خود فرو می‌برد و به آنها سیاه کویر می‌گویند.

براساس روایتی بهرام گور در همین کویر آهویی را تعقیب کرد و به افرادش دستور داد تا دنبالش نکنند تا به تنهایی آهو را شکار کند. صبح روز بعد افرادش به دنبال بهرام رفتند و ردش را گرفتند و در نهایت متوجه شدند که او درون این باتلاق‌ها فرورفته و مرده است.

اما از کویرهای فاقد گیاه چگونه می‌توان استفاده کرد؟

اولین راه این که از املاح آنها می‌توان استفاده کرد. من براساس شکل ظاهری کویرها آنها را نامگذاری کرده‌ام. مثلا کویری است که تخته‌های نمک دارد و من به آن کویر طبقه می‌گویم. به طور کلی کویرهایی که این تخته‌های نمک را دارد دارای خواص بسیاری است.

این نمک همان کلرور سدیم است که نمک طعام خوراکی است و به حیوانات، شتر، گاو و گوسفندها داده می‌شود. همچنین این نمک را داخل چاه نفت می‌ریزند. چون نفت با آب مخلوط است، این نمک سبب می‌شود نفت بالا آمده و آب پایین بایستد، پس در استخراج نفت موثر است. نوع دیگر این کویرها چربه هستند، اما چرا به آنها چربه می‌گوییم؟ به دلیل این که هیچ وقت خشک نمی‌شوند.

یعنی حتی در وسط تابستان خاک این کویرها رطوبت هوا را می‌گیرد و در روز رطوبت دارد. این کویر چرب مانند باند فرودگاه بسیار صاف و قهوه‌ای‌رنگ است.

کویر دیگری مانند غار موش داریم که اسم این کویر را کویر پف‌کرده گذاشتم. نمک این کویر سولفات سدیم است و چون SO4Na2H2O، 2 تا مولکول آب دارد در تابستان وقتی آب خود را از دست می‌دهد حفره‌ای می‌شود و حالت پف‌کرده دارد. همین سولفات سدیم است که در مواد شوینده، شیشه‌سازی و کاغذسازی به کار می‌رود.

در فرآیندی دیگر، از همین SO4NH2، عنصر O را می‌گیرند و آن را احیا می‌کنند تا به SNA2، تبدیل شود یعنی سولفات سدیم به سولفید سدیم تبدیل می‌شود که در جداسازی سنگ از آهن استفاده می‌شود.

به چهارمین نوع کویر، شوره‌زار می‌گویند که متاسفانه در لغت‌نامه دهخدا به کلی اشتباه درباره کویر نوشته شده و کویر را شوره‌زار تعریف کرده است، در صورتی که چنین نیست. در واقع هر شوره‌زاری کویر است، اما هر کویری شوره‌زار نیست، اما نوع چهارم کویرها شوره‌زار است و نمکش شوره است. نمک شوره، در واقع همان نیترات پتاسیم (NO3K) است که از آن باروت می‌گیریم . به طور کلی نمکی که مصرف می‌کنیم 3 نوع است؛ نمک مربوط به کوه که زبر و درشت و از گنبدهای نمکی استحصال می‌شود، نمک دریا و نمک کویر که در میان آنها تنها نمک کویر است که تمام نمی‌شود. چراکه اگر نمک کویر را درست بهره‌برداری کنیم دوباره پس از 3 الی 4 سال یک قشر نمکی تشکیل می‌شود، اما متاسفانه کویرها در حال از بین رفتن هستند.

پس به این ترتیب نمک کویر را هم باید جزو منابع طبیعی تجدیدشونده و بسیار ارزشمند کشور به حساب آورد.

به غلط گفته شده ما در مملکت 2 دسته منابع داریم؛ منابع طبیعی تجدیدشونده و تجدیدناپذیر، اما نه، اینها ثروت‌های طبیعی است. در تقسیم‌بندی درست ما منابع طبیعی و ثروت‌های طبیعی داریم، ثروت‌های طبیعی یعنی آنهایی که باوجود صرفه‌جویی در مصرف آنها باز تمام می‌شوند، اما منابع طبیعی تمام ناشدنی هستند، البته در صورتی که درست بهره‌برداری از آنها انجام شود.

همین منابع طبیعی نیز 2 دسته هستند یکسری که جاندار هستند و یکسری بی‌جان. جاندارها تکثیرشونده هستند مانند جنگل‌ها، گیاهان و سری دیگر مانند آب، خاک و هوا منابع تجدیدشونده بی‌جان هستند. یعنی اگر از آب درست استفاده کنیم تمام نمی‌شود. پس کویرها منابع طبیعی هستند، اینها تمام نمی‌شوند، اما بهره‌برداری‌های اشتباه باعث می‌شود کویرها از بین بروند.

کویر مانند قالی می‌ماند و بسیار زیباست. به عقیده من هرکس برای آرامش اعصاب نیاز به یک قطعه کویر دارد. ما کویرهایی داریم تخم‌مرغی که انگار در آن تخم‌مرغ کاشته‌اند، کویرهایی در بیابان لوت داریم که به قدری تبخیر شدید است، خاک نیز به بالا کشیده شده و مانند مخروط درآمده است که به آن کویر قندیلی می‌گوییم. اینها جاذبه توریستی هستند. جنگل و دریا خسته‌کننده است، اما در کویر هر چه جلوتر می‌روید بیشتر لذت می‌برید.

کویرهایی که نه گیاه دارند نه قشر نمکی چطور؟

همین الان مهم‌ترین مساله کشور اشتغال و اقتصاد است که ما تاکنون بیشتر اشتغال‌مان روی نفت بوده است، اما به خاطر داشتن کویرهای زیاد می‌توانیم بهترین و مهم‌ترین مناطق اشتغال و درآمد بسازیم.

کردوانی: چاله مرکزی لوت که در فاصله 75 کیلومتری شرق شهداد واقع است، توسط محققان ناسا نیز به عنوان گرم‌ترین منطقه زمین و پست‌ترین نقطه بیابان لوت شناخته شده است‌

کویرهایی که نه گیاه دارند نه قشر نمکی 2 دسته‌اند؛ یا قشر نمکی مشخص دارد یا قشر نمکی ندارد که خود این کویرهایی که قشر نمکی مشخصی ندارند به 2 دسته تقسیم می‌شوند؛ یکسری خشک و مسطح هستند و دسته دیگر باتلاقی.

از کویرهای مسطح در چند زمینه می‌توان استفاده کرد. از جمله مسابقات اتومبیلرانی، موتورسیکلت‌رانی، شتردوانی یا تاسیس هتلی برای اسکان توریست‌هایی که می خواهند سراب کویر را تماشا کنند. اعراب به این سراب بحر شیطان می‌گویند.

در دشت کویر از گرمسار تا سیاه کوه، هنوز آثار و بقایای جاده سنگ‌فرش دوره شاه عباسی بر جای مانده است. وقتی از این مسیر رد شوید یک سمت گیاهان بسیاری دارد که سراب آنها را بلندتر نشان می‌دهد و طرف دیگر که گیاه ندارد به صورت دریا است.

کویر هم روز و هم شب جاذبه‌های توریستی بسیار خوبی دارد و در روز سراب و در شب نسیم خنک و آسمان زیبا جاذبه توریستی کویر محسوب می‌شوند. بیننده‌ای که گرمای روز را در کویر با جانش احساس کرده باشد از شب خنک و دیدنی آن لذت می‌برد، ضمن آن که در همین کویر می‌توان جایگاهی برای آفتاب درمانی و نمک‌درمانی ایجاد کرد.

همچنین می‌توانیم از انرژی‌های تجدیدشونده موجود در کویر استفاده کنیم. آقای پروفسور پرتوی، رئیس انجمن شیمی‌دانان سلطنتی انگلیس که سال 54 به ایران آمد به من گفت که یک قطعه مربع کوچک این کویرها یک لامپ 250 واتی را روشن می‌کند. پس ما که چنین امکانات گسترده‌ای داریم از این دارایی‌ها چرا استفاده نکنیم؟ باید در این مناطق پارک‌های بزرگ بادی و برقی بسازیم و هزارها هکتار به انرژی‌های بادی و صدها هکتار را به انرژی خورشیدی اختصاص دهیم.

بنابراین می‌بینیم که تمام این کویرها قابل استفاده هستند. اینجاست که طبق نظریه جدید من، کویر مایه خوشبختی است و باعث پیشرفت و درآمدزایی می‌شود. اگر دولت حرف من را گوش کند به طرز زنجیروار در اطراف این کویرها شهرهای صنعتی به وجود می‌‌آید. اینجاست که این جریان صنعتی نه‌تنها خود آن منطقه را آباد می‌کند، بلکه کل کشور را نیز آباد کرده و به این ترتیب برای تمام جوانانی که در بیکاری به سر می‌برند، اشتغالزایی می‌شود و شغل‌های جدید بوجود می‌آید. درواقع این عوامل به ظاهر نامساعد کویر و بیابان عامل خوشبختی است.

به عنوان مثال تاکنون 24 مورد استفاده از ماسه بادی را پیدا کرده‌ام در حالی که همیشه می‌گفتند این ماسه مایه بدبختی است، اما در هر منطقه‌ای که ماسه بادی و تپه‌های ماسه‌ای باشد در آینده باعث ثروتمندی آن منطقه می‌شود. کویرها نه‌تنها مایه بدبختی نیستند، بلکه مایه ثروتمندی و خوشبختی هستند و عامل توسعه و اشتغال هستند. از نظر املاح، اشتغال، زیبایی و جاذبه توریستی آنها قابل استفاده و اگر درست مصرف و بهره‌برداری شوند مازندرانی‌ها و عزیزان شمالی ما حسرت می‌خورند چرا در ناحیه کویر به دنیا نیامدند.

شما بیابان لوت را گرم‌ترین نقطه زمین نامیده‌اید؟ به‌طور کلــی تمام این منطقه مدنظـر شما بوده است یا منطقه‌ای خاص؟

بزرگ‌ترین کویر دنیا مال ماست و استفاده‌های فراوانی می‌توان از آن کرد. اما بیابان می‌تواند یک قطعه به اندازه یک قالیچه باشد.

اعراب بیابان را این‌گونه تشریح کردند که منطقه وسیعی که هیچ گیاهی در آن نباشد، حالا ما در ایران بیابان لوت را دارا هستیم و بزرگ‌ترین و گرم‌ترین کویر دنیا را داریم و البته همان طور که قبلا هم اعلام کرده‌ام منطقه‌ای در بیابان لوت در جنوب شرقی ایران گرم‌ترین نقطه دنیا شناخته شده است.

چگونه این بیابان را گرم‌ترین نقطه نامیدید و چنین ادعایی را چگونه ثابت کرده‌اید؟

پس از آن که سال 1347 اداره کل تعلیمات عالیه به وزارت علوم تبدیل شد، دکتر محمد مستوفی پدر جغرافیای ایران نزد مجید رهنما، وزیر علوم می‌رود و می‌گوید حالا که از خودمان وزارتخانه داریم به ما کمک کنید تا بتوانیم بیابان لوت را بشناسیم. رهنما می‌گوید: پول می‌خواهید؟ او می‌گوید نه، محقق می‌خواهیم و از طرح مشترک دانشگاه تهران و سوربن پاریس به عنوان «طرح شناسایی بیابان لوت» سخن می‌گوید.

وقتی از وزیر خواستند که متخصص می‌خواهیم او گفت «کردوانی» متخصص بیابان است و من آن زمان عضو هیات علمی دانشکده کشاورزی ارومیه بودم و بعد به تهران آمدم و همان سال سفر بیابان لوت در قالب طرحی 5 ساله در سال 47 تا 51 بین دانشگاه تهران و سوربن پاریس آغاز شد.

قبل از ما در سال 1932 یک دانشمند اتریشی به نام استراتیل زاور پس از محاسباتی اعلام کرده بود بیابان لوت گرم‌ترین نطقه دنیاست، اما ما متوجه شدیم در محاسباتش اشتباه کرده است.

او حساب کرده بود که پست‌ترین نقطه بیابان لوت 250 متر است، اما با محاسبات ما معلوم شد 187متر است. من مقاله‌ای به آلمان دادم و اشتباه‌ زاور را اعلام کردم.

12 سال پیش خبرنگاری به من گفت، گندم بریان کجاست؟ من در پاسخ گفتم نقطه‌ای از بیابان لوت است که بسیار گرم است.

اما گفتم اینجا گرم‌ترین نیست و درواقع گرم‌ترین نقطه در چاله لوت است که دمای آن تا 65 درجه می‌رسد و هیچ موجود زنده‌ای در آن وجود ندارد. متاسفانه از فردای آن روز نوشته شد پروفسور کردوانی گفته گندم بریان گرم‌ترین نقطه است.

این شد که چنین تصوری به اشتباه در بین مردم جا افتاد. چنین سوء تعبیراتی به حیثیت مملکت آسیب می‌زند. به تازگی هم هیاتی به گندم بریان رفتند و به اشتباه بر این مبنا که من اعلام کردم گندم بریان پست‌ترین نقطه و فاقد حیات است، در آنجا یک استخوان حیوان کوچک را پیدا کردند تا صحبت مرا نقض کرده باشند.

من بازهم تاکید می‌کنم بیابان لوت گرم‌ترین نقطه زمین است و مرکز آن یعنی قسمتی که گیاه ندارد، حدود 5 کیلومترمربع مساحت دارد و خاک آن به 100 درجه می‌رسد.

شما این منطقه را به کره ماه تشبیه کرده‌اید؟ دلیل اصلی این تشابه در چیست؟

من آن را به کره ماه تشبیه کردم، چراکه هیچ موجودی در آن نمی‌تواند برود. اما مابقی قسمت‌های لوت هم جاندار دارد، هم گیاه. پست‌ترین منطقه ایران و گرم‌ترین نقطه زمین که فاقد حیات است چاله مرکزی لوت در 75 کیلومتری شرق شهداد است.

این در حالی است که گندم بریان در شمال شهداد و در ارتفاع بالای 400 متر از سطح دریا قرار دارد، ولی یک گروه به اصطلاح تحقیقی که برای گردشگری به گندم بریان رفته‌اند در گزارش سفر خود بی‌آن که به اصل گفته‌های من مراجعه کرده باشند، به نقل از من در روزنامه‌های سراسری به اشتباه نوشته‌اند: «اثبات شده که گندم بریان در بیابان لوت با دمایی بیش از 67 درجه سانتیگراد در سایه، گرم‌ترین نقطه کره خاکی است.»

چاله مرکزی لوت که در فاصله 75 کیلومتری شرق شهداد واقع است، توسط محققان ناسا نیز به عنوان گرم‌ترین منطقه زمین و پست‌ترین نقطه بیابان لوت شناخته شده است. فاصله گندم بریان با پست‌ترین نقطه زمین بیش از 100 کیلومترمربع است.

این یک امتیاز و یک افتخار برای مملکت ماست، اما اگر ادعا کنیم گندم بریان گرم‌ترین نقطه کره زمین باشد خب ناسا هم اعلام می‌کند این دروغ است و این به حیثیت مملکت خدشه وارد می‌کند. به همین دلیل من بر اصلاح این تصور اصرار می‌کنم.

آیا حتی این بیابان هم خاصیت دارد؟

یک فرد جوان مانند یک درخت سبز است، اما ما پیرها که مانند درختان کهنسالیم هم زیبا هستیم. این چروک‌ها زیباست چون نشانه تجربه است. این بیابان مانند یک فرد خیلی پیر است که باید فقط زیبایی‌هایش را تماشا کرد.

تصویری که شما از کویر ارائه می‌دهید، اقتصادی و درعین حال شاعرانه است، این تصویر با آنچه مردم از کویر در ذهنشان است متفاوت است.

این بیابان به خاطر یکسری تغییرات باد و آب این‌گونه شده است. بیابان را جایی تعریف کردیم که 20 سال بارندگی نباشد، پس گیاهی ندارد و فرسایش در آن وجود دارد، جایی که گیاه ندارد پوشش طبیعی دارد، ریگ در آن است و قلوه‌سنگ در آن وجود دارد. ماسه‌ها تپه‌های هلالی‌شکلی را ایجاد کرده‌اند که به آن برخان می‌گویند. از طرفی دیگر تپه‌های ماسه‌ای که بر روی آن گیاه وجود دارد، به اسم نبکا‌ بسیار زیباست که به آن گلدان بیابان می‌گویم. از شهداد که به بیابان لوت می‌آییم تپه‌ها به این صورت هستند. یکسری تپه‌های طولی داریم که کوه ماسه است که در شرق بیابان لوت وجود دارد که به آن ریگ یلان یا ریگ شرقی می‌گویند که 1070 متر ارتفاع آن است. اینها جاذبه توریستی دارند. وقتی چند ساعتی باران می‌آید اینها را شسته و کلوت‌ها را بوجود می‌آورد.

کلوت‌ها غرب بیابان لوت هستند که 85 کیلومتر در 140 کیلومتر را تشکیل می‌دهند و ارتفاع آن 200 متر است و به صورت دالون دالون است که در هیچ کجای دنیا وجود ندارد و فقط بیابان ما اینها را دارد و اسمش را دالان مرگ گذاشته‌ایم که از فرسایش آبی تشکیل شده است.

جایی دیگر وجود دارد به اسم شهر لوت، البته در اینجا قوم لوت زندگی نمی‌کرده است، اما به این دلیل به شهر لوت معروف شده که این منطقه در زمان بارندگی زمین طوری شسته شده که آدم فکر می‌کند بقایای ساختمان و شهرهای قدیمی هستند.

در کنار آن رودی است پرآب که تابستان هم آب دارد، اما اینقدر این بیابان گرم است که این رود به معدن نمک تبدیل شده است. در بعضی جاها هم کویری درست کرده است که 300 هکتار به صورت تخم‌مرغ شده است.

در جایی دیگر کویر دیگری به صورت پاشتری یا سم گوسفندی وجود دارد. در این منطقه کوه سرخی وجود دارد که یک گیاه در آن وجود ندارد. عوارض بیابانی باعث شکل دادن این زیبایی‌ها شده است.

بیابان از نگاه پروفسور کردوانی‌‌

 

 

 

 

 

 


این رود ‌در تابستان هم آب دارد، اماآنقدر‌ بیابان گرم است که مسیر آن‌ به معدن نمک تبدیل شده است‌.

 

 

 

 

 

 


یک تن از خاک کویرهای ایران را فرستادم آلمان، اینقدر این خاک را شستم تا نمک آن به حدی رسید که بتوان گندم را در آن کاشت.

 

 

 

 

 

 


کویر هم روز و هم شب جاذبه‌های توریستی بسیار خوبی دارد و در روز سراب و در شب نسیم خنک و آسمان زیبا جاذبه توریستی کویر محسوب می‌شوند‌.

بهاره صفوی / گروه دانش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها