پولت را به باد نده

راه‌های جلوگیری از خرید هیجانی در نمایشگاه کتاب

پولت را به باد نده

۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۱

پول‌هایت را برای کتاب نده! البته وقتی خریدت حساب شده نیست. این تصویر برای اکثر آدم‌ها آشناست که بعد از نمایشگاه، انبوهی کتاب توی اتاق شان انبار شده؛کتاب‌هایی که می‌دانند هیچ وقت قرار نیست بخوانند. جیب‌های‌شان خانه‌ عنکبوت شده و از خریدشان تا خرخره پشیمان شده‌اند. حال و هوای نمایشگاه کتاب، همیشه دوز هیجان آدم را بالا می‌برد.

معجزه امید

معجزه امید

۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۳

در زندگی، بعضی اتفاقات قابل پیش‌بینی نیست،نه فقط قابل پیش‌بینی،که اجتناب‌پذیر هم نیست. بیماری هم یکی از این اتفاقات است. خصوصا بیماری‌هایی که مثل یک همزاد همیشگی از ابتدای تولد با فرد به دنیا می‌آید، یا بیماری‌هایی که در میانه راه زندگی می‌آیدومی‌ماندکه می‌ماند.بیماری،می‌خواهدیک سرماخوردگی یا آلرژی ساده باشد،یاشدیدترین و پیچیده‌ترین نوع آن،همیشه باخودش دردسرهایی دارد.

جامعه و بیماران خاص؛ پذیرش یا طرد؟

گفت‌وگو با دکتر کیانا فرهی، دکترای حرفه‌ای پزشکی و مجری و گوینده

جامعه و بیماران خاص؛ پذیرش یا طرد؟

۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۲

بیماران خاص نه‌تنها بادرمان‌های طولانی و پرهزینه روبه‌روهستندبلکه باچالش‌های اجتماعی و اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.خانواده‌ها درگیرمسئولیتی طاقت‌فرسا می‌شوند و جامعه هنوز آمادگی پذیرش آنها را ندارد. در کنار مشکلات درمانی،عدم دسترسی به غربالگری‌های کافی و نبودحمایت‌های اجتماعی، زندگی این افرادرا دشوارترمی‌کند اما آیا می‌توان مسیر بهتری برای همراهی بابیماران خاص ترسیم کرد؟

رویاهای یک پروانه

مادر از موفقیت‌های محمدطاها، ورزشکار مبتلا به EB می‌گوید

رویاهای یک پروانه

۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۱

اگر قرار باشد چیزی در جهان تغییر کند، بهتر است سراغ آن بخش‌هایی برویم که معمولا دیده نمی‌شوند، صدا ندارند یا آن‌قدر دور از ذهن‌اند که حتی تلفظ نام‌شان برای بسیاری دشوار است‌‌‌؛ مثلا اپیدرمولیز بولوزا یا همان «ای‌بی». شاید این نام ناآشنا باشد اما دردش واقعی‌ست‌‌‌؛ زخمی ماندگار روی تن‌هایی که لمس دنیا برای‌شان همچون سوهانی خراشنده است.

امید هنوز باقی است

امید هنوز باقی است

۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۳

فرض کنید که یک روزصبح از خواب بیدارمی‌شوید ومی‌بینید بیماری سختی‌زندگی‌شما رامختل کرده است.دیگر به‌‌راحتی قبل نمی‌توانید درس بخوانید، مدرسه بروید، بازی کنید وتفریحات دلخواه‌تان راداشته باشید.انگارکه زندگی برای‌تان متوقف‌شده و کارهایی که تادیروزحتی به انجام‌ آن فکرهم نمی‌کردیدامروز مساله وبحران شده است.

به رسمِ کودکی

به رسمِ کودکی

۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۲

به رسم کودکی‌هایم که بی‌غل‌و‌غش‌ترین نامه‌ها را برای‌تان می‌نوشتم و با دست‌های کوچکم در ضریح می‌انداختم، می‌خواهم دوباره بدون تشریفات با شما صحبت کنم. از این بابت که همیشه بعد از اسم و فامیلم، مشهدی حک می‌شود، خیلی خوشحالم. دوست کرمانی‌ام با وجود مسافت زیادش با شما عاشق‌تان است و همیشه به حال من غبطه می‌خورد.

خواهر برادری

خواهر برادری

۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۷

شاید بتوان گفت اززمان آدم ابوالبشر(ع)تا امروز ریشه اکثر اتفاقات مهم جهان،دعواهای خواهربرادری بوده. جایی می‌خواندم ریشه دعوای هابیل و قابیل، خواهرشان بوده یا این‌که اصلا ماری کوری وقتی با برادرش دعوا کرد دانشمند بزرگی شد یا این‌که پروین اعتصامی هم که با برادرش دعوا می‌کرده شاعری‌اش را مدیون همین دعواهاست.

من و تو، آن دو خطیم

من و تو، آن دو خطیم

۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۳

این روزها شاید بیشتر ازهرزمان دیگری درگیر حواشی و قصه‌های مختلفی دررابطه باتفاوت‌های بین خانم‌ها و آقایان هستیم. متأسفانه عده‌ای در شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام پیدا می‌شوند که غیرکارشناسانه نظر داده و خانم‌ها را در برابر مردان قرار می‌دهند یا برعکس. انگار که این دو جنس باید دشمن یکدیگر باشند!

از مادر بخوان، از دختر بشنو

گفت‌وگویی مادر و دختری، با خانم وجیهه سامانی، نویسنده و دخترشان، الهه مصفا

از مادر بخوان، از دختر بشنو

۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۴

یکی از شیرین‌ترین اتفاق‌ها در خانواده، داشتن یک رابطه رفاقت‌گونه بین مادر و دختر است. این همان چیزی‌ست که دختر را در مواقع لازم به‌درستی و به بهترین شکل ممکن هدایت می‌کند و رفاقت را در حقش تمام می‌کند، بدون این‌که به او آسیبی برساند و او را به‌خطر بیندازد. این جنس رفاقت‌ها به دختران ما آگاهی می‌بخشد و بی‌شک بهترین نوع رفاقت است.

دختران و روایت‌های نگفته جامعه

دختران و روایت‌های نگفته جامعه

۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۱

اولش وقتی قرار شد برای دختر و نسبت او با جامعه بنویسم به مقادیر زیادی به خودم و نسبت خودم با جامعه فکر کردم. به این‌که من دقیقا کجای پازل اجتماع قرار می‌گیرم؟ آیا اجتماع جوری هست که خودم را جزوی از او ببینم؟ تا چه حد سیاستگذاری‌ها، شهرسازی‌ها و... به نحوی است که خیال کنم پس من هم به عنوان یک دختر نوجوان یا جوان، سهمی از آن دارم؟

قبلی۲بعدی