روزنامه خندان

دولت هم سیستم بست

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۷۵۹۰۶۹
اوسین بولت در بوشهر؟!

کیهان :فامیل

گفت: هیئت نظارت بر مطبوعات که کمترین انتقادها را مستحق مجازات‌های سنگین می‌داند، در مقابل اهانت وقیحانه سایت خبر آنلاین به دو صحابه بزرگ پیامبر اسلام(ص) یعنی ابوذر و سلمان مجازات این سایت را فقط در حد یک «تذکر» دانسته است!

گفتم: کاش اعضای هیئت نظارت رأی تک‌تک خود را اعلام می‌کردند تا مردم کسانی که منافع شخصی و حزبی و گروهی خود را بر دفاع از حریم مقدس اصحاب خاص پیامبر اسلام(ص) ترجیح می‌دهند، بشناسند.

گفت: اینطوری می‌خواهند حافظ حریم اعتقادات و فرهنگ و باورهای دینی مردم باشند؟!... ما که می‌دانیم اصل ماجرا چیست و چرا در مقابل این اهانت بزرگ به مقدسات اسلامی ساکت بوده‌اند.

گفتم: چه عرض کنم؟! می‌گویند داوطلب بی‌سوادی در سالن دانشگاه برای کنکور نشسته بود. بغل دستی از او پرسید؛ درس‌ها را خوانده‌ای؟ جواب داد، نه. بغل دستی گفت؛ «نیم عمر تو شد بر فنا». بعد از شروع کنکور یکی از ناظران به داوطلب بی‌سواد تقلب رساند و او به بغل دستی گفت؛

کل عمرت ای یارو فناست

چون جناب ممتحن فامیل ماست!

اعتماد :بیانیه‌های قوه دار

- داری چه کار می‌کنی؟

- دارم بیانیه می‌نویسم که توش علی مطهری رو محکوم کنم.

- محکوم کردن علی مطهری به تنهایی قوه نداره. یه چیز قوه‌دار بنویس که ما هم بتونیم اسممون رو پاش بنویسیم.

- اینجوری خوبه «ضمن محکوم کردن علی مطهری و همراهی رسانه‌های استکبار و صهیونیسم بین‌الملل»... ؟

- بد نیست، اما ضربش کمه. باید بزنی برجک و مرجکش رو با هم بیاری پایین.

- «آغاز شوم جریان انحرافی نوین» چطوره؟

- یه پرده نمی‌تونی بالاتر از جریان انحرافی بگیری؟ مثلا جریان تکفیری ؟

- «حرف‌های بوکوحرام از زبان فریب‌خوردگان».

- آفرین. خیلی خوبه اما کاش بشه با جلد مجله کذا هم مربوطش کرد.

- جلد کدوم مجله کذا؟

- همونی که به نفع جریان صهیونیستی یارو لباسش رو درآورد و آبروی همه ماها رو برد...

- آو... اصلا یاد اون نبودم. آفرین. زدی به خال. چون هر جفتشون دارن جلب‌توجه می‌کنن و هر جفتشون دارن از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرن.

- ماهی؟

- حالا یه چیزی تو مایه‌های ماهی. اینش مهم نیست. مهم اینه که لحن بیانیه خیلی حماسی و تاثیرگذار می‌شه. مثلا بدیش به گوینده خوش صدا بخونه «بار دیگر زبان یاوه گویان شرق و غرب از آستین تکفیری‌ها و هنرپیشگان به اصطلاح برهنه...»

- نشد، نشد. اولا زبان از آستین بیرون نمی‌آد، ثانیا اگه یارو برهنه باشه که آستین نداره.

- خوشم اومد ازت که نکته سنجی.‌ای والله.

- بعد هم چرا حیاتی بخونه؟ بر و بچه‌های بیست و سی به مراتب حماسی‌تر می‌خونن.

- کاش بدیم یه سرود و کلیپ هم بسازن راه به راه نشون بدن تا حق مطلب ادا بشه.

- تو می‌تونی شعرش رو بگی؟

- کاری نداره. اتفاقا سرود از بیانیه خیلی راحت تره. چون تو اینجا دستت برای ایماژ و ایهام و ابهام باز تره.

- خیلی هم نباید مبهم باشه که ازش سوءاستفاده بشه.

- می‌شه بر وزن «من شارلی ابده هستم» روی سمفونی ٩ بتهوون یه سرود ساخت.

-یک خواننده وطنی رو می‌شه راضی کرد بخونه؟

- می‌دیم سامی یوسف.

- من سمفونی ٩ یادم نیست چطوریه. یه خرده بخون...

- من شارلی ابده هستم / دشمن تکفیر استم/ فریب و انحرافی/ تا زنده‌ام می‌جنگم/ هنرپیشه بداند/ در این آب گل آلود/ ماهی نمی‌تواند...

- خودت هم یه ته صدایی داری‌ها. بدم نمی‌خونی.

- مسخره‌ام می‌کنی؟

- دمت گرم دیگه. تعریف ازت می‌کنم می‌گی «مسخره‌ام می‌کنی؟ »

- قربونت بشم. نوکرتم. ولی مهم‌تر از سرود، کلیپیه که باید بسازیم.

- اونش با من. یه فیلم از پلیس امریکا تو وال استریت که می‌زنه ملت رو شل و پل می‌کنه. این تصویر محو می‌شه رو مجسمه آزادی...

- محو چیه؟ دیزالو.

- خودم بلدم، برا اینکه متوجه منظورم بشی گفتم محو.

- شما که بلدی بعدش به چی محو می‌کنی؟

- به اون یارو که تو ویتنام تفنگ می‌زنه تو سر اون ویتنامیه، خون می‌پاشه. کات به علی مطهری، دیزالو به خنده جان کری با سلطان قابوس. دیزالو به ابوبکر بغدادی با یه تصویر شطرنجی از رو جلد مجله کذا...

- مشکل پخش داره.

- خوب شطرنجی‌اش می‌کنیم دیگه.

- اگه مشکلی نداره که من کلی ایده‌های جذاب دارم.

- شما فعلا از پس همین بیانیه بر بیا، ایده کلیپ طلبت.

- اگه من نبودم، عمرا به فکرت می‌رسید بیانیه بدی

- همین منم منم گفتناست که سر از بوکوحرام درمی‌آره اخوی. یه کم مراقب زبونت باش.

- شمام مراقب گلدون اطلسی‌ات باش برادر...

شرق: چنددرصد ما ایرانی‌ها

طبق تحقیقی که ما کردیم، در حال حاضر از هر هزار ایرانی ٩٩٣نفر تحلیلگر مسایل هستند. آن هفت‌نفر هم به اینترنت دسترسی ندارند.

- همچنین از هر صد ایرانی، ١٣٢نفر شاعر هستند که سالانه از این ١٣٢نفر، ٢٤٠مجموعه شعر منتشر می‌شود.

- تحقیقات ما نشان می‌دهد ٩٩درصد جمعیت ایران تلویزیون می‌بینند. منتها ٩٩درصد این ٩٩درصد پشت تلویزیونشان به‌جای سیم آنتن، سیم‌های دیگر وصل کرده‌اند.

- بنا بر این تحقیقات از هر صد‌نفری که در یک روزنامه کار می‌کنند، ٩٩نفر ادعای سردبیری دارند. آن یک نفر هم خود سردبیر است که شکسته‌نفسی می‌کند و ادعای سردبیری نمی‌کند.

- آمار می‌گوید بیش از سه، چهارمیلیون‌نفر بیکار هستند. اما سه، چهارنفر هستند که این سه، چهارمیلیون نفر را می‌گذارند سر کار.

- در حال حاضر ایران ٩٠میلیون طنزنویس، روزنامه‌نگار، نظریه‌پرداز، شاعر و سیاستمدار دارد که این خیلی عجیب است. چون ایران ٩٠میلیون‌نفر جمعیت ندارد

آرمان:اوسین بولت در بوشهر؟!

اتفاقاتی که این روزها در نقاط مختلف کره زمین رخ داده است، ما را مجاب کرد که یادداشت امروز را کل یوم وقف خشونت و برخورد و درگیری‌های فیزیکی کنیم، به هرحال و بدون شک طنز خشن هم نوعی طنز است که این روزها با اوضاع و شرایط به شدت همخوانی دارد!

کرسی یا تاتامی؟!

آقای قادرمرزی، عضو کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی‌در بیاناتی عنوان کرده«اگر وزیر به مجلس نیاید، تحصن می‌کنیم» بر این اساس ؛

الف-باور کنید با این اوضاع احوالی که این روزها در مجلس مشاهده می‌کنیم، پدر پسر شجاع هم جرأت نمی‌کند به مجلس بیاید، ب- وزیر باید همواره آماده باشد؟ فیتیله پیچ آزاده؟! ج- شما خودتان را ناراحت نکنید، اگر وزیر به مجلس نیامد، ما هماهنگ می‌کنیم مجلس به وزیر بیاید! د- ‌فقط تحصن می‌کنید؟ خیال مان راحت باشد؟! چون آقای کواکبیان هم معتقد است مجلس نیازمند یک خانه تکانی اساسی است، اما متاسفانه ظاهرا منظور ایشان بد برداشت شده و برخی از نمایندگان بیشتر در بحث«تکانی» فعالیت دارند و خانه را احتمالا به دلیل قیمت بالای آن، بی‌خیال شده‌اند. در همین رابطه یکی از نمایندگان مجلس عنوان کرده«نباید تریبون‌های مجلس بشکنند» ما هم موافقیم، برخی از نمایندگان عزیز هم موافق هستند اتفاقا و نامبردگان شاید خیلی چیزها را شکسته باشند اما تریبون را نشکسته‌اند، از قدیم هم گفته‌اند بازی اشکنک داره، سر شکستنک داره! در این میان آقای پیرموذن نماینده اردبیل اعتقاد دارد«نمایندگان در جایی جلوس کرده‌اند که زمانی مدرس در آن جلوس می‌کردند و باید عملکردشان به ویژگی‌های ایشان نزدیک باشد» البته در اینکه در این سال‌ها نمایندگانی داشته‌ایم که سعی کرده‌اند به این ویژگی‌ها نزدیک باشند، شکی نیست اما تعداد اندکی هم بوده‌اند که بیشتر سعی داشته‌اند به ویژگی‌های بروسلی، فرانکی و جکی چان نزدیک باشند و صندلی را با تاتامی‌اشتباه بگیرند!

اوسین بولت در بوشهر؟!

معاون استاندار بوشهر ضمن تشکر پیشاپیش عنوان کرده«مردم دنبال ماشین رئیس جمهور ندوند!» ودقیقا بر همین اساس؛ الف- ماشین رئیس جمهور فعلی مانند ماشین رئیس جمهور سابق به صورت عدالت محور عمل کرده و دنبال مردم بدود، ب- نباید مردم دنبال ماشین رئیس‌جمهور بدوند، بلکه رئیس جمهور فعلی باید رویه سابق را در پیش بگیرد و به سوالات تک تک مردم جواب داده و مشکلات آنها را حل کند، ج- لطفا خودرو رئیس جمهور پیکان یا کمی‌از موتور گازی پیشرفته تر باشد تا تند نرود و نیاز نباشد از اوسین بولت برای رسیدن به آن کمک بگیریم! د- بنده به علت اضافه وزن هرگز نتوانسته‌ام به ماشین رئیس جمهور برسم، توصیه می‌کنیم دولت تدبیر و امید تدبیری جهت سهولت رسیدن چاق‌ها به ماشینش بیندیشد.

شارلی ابدو

این روزها ابراز همدردی با کشته شدگان روزنامه شارلی ابدو به شدت بالا گرفته است، اخیرا آقا اسکندر خودمان هم در استاتوسی بشردوستانه و مکش مرگ من اعلام کرده«من و قربانیان مجله شارلی ابدو را کجا می‌برید؟!» لازم به ذکر است که آقا اسکندر هم مانند خیلی‌ها شاید از پیشینه و خط فکری اعضای تحریریه این مجله بی خبر است و مانند خیل عظیم مشتاقان زحمت تحقیق در این باره را هم به خودش نمی‌دهد و پاروی مفتی گیر آورده و در حال موج سواری است. در همین رابطه بوکوحرام که ظاهرا متوجه شده دارد از قافله آدم کشی عقب می‌ماند، طی اقدامی‌«ژه سویی»‌پسند اقدام به کشتن حدود 2000 نفر انسان بی گناه کرده، فقط تنها مشکلی که آقا اسکندر و دوستان الان در شبکه مجازی دارند این است که چه کسی را همراه با «ژه سویی» خود هشتگ کنند، در این میان«کامی‌از نیوهالند بوفالوی کارائیب، دانشجوی هنرهای تجسمی‌در یکی از دانشگاه‌های ایالت ذکر شده که شغل خود را ورک ات شاعر عنوان کرده» در اقدامی‌بدیع نوشته«ژه سویی یکی از قربانیان حمله بوکوحرام به روستاهای نیجریه به صورت راندوم!» حالا از فردا هرکس از گوشه‌ای از دنیا دار فانی را وداع کند، ملت ژه سویی به دست آماده ابراز همدردی با روح مرحوم هستند، بدون اینکه بدانند این ابراز همدردی چرا؟ با چه کسی؟ چطور؟ و کلا بر چه اساس و معیار مشترکی بیان شده است ؟

جام جم:رسانه ملی و تصادفات

این واقعا خودش یک «حسن تصادف» است که نه‌تنها نگارنده حقیر و اکثر بزرگان اهل رسانه بر جایگاه و پایگاه کلان و اثرگذار رسانه ملی در فرهنگ سازی جامعه متفق‌القول هستند، که اکثر مسئولان اجرایی کشور نیز حاضرند شهادت بدهند بر صحت و درستی عرایض ما که معمولا مو، لای درز آن نمی‌رود، مگر ـ به قول خدابیامرز گل آقا ـ چطور بشود.

ـ گواه عاشق صادق در آستین باشد... (این مطلب را نفهمیدیم کی گفت؛ اما هرکه بود، دمش گرم؛ خوب گفت. البته گویا قبل از ایشان، «عماد فقیه»، آن را گفته و کامل هم گفته که: «گواه حال من اشک است و آستین پراز اوست / گواه عاشق صادق در آستین باشد». ظاهرا آن موقع، توی آستین شان می گذاشتند!)

شاهد مثال: «سردار مؤمنی، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی کل کشور، در جلسه شورای مدیران سیما گفت: بدون همکاری صدا و سیما نمی توانیم کاری برای فرهنگ سازی ترافیک انجام دهیم و ما کاهش تصادفات را مدیون همکاری رسانه ملی هستیم.»ـ به نقل از جراید

دیگر تصادفات: حالا که صحبت از تصادفات و نقش پررنگ رسانه ملی در کاهش آن شد، بگذارید از دیگر نقش های این رسانه در کاهش دیگر تصادفات احتمالی در عرصه های دیگر جامعه نیزسخن به میان آوریم. برای این کار که حتما نباید کارشناس رسانه ای بوده باشیم. همین که خودمان هستیم، کفایت می کند. لطفا عرایض ما را تحویل بگیرید:

1ـ تصادفات خانوادگی: رسانه ملی با طرح انواع مباحث تربیتی ــ برخلاف برخی شبکه های ماهواره ای که گویا در کار ترویج بی تربیتی اند ـ در محیط خانواده و در روابط بین اعضای آن می تواند نقش ارزنده و سازنده ای داشته باشد؛ طوری که از وقوع تصادفات خانوادگی کاسته شود؛ قبل از آن که کار به دادگاه های خانواده و به جاهای باریک بکشد. جاهای باریک را قانون و عرف مشخص می کنند.

2ـ تصادفات سیاسی: یک مملکت، بخصوص مملکت ما که می خواهد روی پای خودش بایستد، نه پای مصنوعی ابرقدرت ها؛ بیش از هر کشور دیگری به وحدت ملی نیاز مبرم دارد. همه جناح ها و جریان ها بر اثر اصول و مبانی خدشه ناپذیر، باید که در یک جبهه قرار داشته باشند که خدای نکرده مواضع آنها با همدیگر تصادف و تداخل نکند. رسانه ملی در این مسیر، بسیار می تواند اثرگذار و وحدت آفرین باشد. بر وحدت آفرین و بر این وحدت، آفرین!

3ـ تصادفات ورزشی: در زمینه ورزش و بخصوص در زمین فوتبال هر مملکتی، خاصه مملکت ما که بعضی ها فقط تلاش می کنند خودشان گل بزنند؛ احتمال بروز هرگونه تصادف کلامی و حتی فیزیکی می رود. اسنادش هم موجود است. از ما که قیافه مان ورزشی نیست، اگر باور نمی کنید؛ بنشینید پای برنامه پربیننده نود تلویزیون یا با خود عادل خان فردوسی پور تماسی حاصل نمایید تا رو کند هرآنچه را که می تواند رو نماید. حداقل در حدّ نیم رو که می تواند. در این فضا خب رسانه ملی خیلی می تواند نقش مثبت داشته باشد و از همه فوتبالیست های عزیز و بعضا مایه دار بخواهد که با هم گل بزنند.

4ـ تصادفات اقتصادی: عرصه اقتصاد، خیلی چالشی و تنش زاست. بخصوص زمانی که مثلا سیب زمینی و پیاز، دیشب یک قیمت داشتند، امروز صبح، یک قیمت. در این حالت ممکن است مردم یک مقداری اعتراض وارده داشته باشند که دولت باید پاسخگو باشد. فقط گوجه پاسخگویی نمی خواهد. در این حالت، رسانه ملی می تواند حرف های ملت را به دولت منتقل و منعکس کند تا تصادف ناجوری بین آن دو (دولت و ملت) به وجود نیاید. گاهی رسانه، سپر بلای دولت می شود، گاهی سپر بلای ملت!...حالا یا قیمت سیب زمینی و پیاز پایین می آید، یا توقع به جای مردم!

5ـ سایر تصادفات:.... فعلا همین چند فقره تصادف که عرض شد، کافی است. الباقی بماند برای بعد. اگر تصادفا شما را دیدیم، عرض می کنیم!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها