قبل از آغاز دور جدید مذاکرات هسته ای صورت می گیرد

مذاکرات ایران با آمریکا و روسیه در ژنو و رم

روابط تهران و مسکو فراتر از مناسبات دو همسایه است

ایران و روسیه؛ دیپلماسی احتیاط

توافقنامه ژنو هر چند آخرین قرارداد مربوط به کشورمان است که پای آن را هم ایران امضا کرده و هم روسیه، اما سابقه روابط تهران و مسکو قدیمی‌تر از آن است که به چنین توافقنامه‌ای خلاصه شود.
کد خبر: ۶۸۱۴۴۵
ایران و روسیه؛ دیپلماسی احتیاط
عهدنامه کورکچای در سال 1805میلادی، معاهده گلستان در 1813، عهدنامه ترکمانچای در 1828، پیمان آخال 1881، قرارداد سن‌پترزبورگ در ۱۹۰۷، قرارداد ایران و شوروی ۱۹۲۱ و کنفرانس تهران در 1943میلادی، تنها بخشی از قراردادهای منعقد شده میان ایران و روسیه در تاریخ پرفراز و نشیب دو کشور همسایه است؛ معاهده‌ها و توافقاتی که گاه از سر جبر نظامی و مصلحت سیاسی منعقد شد و گاه برای جبران گذشته و بهبود روابط دوجانبه مورد توجه قرار گرفت. حسن روحانی شاید با نگاهی به چنین پیشینه‌ای در روابط دوجانبه تهران با همسایه شمالی‌اش در دیدار چندی قبل خود با ولادیمیر پوتین، همتای روسی‌اش، دو کشور را دارای «تاریخی عمیق» توصیف کرد. تاریخی فراتر از مناسبات سیاسی میان دو همسایه که البته مرور آن همیشه برای نخبگان سیاسی در ایران لذتبخش نبوده، اما عبرت‌آموز است.

فراز و فرود دیپلماتیک روابط 2 همسایه

آنان که دستی در مطالعات تاریخی دارند، می‌دانند شکل‌گیری روابط سیاسی ایران با روسیه به دوره صفویه باز می‌گردد؛ دوره‌ای که این روابط متأثر از نقش‌آفرینی همسایه پردردسر یعنی عثمانی بود. با این حال روس‌ها در آن زمان بسان برخی دیگر از مقاطع، هرگاه که زمان را مناسب می‌دیدند، برای امتیازگیری از ایران تلاش می‌کردند و در این راه حتی از تجاوز به شمال کشور در مقطع اضمحلال سلسله صفوی فروگذار نبودند. با این حال نادرشاه افشار روس‌ها را از سرزمین‌های اشغالی کشورمان عقب راند و در دوره زندیه، تلاش‌هایی برای اتحاد سیاسی ایران و روسیه علیه تجاوزهای عثمانی صورت گرفت، با این وجود در دوره قاجار بار دیگر روس‌ها سیاست‌ خود را بر محور تجاوز به ایران با همان هدفی که پطر کبیر در سر داشت اعمال کردند؛ دستیابی به آب‌های آزاد.

در همین دوره بود که پس از جنگ‌هایی میان ایران و روسیه، بخش‌های گسترده‌ای از خاک ایران جدا شد و حتی روسیه و بریتانیا ایران را میان خود تقسیم کردند و این روابط تیره و تار ادامه داشت تا انقلاب اکتبر 1917میلادی روسیه که حکومت کمونیستی را بر آن داشت با هدف جذب ایران به سوی ایده‌های مارکسیستی، از امتیازهایی که روسیه تزاری با فشار سیاسی و نظامی کسب کرده بود، بگذرد. این دست‌و‌دلبازی‌ها البته مانع از آن نشد که پهلوی دوم به جای شرق، به سوی غرب تمایل پیدا نکند و متحد رقبای روسیه شود. اما اگر انقلاب اکتبر 1917 راهبرد نظامیگری روسیه در قبال همسایه جنوبی‌اش را تغییر داد، این بار انقلاب 1979 ایران بود که به سرنگونی یکی از متحدان بلوک غرب در همسایگی روسیه انجامید. با این حال نظام برآمده از انقلاب اسلامی که پیش از شعار «نه غربی»، از «نه شرقی» نیز یاد می‌کرد، هیچ‌گاه متحد تمام‌عیار اتحاد جماهیر شوروی نشد. حمله شوروی به افغانستان و مخالفت ایران از یک‌سو، برخورد با رهبران حزب توده، تشکیلات نزدیک به روس‌ها از سوی دیگر و بالاخره حمایت بلوک شرق از رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی باعث شد تهران همواره فاصله خود را با همسایه شمالی‌اش حفظ کند.

این فاصله موجب نشد امام خمینی(ره) پیامی نصیحت‌گونه به رهبران شوروی ندهد، اما عمر حکومت حزب کمونیست بر شوروی شاید کوتاه‌تر از آن بود که تن به اصلاحاتی ساختاری در راستای این رهنمودها دهد.

نگاه به شرق

22سال قبل وقتی اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید، نه تنها روابط تهران و مسکو را تحت تاثیر قرار داد، بلکه تغییر نظام دوقطبی جهانی، جایگاه بین‌المللی کشوری را که ازجمله فعال‌ترین غیرمتعهدها بود دستخوش تغییراتی کرد. هرچند در نبود رقیبی برای ایالات متحده و متحدان غربی‌اش، سیاست موازنه منفی که سال‌ها جایگاهی مهم در عرصه سیاست خارجی ایران داشت کم‌اثر شد، اما این باعث نشد تهران سیاست نگاه به شرق را به‌عنوان یک راهبرد کلیدی برای مقابله با فشارهای غرب پی نگیرد.

کشورهای غربی که به‌دلیل از دست دادن یک متحد تمام‌عیار در منطقه، دل‌خوشی از انقلاب اسلامی نداشتند، برای تضعیف نظام انقلابی تلاشی بی‌امان کردند و طبیعی بود این تلاش‌ها تهران را به سمت مسکو و پکن متمایل می‌کرد. اقدامی که طی دو دهه اخیر هم بازتابی سیاسی و دیپلماتیک داشت و هم نظامی و استراتژیک. در چنین چارچوبی بود که قراردادهایی اقتصادی و نظامی منعقد شد و روس‌ها مشارکت در یکی از جنجالی‌ترین پروژه‌های سیاسی ـ اقتصادی ایران را برعهده گرفتند: ساخت نیروگاه هسته‌ای بوشهر. اقدامی که نوعی رقابت با شرکت‌های اروپایی بود که پس از انقلاب از این پروژه کنار رفته بودند. همچنین در نبود شرکای غربی و فشارهای سیاسی واشنگتن، خرید تسلیحات نظامی از روسیه در دستورکار ایران قرار گرفت، هرچند این تلاش‌ها مانند پروژه خرید سیستم دفاع موشکی اس300 گاه به فرجام روشنی نمی‌رسد.

ایران؛ پیش به سوی راهبرد موازنه مثبت

با این همه به‌نظر می‌رسد دست کم در یکساله اخیر، راهبرد سیاست خارجی ایران از موازنه منفی به موازنه مثبت در حال تغییر است. تهران که بخوبی می‌داند برخی تنش‌های سیاسی با غرب به امتیازگیری بیش از اندازه شرق منتهی شده، حالا تلاش می‌کند زمین بازی را از بازی با حاصل‌جمع صفر، به بازی برد ـ برد تغییر دهد؛ راهبردی که می‌تواند نحوه تقسیم کیک سیاست را تغییر دهد.

با این همه از یکسو هنوز روشن نیست طرف غربی قواعد این بازی را بپذیرد و از سوی دیگر ایران و روسیه همچنان نقاط اتصال استراتژیک بسیاری دارند که این دو همسایه را به یکدیگر پیوند می‌زند. سوریه، یکی از روشن‌ترین این نقاط پیوند است. بحرانی که تنها در سایه همکاری‌های دوجانبه تهران و مسکو امکان مهار پیدا خواهد کرد. با این وجود برخی مسائل همچون تعیین رژیم حقوقی دریای خزر هم وجود دارد که فرجام روابط دو کشور را غیرقابل پیش‌بینی می‌کند و معلوم نیست بتوان چنین مسائلی را در چارچوب بازی برد ـ برد هدایت کرد.

علاوه بر این، هنوز هم برخی صاحبنظران، مذاکره ایران با شش کشور در موضوع مساله هسته‌ای را نه در چارچوب موازنه مثبت که بازتولید همان شیوه کهن دیپلماسی ایرانی می‌دانند؛ مهار یک کشور به‌وسیله کشوری دیگر، با این تفاوت که ایران این بار شرق و غرب را در کنار هم نشانده تا پیش از طرح موضوع امتیازگیری از تهران، مطالبات خود را در تعامل با یکدیگر تعدیل کنند.

آش دیپلماسی، نه شور و نه بی‌نمک

قریب به 300 سال پس از درگیری نظامی ایران و همسایه شمالی‌اش، همچنان روابط ایران و روسیه مورد نقد و بررسی استراتژیست‌های کشورمان قرار دارد. برخی با عینک بدبینی به این روابط نگریسته و تاریخ جنگ‌های دو کشور را شاهد می‌گیرند و بعضی دیگر با خوشبینی، روسیه را سپری در برابر زیاده‌خواهی‌های غرب توصیف می‌کنند.

با این همه سیاستمداران ایرانی بویژه آنانی که در مقاطع مختلف، حفظ استقلال سیاسی را در اولویت خود قرار داده‌اند، بخوبی می‌دانند روسیه همسایه‌ای است که باید با «احتیاط» به سراغش رفت.

شاید در همین راستا باشد که روحانی و پوتین در دیدار اخیرشان بر همکاری‌های منطقه‌ای برای حفظ ثبات حوزه خزر تاکید کردند. با این حال این همکاری‌ها نافی چالش‌های تاریخی میان دو کشور نیست. چالش‌هایی که زمانی چنان به اوج خود رسیده بود که فتحعلی شاه قاجار تنها از سر رجزخوانی چنین شعری برای متجاوزان روس سرود:

«کشم شمشیر مینایی ‌/‌ که شیر از بیشه بگریزد

زنم بر فرق پسکوویچ ‌/‌ که دود از پطر برخیزد...»

ایران و روسیه، کشورهایی در منطقه مهم خزر هستند که سال‌ها تداوم تاریخی داشته‌اند و همین عمر طولانی باعث شده بخوبی مولفه‌های نزدیکی و حفظ فاصله از یکدیگر را درک کنند. ایران و روسیه هرچند قرابت‌های ایدئولوژیک نداشته و از نظر فرهنگی نیز دارای فاصله بسیاری هستند، اما هر دو کشور این نکته را درک کرده‌اند که برای اعمال نظر در این منطقه چاره‌ای جز در نظر گرفتن دیگری ندارند و به همین دلیل است که استراتژیست‌های ایرانی نه چون فتحعلی شاه قاجار، شعارگونه شمشیر بر دست می‌گیرند و به رخ مسکو می‌کشند و نه بسان برخی نظریه‌پردازان مارکسیست، روسیه را منجی دیپلماتیک در نظم جهانی امروز توصیف می‌کنند.

واقعیت این است که آش روابط ایران و روسیه تنها بر سر سفره این دو کشور قرار نمی‌گیرد و بدیهی است چنین آشی با در نظر گرفتن مقتضیات نظام بین‌الملل، نه باید شور باشد و نه بی‌نمک!

مصطفی انتظاری‌هروی ‌/‌ گروه سیاسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها