ما کویری‌ ها با این که طاقت گرمایمان بالاست ولی علاقه شدیدی به کولر داریم

خانم کولر با من ازدواج می‌کنید؟

حامد عسکری شاعر و نویسنده اهل کویر که امیدوار است همسرش تیتر یادداشتش را نبیند ما کرمانی‌ ها ضرب‌المثلی داریم که می‌گوید «سر مار و دم عقرب بخور ولی کم بخور». مراد مراعات است و به‌قاعده مصرف‌کردن. منظور این است که چیزهای ضرردار را هم تو می‌توانی با نرمشی ملایم رد کنی و آسیب نبینی. مثل خوردن کله‌پاچه، خوردن فست‌ فود و چیپس و پفک که ضرر مطلقند اما با مصرف کم‌شان می‌تواند گاهی خوش بگذرد.
کد خبر: ۱۳۲۵۳۸۱

یکی از چیزهایی هم که باید کم مصرف کنیم همین نوستالژی‌بازی است. گیرکردن در گذاشته مانع رشد و پیشرفت است و اگر به این فکر کنی که گذشته همه چی عالی بوده نمی‌توانی از امروزت لذت ببری، چندوقت پیش در کاشان رفتیم تماشای یکی از این خانه‌هایی که آخرش ها دارد؛ بروجردی‌ها، علوی‌ها، فلانی‌ها و... دیدیم و گشتیم و بازدید کردیم و بعد توی کافی‌شاپ نزدیکش زیر باد کولر گازی یک خاکشیر یخمال مرد هم خوردیم.

غروب دوباره رفتیم یک خانه دیگر. همسر دوستم که با ما بود گفت: واقعا خوش به حالشون چه زندگی‌ای داشتن، چه کیفی می‌کردن توی این عمارت ها. کاش ما هم اون موقع بودیم مگه نه؟ من گفتم: نه. این عمارت را می‌بینید؟ نورپردازی‌اش را بگیر.آب لوله‌کشی‌اش را بگیر. کولر و سیستم گرمایشی‌اش را بگیر و اگر توی آشپزخانه‌اش هم هیزم و تنور به‌راه باشد و روزی هم در تابستان ده بیست تا عقرب بکشی راضی‌ای؟؟ گفت: خداییش نه. همین کولر. همین مکعب آبی‌سفید دوست‌داشتنی؛ فکرش را بکنید اگر نبود. اصلا من می‌گویم جهان تبدیل شده به قبل و بعد از اختراع کولر. بعد از اختراعش آدم‌ها مهربان‌تر شده‌اند و درصد طلاق و دعواها و نزاع‌های خیابانی کمتر شده است.

بم ما یک منطقه خوش آب‌وهوایی دارد به اسم دهبکری. از بم ۴۵دقیقه که بروی سمت جیرفت پدیدار می‌شود. بابا می‌گفت تا قبل از اختراع کولر، دهبکری مال خیلی پولدارها بود.

تابستان‌ها در آنجا بودند و زمستان گرم بم را در خنکای باغ‌های گردو زردآلو بر حاشیه کوه شیر سپری می‌کردند. بابا می‌گوید آرزوی هرکسی بود آنجا به اندازه یک دستمال کاغذی زمین داشته باشد و از خرماپزان بم بگریزد برود آنجا نفسی بکشد.

باباحبیب می‌گوید کولرها که آمدند دهبکری غریب افتاد، رنج راه تا آنجا رفتن را کولرها حذف کرده بودند. قدرتی خدا هوای دهبکری را کولرها در خود داشتند و می‌دمیدند توی خانه‌های تف‌زده بمی. مردم دیگر دهبکری رفتن‌شان موکول شد به آخر هفته‌ها و به زندگی‌شان چسبیدند.

کولر هرنوعی که باشد من توی تابستان‌ها دوست دارم بروم و داخلش زندگی کنم. با اینکه خودم زاده کویرم و گرما را می‌توانم تحمل کنم ولی راندمانم را به‌شدت پایین می‌آورد، بی‌حوصله و عصبی‌ام می‌کند و همین‌که نیم‌ساعت زیر کولر بنشینم خداداده می‌شوم.

یک قولی شنیده‌ام که مخترع کولر آقای مهندس بازرگان بوده، من از حرف‌وحدیث‌هایی که پشت‌سرشان هست هیچ نمی‌دانم ولی می‌توانم این را بگویم با این اختراع‌شان خیلی‌ها دعایش کردند و ان‌شاا... که خداوند همه ما را بیامرزد.

حامد عسکری - روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها