چه کسی قاتل می شود

برای این که مرگی تحت عنوان قتل طبقه بندی شود، باید معلوم شود که قتل وقوع یافته است

کد خبر: ۲۶۵۹

این امر معمولا بدان معناست که باید جسدی یافت شود، کمتر مرگی است که بی آن که جسدی کشف شده باشد، به عنوان قتل طبقه بندی شود به فرض آن که جسدی پیدا شود، تنها در صورتی ظن قتل وجود خواهد داشت که شرایطی وجود داشته باشد که نشان دهد که قتل غیرطبیعی بوده مانند کوفتگی و کبود شدگی شدید یا خرد شدگی جمجمه به محض این که دعوایی علیه کسی مطرح می شود، می توان گفت که وی به ارتکاب قتل متهم شده )قصد آسیب رساندن ، نه کشتن (، نه این که محکوم به قتل شده باشدارزیابی میزان جرم و جنایت در هر جامعه ای دشوار است ، چون همه جرایم و تبهکاری ها گزارش نمی شوند اما به نظر می رسد برخی از جوامع سطح جرم و جنایت بالاتری نسبت به جوامع دیگر دارند همان گونه که میزان زیاد آدم کشی در ایالات متحده امریکا در مقایسه با سایر کشورهای غربی ، چنین چیزی را نشان میدهد چرا باید چنین باشد؛گاهی دسترسی گسترده به سلاحهای دستی و سایر سلاحهای آتشین به عنوان پاسخ به این پرسش مطرح می شود مسلما این پاسخ بی ارتباط با مساله نیست ، اما نمی تواند به خودی خود پاسخ کامل باشد؛ چرا که سوئیس نرخ جرایم بسیار پایینی دارد، با وجود این که سلاح های آتشین به آسانی در دسترس هستند همه مردان دراین کشور عضو ارتش شهروندان هستند و سلاحها را در خانه هایشان نگهداری می کنند، از جمله تفنگ ، رولور و گاهی سلاحهای خودکار دیگر، بعلاوه مهمات همچنین گرفتن پروانه تفنگ نیز دشوار نیست محتمل ترین تبیین میزان زیاد جرایم خشن در ایالات متحده ترکیبی از در دسترس بودن سلاحهای آتشین و وجود خرده فرهنگهای خشونت از سوی مرزنشینان و شهروندان مسلح عضو انجمن های بیداری مذهبی ، بخش افتخارآمیزی از تاریخ امریکاست برخی از نخستین نواحی مهاجرنشین در شهرها، شیوه های غیررسمی کنترل اجتماعی محلات خود را که با خشونت یا تهدید به خشونت پشتیبانی میشد، به وجود آوردند مهم است که خصلت نسبتا دنیوی جرایم خشونت آمیز را مورد توجه قرار دهیم بیشتر تجاوزها و قتلها کمتر به اعمال آدمکشانه و پرهیاهوی مردان مسلح که در رسانه ها بیش از حد برجسته نشان داده می شوند، شباهت دارند. قتلها معمولا در زمینه روابط خانوادگی و سایر روابط بین افراد رخ میدهند.طبق آمارهای غیررسمی ، بیش از30 درصد قتلهای تهران و25 درصد قتلهای صورت گرفته در کل کشور، قتلهای خانوادگی است یکی از علل قتلهای خانوادگی ، مهاجرت روستاییان و ساکنان شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ ، عاجز ماندن از تامین معیشت زندگی ، از دست دادن تعادل و عدم توازن درآمد با هزینه است که این تلاش و کوشش و نتیجه نگرفتن در این گونه افراد، یک نوع تهی بودن و نومیدی را به وجود می آورد؛ لذا در برخورد با مشکلات دست به انتقام از خانواده و خویشان خود می زنندوقتی متوجه می شوند به رغم تمامی زحمات نمی توانند از نظر سطح درآمد خود را به دیگران که زرق و برق زندگی شان بسیار آزاردهنده است ، برسانند، در درون خود دچار مشکل می شوند و این عقده های سرکوفت خورده به صورت غده چرکینی سرباز می کند و شاید در یک بگو مگوی خانوادگی دست به قتل بزنند.