روزنامه خندان

پیش به سوی تنازع بقا

روزنامه خندان

لطفا نوشابه نخورید

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۷۵۶۵۹۸
لطفا نوشابه نخورید

سیاست روز : لطفا نوشابه نخورید

برادر مسعود پزشکیان - نماینده محترم مجلس - در سری جدید سوالات فلسفی خود پرسیده‌اند که: با زندان و با روندی که ما در پیش گرفته‌ایم، آیا می‌توانیم به وحدت برسیم؟
راستش را بخواهید ما - یعنی ننجون - با خودمان قرار گذاشته‌ایم که وارد معقولات و ایضا غیرمعقولات نشویم و به خصوص در برابر سخنان حکیمانه برادر پزشکیان، سکوت کنیم. اما این‌بار نتوانستیم. فلذا عرض می‌کنیم که "زندان" و "روندی که ما در پیش گرفته ایم" چندان جواب نمی‌دهد و در همین راستا مواردی نظیر داغ و درفش، پس‌گردنی و سیخونک را هم پیشنهاد می‌کنیم.
البته ایشان دقیقا توضیح نداده‌اند که "روندی که ما در پیش گرفته‌ایم" چه نوع روندی است و آیا به زیر ساخت‌های ما آسیب می‌رساند؟ آیا مسائلی مثل داغ و درفش و سیخونک در آن پیش‌بینی شده است؟ آیا این روندی که ما در پیش گرفته‌ایم به عمه رئیس کل کمیسیون مرکزی کره شمالی هم مرتبط می‌شود.
تحلیل فرهنگی: در هنگام طرح مباحث فلسفی در استفاده از کلمات دقت کنیم و یادمان باشد عناصری نظیر برخی بستگان رئیس کل کمیسیون مرکزی کره شمالی در بحث‌های فرهنگی جایگاهی ندارند و مربوط به مباحث خانوادگی می‌شوند.
تحلیل سیاسی: ما اصولا چیزی به اسم زندان نداریم و در عوض تا دلتان بخواهد "وحدت" داریم.
تحلیل استراتژیک : اگر همین‌طور پیش برویم از نظر تولید "بوق" خودکفا می‌شویم و حتی می‌توانیم در سال‌های آینده "بوق"‌های خود را صادر کنیم و مشت محکمی به دهانه‌ی بوق‌های برخی بزنیم.
توصیه رسانه ای: به خبرنگاران عزیز توصیه می‌شود بعد از این به جای استفاده از واژه‌هایی که ممکن است به توقیف روزنامه‌ها یا خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری‌شان منجر شود از عبارت "روندی که در پیش گرفته‌ایم"، استفاده کنند.
توصیه بهداشتی: ناخن‌هایتان را کوتاه کنید. نوشابه نخورید و شب‌ها حتما قبل از خوابیدن، مسواک کنید.

شرق:روحیه خوب مردم یا پوست‌کلفت؟ مساله این است

- حوادث هرسال چهارمیلیون‌سال از عمر ایرانیان می‌کاهد.
- هر ۲۰دقیقه، تصادف جان یک ایرانی را می‌گیرد.
- معمولا یک‌ساعت‌و٢٠دقیقه زمان نیز می‌برد تا مصدوم به بیمارستان منتقل شود.
- حدود ٨٠درصد مجروحان حین انتقال به مراکز درمانی جان خود را از دست می‌دهند.
- هزینه مرتبط به آسیب وسایل نقلیه در کشور بیش از پنج‌درصد تولید ناخالص کشور یعنی معادل دومیلیارددلار است.
- آمار تلفات رانندگی، به‌شدت کاهش یافته و به علت روحیه خوب مردم، میزان تنش‌ها بعد از وقوع تصادفات نیز کاهش داشت.
- ٥١درصد آسیب‌دیدگان تصادفات، موتورسواران و ٥/١٧درصد افراد پیاده هستند.
همه اینها در کنگره ملی تروما مطرح شده است که ثابت می‌کند حال همه ما خوب است. اما اگر به دلایل بالا یک‌نفر جان خود را از دست نداد، حتما از خوشحالی سکته خواهد کرد.
زمین‌خوردگان
با این حال در کنگره ملی تروما گفته شده «دومین عامل تروما و «حوادث» در کشور، زمین‌خوردن در خانه‌ها به‌خصوص در میان خانم‌هاست.» که این هم ثابت می‌کند هیچ مسوولی، مسوول حوادث نیست چون ما خودمان، خودمان را زمین می‌زنیم و کاملا مشخص است که ما داریم خودزنی می‌کنیم تا بیندازیم گردن مدیران که ما را زمین زده‌اند.
جوک سال
از آنجا که ما عادت داریم همیشه آخرش ختم به خیر شود، پس از ارایه آمار و اطلاعات خوف‌انگیز بالا در کنگره ملی تروما، برای اینکه کسی را هول برندارد، اعلام شد: «به علت روحیه خوب مردم، میزان تنش‌ها بعد از وقوع تصادفات نیز کاهش داشت.»
که این یعنی چی؟ یعنی مردم وقتی دچار حادثه می‌شوند، همین‌طوری بروبر به جلو نگاه می‌کنند. پس ربطی به روحیه خوب مردم ندارد، ربط مستقیم به پوست خوب دارد که کلفت شده است. پایان.

اعتماد : عزیزان بی‌جهت و ولی‌نعمت‌های عزیز

یک: مرتضی بانک در گفت‌وگو با روزنامه ایران حرفی زده که به نظرم خیلی عجیب و غریب است و به اندازه رفراندوم پیشنهادی رییس‌جمهور می‌تواند واکنش داشته باشد، اما دنیا را آب ببرد ما را خواب برده است. او می‌گوید که نهاد ریاست‌جمهوری قبل از احمدی‌نژاد ١٦٥٠ تا پرسنل داشته که طی هشت سال به ٣٧٠٠ تا ارتقا پیدا کرده.
این دو عدد را از هم منها کنیم می‌فهمیم که حدود دوهزار و خرده‌یی نیروی جوان و شاداب و پرانرژی را - احتمالا با تحصیلات و تخصص لازم - برای خدمت به دولت عدالت‌محور دکتر احمدی‌نژاد استخدام کرده‌اند. دولت قرار بوده کوچک شود، اما نشده و فقط در مرکزش به این اندازه رشد کرده. هر جای دیگر دنیا بود اعتراض می‌کردند و مو از ماست قبلی‌ها و بعدی‌ها می‌کشیدند اما اینجا نباید مته به خشخاش بگذاریم و رییس دولت را بابت دوهزارتا استخدام سین جیم کنیم. ظاهرا برای هر کسی، نفت یک طوری باید به سفره‌اش می‌رفته و لابد برای این مستخدمین به این صورت رفته و جای اعتراض و شکایت نیست.
سلمنا، این دو هزار نفر محل مناقشه نیستند بلکه آقای بانک به لیست بلندبالای علیحده‌یی اشاره می‌کند که بدون قرارداد و ضوابط اداری ماهانه حقوق می‌گرفته‌اند و برای قوام و دوام دولت دعا می‌کرده‌اند. این دسته از عزیزان لیستی کارشان این بوده که در سفرهای استانی به استان‌ها بروند و تدارکات و استقبال و «صل علی محمد، رییس‌جمهور خوش آمد» را مدیریت کنند.
اما چه باک که به قول شاعر «پول نفتمونه، یکی دیگه درکن». اما قصه به همین‌جا ختم نمی‌شود و مرتضی بانک با سند و مدرک می‌گوید علاوه بر همه اینها یک لیست دیگری هم بوده که یک تعدادی ماه به ماه حقوق می‌گرفته‌اند که لابد در زمره عزیزان بی‌جهت بوده‌اند. این بی‌جهتی را بانک نگفته من گفته‌ام و دلیلش اینکه هرچه فکر کردم نوع خدمات این گروه محترم را نتوانستم تشخیص بدهم. دقت کنید، چیزی که بانک گفته منحصر به نهاد ریاست‌جمهوری بوده و وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها و ادارات و موسسات دیگر را شامل نمی‌شود.
همین روزنامه ایران را بپرسید قبل از احمدی‌نژاد چند تا پرسنل داشته و بعد از رفتنش چندتا؟ بالاخره هر دولتی باید به وعده‌هایش عمل کند و لابد دولت قبل برای برقراری عدالت، این راه را مطمئن‌تر و عملی‌تر یافته است. از همه اینها جالب‌تر اما برای من این است که در فضای رقابت سیاسی، این امور بدیهی فرض می‌شوند و انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته، کسی را تحریک نمی‌کنند و توجهی را برنمی انگیزانند. نهایت توی سر دولت‌های بی‌دست و پا می‌زنند و پاکدامنی شان را بی‌عرضگی و وارفتگی تعبیر می‌کنند.
دو: تا بوده چنین بوده که هر کسی از سیاستمدار گرفته تا راننده تاکسی خود را نماینده مردم بپندارد و از زبان ایشان حرف بزند. اصولگرا و اصلاح‌طلب معتقدند که آنچه می‌گویند خواست مردم است و البته به صلاح و فلاح مردم نزدیک‌تر. اما خوش بود‌ گر محک تجربه‌ آید به میان/ تا سیه‌روی شود هرکه در او غش باشد. من نمی‌دانم بحث حقوقی پیشنهاد رفراندوم رییس‌جمهور چه توجیهی دارد اما مطمئنم اگر کسی اطمینان به همراهی مردم داشته باشد از رفراندوم نه تنها نمی‌گریزد که با روی باز از آن استقبال می‌کند.
بالاخره صاحب این مملکت مردمند و بعید است کسی بهتر از ایشان خیر و صلاح‌شان را بخواهد. حتی اگر زبانم لال مردم راه خطا بپیمایند و صددرصد اشتباه کنند باز رای و نظر ایشان ارجحیت دارد. در این باره بحث نظری نمی‌خواهم بکنم اما اگر بنا باشد مردم ولی‌نعمت مدیران و مسوولان باشند قاعدتا باید خواست و رای‌شان نیز بر رای و نظر مدیران مسلط باشد. مگر اینکه آنچه گفته‌اند و همچنان می‌گویند تعارف باشد و منظورشان از مردم منحصر به طرفداران‌شان و هواخواهان‌شان باشد که متاسفانه تا حدود زیادی هست.
فقط بحث هسته‌یی و رویکردهای مهم سیاسی نیستند که می‌توان بار سنگین تصمیمات آنها را روی دوش ملت انداخت بلکه در مسائل ساده اجتماعی هم که شوربختانه با مدیریت پر اشکال و کج‌سلیقگی و اعمال نظر شخصی و ملاحظات جناحی به مسائل لاینحل و بغرنج بدل شده‌اند و هزینه زیادی روی دست ملت گذاشته‌اند، خوب است که از طریق همه‌پرسی و تسلیم شدن به رای مردم راه برون‌رفت‌شان را پیدا کنند و به معنی صحیح تعبیر «کار ملت را به خود ملت واگذارند».
اما واقعیت این است که جناح‌های سیاسی نه تنها به ملت اعتماد ندارند بلکه به خواص و نمایندگان ملت هم مطمئن نیستند. همین الان که بحث رای‌گیری برای ریاست خبرگان مطرح است، به جای اینکه مسوولیت این کار را روی دوش خبرگان بیندازند و رای ایشان را هر چه که هست محترم بشمارند، دارند دنبال راهی می‌گردند که هاشمی را از صرافت کاندیداتوری بیندازند و از کنار خطر ریاست هاشمی عبور کنند. نگرانند که مبادا خبرگان، همین خبرگانی که شائبه‌ و خللی در کردار و گفتارشان دیده نمی‌شود، ناغافل هاشمی را انتخاب کنند و همه رشته‌ها را پنبه کنند. وقتی از رای و نظر خبرگان اطمینان ندارند، از رای و نظر ملت به طریق اولی اطمینان ندارند.

کیهان : خط(گفت و شنود)

گفت: می‌گویند آرمان‌های ما به سانتریفیوژ وصل نیست!
گفتم: یعنی اگر سانتریفیوژها را از دست بدهیم به آرمان‌های ما کمترین لطمه‌ای وارد نمی‌شود!
گفت: می‌گویند تا حالا از اقتصاد به سیاست خارجی یارانه می‌دادیم ولی حالا باید از سیاست خارجی به اقتصاد یارانه بدهیم! این دیگر یعنی چی؟!
گفتم: احتمالا یعنی اینکه اگر یکوقت دیدید که دست از مقاومت و ایستادگی در برابر زورگویی‌های آمریکا و متحدانش برداشته‌ایم، نباید ناراحت بشوید و باید بدانید که در حقیقت یارانه آنها را قطع کرده‌ایم!
گفت: ولی پیش از این گفته می‌شد که اقتصاد ما به سیاست خارجیمان گره خورده است... بالاخره ما که متوجه نشدیم منظور چیست؟!
گفتم: دانش‌آموزی به معلمش گفت؛ هرچه تلاش کردم نتوانستم، مطلبی که دیروز، زیر ورقه دیکته‌ام نوشته‌ بودید را بخوانم. معلم گفت؛ نوشته بودم خوش‌خط بنویس!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها