سه تا یعنی سه جوان با شخصیت و شوخ و شنگ که دور هم جمع بشوند اول راجع به فوتبال آخر هفته صحبت می کنند مثلا راجع به لورکوزن و رئال مادرید بعد قرمز و آبی
کد خبر: ۹۱۳۷
اگر اهل این حرفها نباشند می روند سراغ کنکور شاید هم بحث داغ سیاسی اماهمه این حرفها ختم به خیر می شود با یک کلمه سه حرفی جوک یکی از همان لغتنامه های فارسی به انگلیسی معمولی بود دنبال معادل انگلیسی کلمه جوک به سراغ قفسه کتابها رفته بودیم دیدیم که یعنی براساس شهادت همان لغتنامه کاملا معمولی انگلیسی ها هم جوک را همان طور تلفظ می کنند که ما فارسی زبان ها زیرا ریشه زبان انگلیسی از زبان ماقبل تاریخ هند و اروپایی است. اگر جوک را نوعی شوخی زبانی در نظر بگیریم که گاه با حرکات دست وصورت همراه می شود، قطعا مختص ایران نیست و در همه دنیا حتی در سرزمین هایی که شاید در آن هیچ اثری از آهن و چوب و حصیر و بادبزن نباشد بشدت پراکنده است و این سوای آن است که بگوییم مثلا امریکایی ها شوخ طبع تر از انگلیسی هاهستند روحیه جوک گویی و شوخی کلامی در همه نقاط، حتی نقاط کور دنیا، بی چک و چانه وجود دارد. چند سال پیش یکی از نشریات ، برای این که جوانان را از جوک گفتن برحذر بدارد نوشته بود جوکهای مرسوم ایرانی عموما توسط سازمان جاسوسی امریکا سیا و به قصد ایجاد تفرقه میان اقوام ایرانی ساخته شده است و از مرز ترکیه وارد ایران می شود! )راست و دروغ این قضیه با مسوولان نشریه مذکور ( از ویژگی های بارز جوکهای مرسوم در سراسر دنیا به شوخی گرفتن یکی از اقوام داخلی یا مردم کشورهای همسایه است مثل جوکهایی که مردمان جنوب و شمال ایتالیاعلیه هم می سازند یا جوکهایی که انگلیسی ها را به خونسردی و اسکاتلندی ها را به خست معرفی می کند و اغلب هم برای ما ایرانی ها بی نمک جلوه می کنند جوکها، پدیده های جهانی هستند که به محض ورود به هر کشور مطابق عناصر فرهنگی و بومی آن ، به اصطلاح "خودی " می شوند. این عقیده تا حدودی درست است ؛ اما چندان نمی توان به آن دل خوش کرد؛ زیرا هرگز تصور نمی شود که بتوان این لطیفه : یک روز یک نفر از تیر می رود بالا، از مرداد می آید پایین ! را به زبان خارجی ترجمه کرد و خنده دار هم از آب دربیاید. یا این لطیفه را که : یک روز یک نفر می خورد به جدول و حل می شود!؛ چرا که نه در انگلیسی و نه در هر زبان دیگری دو واژه جدول کنار خیابان و جدول روزنامه این قدر مشابه هستند و نه عبارت حل شدن در علوم مختلف این قدر محل مناقشه است بنابراین مقصران واقعی را اگر به معنای واقعی بتوان مقصر قلمدادشان کرد باید در داخل جستجو کنیم. مرتضی ،22 ساله دانشجوی انصرافی روان شناسی که هم اکنون مغازه خواربار فروشی پدرش را اداره می کند و اتفاقا معتقد است امید به کسب درآمد از طریق ادامه تحصیل در این مملکت ؛ خودش به جوک شبیه است ، درباره ریشه های احتمالی ساخت یک جوک می گوید: "به نظر من کار همین جوانهایی است که درس خوانده و نخوانده ، بیکار در خیابان ها می گردند و از لابلای شوخیهای آنها، جوکهای این چنینی بیرون می آید انصافا بعضی هایشان هم خیلی بامزه هستند حرفهای مرتضی چندان بیراه نیست ؛ البته اگر نخواهیم مثل او فقط و فقط جوانان را به عنوان سازندگان جوکهای جدید معرفی کنیم . به هر حال جوک گویی پدیده ای است مرسوم که اصلا نمی فهمی وقتی ساخته شد، چطور تک تک پیچ و خم های اجتماع را طی می کند و یکشبه مدار زندگی اشتراکی انسانی را دربرمی گیرد؛ طوری که اگر تنها48 ساعت بعد، از کسی بپرسی فلان جوک را شنیده ای ، فوری وسط حرفت می پرد که : بابا این که مال 5 سال پیش است ، بیا یک دست اولش را برایت تعریف کنم ، کیف کنی و این چرخه ظریف کماکان ادامه می یابد آن دسته از جوانانی که زمستان ها کنج آفتاب چمباتمه می زنند و یا تابستان ها دربدر سایه های کوچک و بزرگ کوچه و خیابان ها می شوند بخصوص اگر تعدادشان از دو نفر بیشتر باشد پیش از بیان آرزوهای دور و درازشان جوکهایی می گویند. هر سپیده به روز می شوند و گاه چشمهایت را از خنده به اشک می نشانند، گاه هم آنقدر گزنده و تلخند که هر شنونده ای ، فراخور هوش خود پیام آن را می گیرد و بعد تنها یک زهرخند می زنند که خودش دنیایی است از رمز و راز مردم صبور مشرق زمین لطیفه گویی از ویژگی های بارز جمعهای دوستانه جوانان است چه آنها که سری در حساب دارند و چه آنها که برای پرت شدن بی واسطه به عالم شیرین بی خبری ، قید همه چیز، حتی جوانی شان را زده اند. مرتضی جوانی که قبلا گفتیم برای جمع آوری اندکی ثروت ، قید درس را زده است ، می گوید: اصلا نمی شود میان دوستانت باشی و کار به جوک گویی نکشد، معمولا هم ابتدا تعدادی جوک جدید تعریف می کنند و بعد که کفگیر به ته دیگ خورد، جوکهای قدیمی دوباره گفته می شوند جوانان چرا بیش از بقیه باید به دنبال شوخی و جوک باشند و به تعقیب آن حتی سایتهای پر تعداد اینترنتی را زیر و رو کنند؛ امیر، دوست مرتضی معتقد است : چون جوانان درد دارند و پدر او که همراه امیر برای خرید به مغازه مرتضی آمده است ، اعتقاد دارد که : اتفاقا چون بی عار و درد هستند و ولنگار شده اند امیر که حرف پدرش را تاب نمی آورد، فوری جواب می دهد: "برعکس ، جوانها چون خوب همه چیز را می فهمند، خودشان را به بی عاری زده اند، زورشان به دنیا نمی چربد و سر خودشان را این طور گرم می کنند بحث کم کم جدی می شود که امیر یک جوک دست دوم تعریف می کند و صورت پدرش را می بوسد و همه چیز تمام می شود این یعنی یک کارکرد مهم دیگر جوک گویی؛ گریز از ادامه بحثهای معلوم نیست برای چه ؛جوک گویی جوانان بالاشهری و پایین شهری ندارد جوانان سرگردان در بوستان های حوالی تجریش همان جوک هایی را می گویند که جوانان سبزه میدان یا پارک کوچک رازی حوالی میدان شاه عبدالعظیم تهران و یا جوانان کرمان و مشهد و تبریز و اصفهان و اهواز آنها می گویند اگر الان نخندیم پس کی ؛ وقتی ازدواج کردیم و هزار جور بدبختی ریخت روی سرمان؛ جوک گویی پدیده ای است نه چندان مورد پسند جامعه شناسان یا پیران سختگیر خانواده ها جوک گویی را چه پدیده ساده اجتماعی و چه پیچیده بنگاریم و چه قدری آسانگیرتر باآن برخورد کنیم پدیده ای است پذیرفته شده در لایه های اجتماع که تشکیل دهندگانش هر صبح روانه جستجوی آب و نان می شوند تقریباهیچ کودکی را نمی توان یافت که در جریان پذیرش آداب و رسوم اجتماعی جامعه پذیری از نوع ایرانی اش هر روز با مدرن ترین جوک ها برخورد نداشته باشد جوک گویی وجود دارد چه بخواهیم چه نخواهیم روزی در یکی از نشریات تخصصی تحقیقی درباره دیوارنویسی و تحلیل محتوای نوشته های روی دیوار کنار کوچه و خیابان برای عبرت آیندگان چاپ شده بود که نتایج جالب توجهی نیز به دست داده بود کاش روزی محققی تیزبین به بررسی جوک های به ظاهر بی اهمیتی اقدام کند که تعدادی از آنها حتی به صورت کتاب به چاپ رسیده و این روزها جوک از سر و کول شبکه های فارسی زبان اینترنت نیز بالا می روند نتایج جالبی به دست خواهد آمد باور کنید این یکی دیگر جوک نیست.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها