کارشناس اقتصادی در گفت و گو با جام جم آنلاین مطرح کرد؛

افزایش قیمت بنزین روی بازار خودرو و لوازم یدکی اثر گذاشته است

یک پژوهشگر اقتصادی درگفت‌وگو با جام جم آنلاین مطرح کرد:

اینستکس؛ صرفا یک دفتر حسابداری است و نباید انتظار معجزه از آن داشته باشیم

درحالی اخبار متعددی از اجرایی شدن سازوکار مالی اروپا یا همان اینستکس در رسانه‌ها منتشر می‌شود، گروهی از کارشناسان و پژوهشگران اقتصادی براین باورند اصولا این تصور که اینستکس می‌تواند معجزه‌ای برای تجارت بین المللی ایران داشته باشد اشتباه بوده و تنها باید به اندازه یک دفتر حسابداری از آن انتظار داشته باشیم.
کد خبر: ۱۲۱۷۱۶۹
اینستکس؛ صرفا یک دفتر حسابداری است و نباید انتظار معجزه از آن داشته باشیم
در این زمینه، جام جم آنلاین گفت‌وگویی با دکتر سیدعلی روحانی، پژوهشگر اقتصادی داشته که در ادامه می‌خوانیم:
اینستکس از چه زمانی مطرح شد؟
اینستکس موضوع جدیدی نیست، از همان سال گذشته و بعد از خروج آمریکا از برجام که یکسری مذاکراتی با اروپایی‌ها شروع شد، پیشنهادی برای ایجاد سازوکار مالی مشخصی به نام SPV یا ابزار ویژه مالی مطرح شد که رفته رفته این سازوکار تغییر نام داده و به نام اینستکس به جامعه جهانی و البته مسئولان ایرانی معرفی شد. درحالی که عملا چه اس پی وی و چه اینستکس درهردو مورد منظور این است که یک ابزار صرفا حسابداری در اختیار داریم برای تسویه تجارت دوجانبه‌ای که ایران می‌خواهد با اتحادیه اروپا یا هر کشور دیگری داشته باشد. بنابراین این دفتر حسابداری قرار است اطلاعاتی از تجارت ایران با کشورهای حاضر در آن را ثبت کند تا در پایان دوره‌های مشخصی مثلا یکساله برآوردی داشته باشیم که تراز چیست و مازاد آن برای طرف طلبکار چه برای واردات آینده یا تسویه حساب نقدی بکار گرفته شود.
به این ترتیب اصولا اینستکس هیچ دستاوردی برای اقتصاد ایران ندارد؟
قبلا اشاره شد بطور کلی اینستکس چیزی بیش از یک سازوکار حسابداری نیست و خیلی نباید موضوع را پیچیده کنیم؛ چون اصل ماجرا کاملا مشهود است.
تاکید شما برای عدم دستاورد این سازوکار مالی چیست؟
ببینید؛ همانطور که اشاره شد اینستکس یک دفتر حسابداری است و اگر بخواهیم براساس آن گام برداریم. اینگونه است که ایران یکسری خریدهای غیرتحریمی از اروپا خواهد داشت و چون صادراتی هم به این کشورها نداریم دائم حساب بدهکار ما سنگین‌تر می‌شود، خوب حالا این موضوع مطرح می‌شود درشرایطی که مبادله دوطرفه نیست و تنها یکطرف همواره درحال بدهکارتر شدن است چه نیازی به این سازوکار مالی داریم، همان شیوه‌های حسابداری موجود کاملا می‌تواند پاسخگوی نیاز این ارتباط باشد. به همین دلیل است که نه فقط بنده بلکه بسیاری از پژوهشگران و اقتصاددان‌ها در این زمینه تاکید دارند اینستکس دستاوردی برای تجارت بین المللی ایران نیست.
منظور شما از یکطرفه بودن موضوع عدم خرید نفت ایران از سوی اروپایی‌هاست؟
بله؛ اینستکس وقتی می‌تواند مفید باشد که با اروپا تجارت دوجانبه داشته باشیم و فقط واردکننده نباشیم. حالا مهمترین صادرات ما به اروپا نفت است و حجم اندکی صادرات غیرنفتی مثل پسته و از این قبیل موارد داریم که رقم قابل توجهی نیست تا پوشش واردات کشورمان از اروپا را بدهد. این درحالی است که اصولا پالایشگاه‌های اروپایی تمایلی برای خرید نفت از ایران نداشته و ندارند و اگر بخواهیم صرفا درباره حجم اندکی از صادرات غیرنفتی صحبت کنیم شاید منطقی نبوده و صرفا از دست دادن زمان باشد.
اروپایی‌ها که سال گذشته مشمول معافیت‌های خرید نفت ایران از سوی آمریکا شده‌بودند، چطور می‌فرمایید که تمایلی به خرید نفت ایران ندارند؟
واقعیت این است که پالایشگاه‌های اروپایی‌ از ایران نفت وارد نمی‌کنند؛ چه معافیت آمریکا داشته باشند یا نداشته باشند. به عنوان مثال در همان اوایل دو کشور اروپایی معافیت داشتند ولی حتی یک بشکه نفت هم وارد نکردند. به‌هرحال پالایشگاه‌های اروپایی اراده‌ای برای واردات نفت از ایران ندارند. پس نتیجه اینکه ما صادراتی به اروپا نداریم و عملا ورودی در اینستکس نخواهد بود. پس اینستکس یا هر اسم زیبای دیگری که به آن بدهیم چون صادرات به اروپا نداریم به هیچ دردی نمی‌خورد.
موردی مطرح شده بود که مطالبات نفتی ایران از چین یا هند به اینستکس منتقل شود، آیا این روند هم برای ما مفید نیست؟
برای پاسخ به این سئوال باید کمی به عقب بازگردیم، بله این پیشنهاد مطرح شده بود تا برای اینکه اینستکس ورودی داشته باشد کشورهایی مثل چین یا هند که از ایران واردات نفت دارند به این کانال مالی بپیوندند تا ایران بتواند با استفاده از منابع صادراتی به دو کشور یاد شده در قالب واردات از اروپا کالاهای غیرتحریمی را خرید کند و هند و چین با اروپا تسویه حساب کنند. اما این راهکاری منطقی نیست چون ما این سیگنال را به چین یا هند می‌دهیم که اگرچه ریسک خرید نفت از ایران را پذیرفته‌اند و بعضا برای آن هزینه داده‌اند ولی ما می‌خواهیم منافع اقتصادی حاصل از این ارتباط تجاری را به اروپایی‌ها بدهیم، چون واردات را از اروپا خواهیم داشت. پس اصولا هیچ منطقی برای ادامه روند برای کشورهای یاد شده وجود نخواهد داشت که به خرید خود ادامه دهند. ثانیا در شرایط جنگ اقتصادی یک سینگال بسیار غیرحرفه‌ای به طرف تجاری می‌دهیم که برای خودمان مشکلات بیشتری خواهد داشت.
راهکار به نظر شما چیست؟
یک راهکار قابل اجرا این است که مازاد تراز تجاری با کشورهای غیراروپایی را به اینستکس منتقل کنیم. یعنی اگر به چین یا هند صادرات داریم و در عین حال وارداتی هم از این کشورها برای خود متصور شده‌ایم مازاد آن را برای استفاده در اینستکس مدنظر داشته باشیم. این تفکر البته مزیت‌هایی برای ما ایجاد می‌کند که چین یا هندوستان یا هرکشور دیگری که از ایران نفت خرید می‌کند برای اینکه مازادی نماند و همه منافع حاصل را داخل مرزهای خود نگهدار شرایط تجارت با ایران را تسهیل کند. این یک معادله برد-برد برای طرفین است.
بازگردیم به کارآیی اینستکس بدون فروش نفت، پس واقعیت این است که اصولا نباید در این زمینه وقت بگذاریم؟
دقیقا، از همان ابتدایی که موضوع اینستکس مطرح شد، یعنی حدود یکسال پیش در همین ایام، همه افرادی که دانشی حداقلی از حوزه تحریم داشتند و تحریم‌های مالی را می‌شناختند و درعین حال اقتصاد ایران را درک کرده بودند یا روابط تجاری با اروپا را بررسی‌کرده بودند؛ بارها اعلام کردند اینستکس روی زمین و در دنیای واقعی هرگز محقق نخواهد شد به دلایل فنی متعدد که یکی از آنها یعنی فروش نفت قبلا اشاره شد. پس اگر بخواهیم از این مورد به عنوان یک ابزاری استفاده کنیم که گرفتاری‌های تجارت خارجی برطرف شود، امیدی غیرواقعی است.
براساس قواعد اینستکس اصولا مبادله کالاهای غیرتحریمی قابل پیگیری است، نکته اینجاست که اصولا چه لزومی بود درباره این کالاها ما وارد مذاکره بشویم؟
اساسا برای تجارت کالاهای به تعبیر اروپایی‌ها بشردوستانه ما نباید مشکلی داشته باشیم که آنها بگویند سازوکار اینستکس یک مزیت برای ایران است. اساسا این کالا موضوع تحریم نبوده که بخواهیم درباره آنها صحبت کنیم. اما واقعیت امر این است که جنس تحریم‌هایی که آمریکا وضع کرده و آن شبکه‌ای که خصوصا در حوزه مالی و بانکی از تحریم‌ها درست کرده باعث شده به شدت بانک‌ها در تعامل با ایران محتاط بشوند. اتفاق این است که ترس بانک‌ها از تعامل با بانک‌های ایرانی برای تسویه تجارت خارجی ایران – چه بشردوستانه یا سایر موارد – باعث شده تا از هرگونه مبادله جلوگیری کند. به این ترتیب این بانک‌ها حتی برای کالاهای اساسی و غیرتحریمی وارد معامله با ایران نمی‌شوند. پس حتی در مواردی که روی کاغذ ما تحریم نیستیم برای تسویه مبالغ مرتبط با آن تجارت‌ها هم دچار مشکل هستیم. اگر اینستکس ایجاد شود ممکن است یک مقداری شرایط بهتر باشد ولی راهکار اساسی نیست و مربوط به این است که ایران صادراتی به اروپا داشته باشد و وقتی ورودی نداریم اصلا درباره چه باید صحبت کرد؟
با این موارد پس چرا از همان ابتدا اروپایی‌ها این سازوکار مالی را مطرح کردند؟
به نکته خوبی اشاره کردید؛ این نکته‌ای است که از همان ابتدا در قالب مصاحبه‌های رسمی و اظهارنظرهای کارشناسانه بارها مطرح شده است و چیز تازه‌ای نیست. ببینید؛ کارکرد اروپا در مذاکرات از همان ابتدایی که آمریکا از برجام خارج شد؛ صرفا و صرفا این است که ایران را دعوت به خویشتن‌داری کند و وقت‌کشی کند و می‌توانیم به مثال پخته‌شدن قورباغه در این زمینه اشاره کنیم. اروپا سر ایران را داخل یک دیگ آب، گرم کرده و آمریکا هم زیر دیگ را روشن کرده و دائم درحال افزایش حرارت است. اروپا با این شیوه‌ها درنظر دارد شرایط را بگونه‌ای مدیریت کند که ایران یکباره خود را در عمل انجام شده دیده و مجبور به مذاکره با شرایط دیگران بشود. متاسفانه ظاهرا در این زمینه هم موفق عمل کرده است. نکته اینجاست که محقق شدن آن یا یا به دلیل تحلیل غلط سیاستمداران یا به دلیل نخواستن و اراده نداشتن بوده و کما بیش به نظر می‌آید که این روند ادامه دارد. چون اصلاحات داخلی انجام ندادیم و هیچ تدبیر کارآمدی برای مبادلات سیاسی با خارج نداشتیم و دولتمردان دل خودشان را خوش می‌کنند به گفته‌های اروپا.
راهکارپیشنهادی شما برای مدیریت شرایط چیست؟
درباره اینکه چه باید انجام دهیم از آن زمانی که آمریکا از برجام خارج شد؛ باید مواردی را اجرایی و مدنظر می‌گرفتیم که متاسفانه زیاد جدی گرفته نشد، بطور کلی ما گذر زمان به سود طرف مقابل و به زیان ما بود. متاسفانه به نظر می‌آید که اصلا به این موضوع توجه نشده است. به این معنی که ایران به گونه‌ای تعامل کرده که تحریم‌ها را تحمل کرده بی‌انکه هزینه‌ای به طرف مقابل تحمیل شود. یعنی گذرزمان معادل تداوم تحریم‌ها برای ایران بود و طرف مقابل هم هیچ زیانی متحمل نشد. چون هیچ اقدامی انجام ندادیم. به هرحال از همان سال گذشته به سیاستمداران توصیه شد که در این موارد می‌توانیم واکنش مناسب داشته باشیم.
1. در عرصه داخلی و اقتصاد داخلی
2. در عرصه خارجی و در تعامل سیاسی خارجی
بطور کلی در عرصه داخلی مهمترین توصیه‌ای که مطرح می‌شود این است که ما تحریم نفت و تحریم بانکی را به عنوان یک سلاح که اکنون در دست دشمن است - تسلیحاتی سازی نفت و نظام مالی منظور است – را از دستش بگیریم. چطور می‌توانیم اینکار را انجام دهیم؟
در این زمینه لطفا بیشتر توضیح دهید؟
با دو کار می‌توانیم اینکار را انجام دهیم درحوزه بودجه باید استقلال بودجه از نفت را تامین کنیم. آن دوره‌ای که قرار است بودجه سالانه کشور تنظیم شود باید درآمدهای نفتی در این بودجه صفر باشد و درآمدهای جایگزین داشته باشیم. به این ترتیب تحریم نفتی ابزاری در دست دشمن نیست، چون بودجه بدون نفت است. حداقل بودجه و حداقل هزینه‌های ضروری غیرقابل اجتناب را مستقل از نفت ‌بندیم. یکسری درآمدهای جدیدی شناسایی می‌کنیم؛ مثل اصلاح قیمت حامل‌های انرژی، مالیات بر فعالیت‌های سفته‌بازانه یا خیلی موارد دیگر و از طرف دیگر هم باید هزینه‌ها مدیریت شود. یعنی پرداخت حقوق کارکنان شفاف‌تر شود اطلاعات تجمیع می‌کنیم و پرداخت به ذینفع نهایی خواهیم داشت.
اما در بخش دیگر در حوزه تجارت خارجی مثلا در حوزه بانکی که آسیب‌پذیری بیشتری داریم، تدریجا به سمت کاهش وابستگی به نظام‌های بانکی بین المللی حرکت کنیم. بطور کلی تجارت خارجی و تعامل با بانک‌هایی که از طریق آنها واردات کالای اساسی می‌کنیم را باید خارج از سوئیفت ببریم و در بستر پیام‌رسان مالی متفاوتی ببریم که راحت قابل ردیابی نباشد. یا تجارت خارجی در کالاهای اساسی مبداء آن را باید تغییر داد. به جای اینکه وابسته به کانادا، سوئیس یا کشورهای اروپا باشیم.
در این زمینه مثالی‌هم دارید؟
بله؛ اتفاقا مثال جالبی هم هست. براساس آمارهای موجود واردات سویا از آمریکا سال گذشته تقریبا 9 برابر شده است. خوب این به هیچ عنوان همسو با منافع ملی ما نیست این مدیریت اقتصادی در شرایط جنگ اقتصادی نیست. به جای اینکه مبداء واردات کالاهای اساسی آمریکا و اروپا باشد باید به سمت کشورهای آسیای میانه و هند حرکت کنیم. این مدیریت اقتصادی داخلی است.
راهکارشما درباره روابط بین المللی چیست؟
اما بحث دوم این است که در عرصه سیاست‌خارجی در تعامل با اروپا و آمریکا چطور رفتار کنیم؟ اینجا قاعده و آن گذاره‌ای که باید مطرح شود این است که گذر زمان اگر برای ما زیان دارد برای طرف مقابل هم باید زیان داشته باشد. یعنی کاری که امروز بعد از یکسال با سرعت خیلی کندی شروع کردیم باید از همان ابتدا انجام می‌دادیم. یعنی با خارج شدن آمریکا از برجام خارج شد ما نیز باید اعلام می‌کردیم در چارچوب برجام تعهداتم را یکی یکی کم می‌کنیم که گذر زمان به زیان طرف مقابل هم باشد. به این ترتیب احساس کنند که چیزی از دست می‌دهند و براساس توافقی که داشته عمل کند. این می‌تواند در حوزه هسته‌ای باشد یا در حوزه‌های دیگر هم باشد. بطور کلی نباید این قاعده که اگر گذرزمان برای ایران هزینه ایجاد کرده باید برای طرف‌های مقابل هم زیان ایجاد کند را نادیده می‌گرفتیم. منفعلانه عمل کردن دولت حتی در شرایط فعلی هم دیده می‌شود به این ترتیب که چندی پیش مواردی مطرح شده بود که مثلا توافق کنیم با طرف مقابل که حالا این میزان ذخایر اورانیوم را که در اختیار داریم را از بین ببریم و آمریکا هم تحریم‌ها را تا همین نقطه متوقف کند و پیش‌تر نرود. این دوباره یعنی بازگشت به قاعده قبلی و از بین رفتن زمان برای ایران و افزایش هزینه برای کشورمان است. فراموش نکنیم گذر زمان در شرایط تحریمی اصولا به زیان ایران است و باید برای طرف مقابل هزینه ایجاد کنیم.
با توجه به شرایطی که شما مطرح می‌کنید آیا واقعا می‌توانیم از نظر اصلاحات اقتصادی در شرایط فعلی برنامه‌ریزی کنیم؟
اگر از بنده می‌پرسید؛ قاطعانه می‌گویم بله می‌توانیم؛ مشروط به اینکه سیاستمدار بخواهد و اراده داشته باشد. اراده این نباشد که به هرقیمتی به یک توافقی برسد. گذاره‌ای که در سال گذشته از سوی برخی مطرح شد که هرتوافقی بهتر از عدم توافق است. اگر نگاه این باشد خوب طبیعتا اصلا درباره داخل کاری نمی‌شود و همواره به سمت خارج نگاه هست که یک توافقی ایجاد شود. اما اگر سیاستمدار کسی باشد که در واقع دنبال اصلاح و دنبال سطوحی از مقاومت باشد، یعنی ذره‌ای نفروختن کشور برای وی مهم باشد یا همان منافع ملی را درنظر بگیرد قطعا راهکارهایی داریم، چون نگاه مدیریت داخلی ایجاد می‌شود.
در این زمینه پژوهش و بررسی‌های کارشناسی هم انجام شده است که می‌توانیم چنین اقدامی را انجام دهیم؟
بله؛ مراکز رسمی مختلفی در این زمینه کارکردند و مواردی هم از سوی مرکز پژوهش‌های مجلس هم منتشر کرد. در این گزارش با زبان ساده و با یک حساب سرانگشتی محاسباتی ارایه شد که ما ده یا دوازده گزینه برای افزایش درآمدهای غیرنفتی دولت داریم و راهکارهایی هم برای کاهش هزینه‌های دولت داریم و در طی یک دوره گذار دوساله کاملا می‌توانیم بجایی برسیم که سهم نفت در بودجه صفر باشد. البته مطرح نشده نفت فروخته نشود، بلکه فروخته شود ولی در بودجه جاری نیاید یعنی در زیرساخت‌ها هزینه شود یا اینکه در خارج از ایران سرمایه‌گذاری شود که نفت ابزار تحریمی علیه اقتصاد ایران قرار نگیرد. واقعیت این است که می‌توانیم؛ ولی متاسفانه این اراده دیده نمی‌شود و راه‌حل‌های کوچک و بزرگ وبا اثرات کم و زیاد که مطرح می‌شود تقریبا بدون استثنا رد می‌شود یعنی تمایلی در سیاستمدار برای اینکه کاری داخل کشور انجام شود نیست. نکته دیگر این است که اینستکس خیلی عقب‌تر از این حرفها است. نگاه به مذاکرات ایران درباره اینستکس بیانگر این نکته است که اصولا اینستکس محفلی است برای دوره همی ایران با اروپایی‌ها درغیر این صورت هیچ دستاوردی برای ایران ندارد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها