کافی است نام تونی بلر در هر گفت‌وگویی با جنبش حماس آورده شود تا آدمی دچار شک و تردید شده و به محاسبات عجیب و غریب کشیده شود؛ چون این مرد هیچ کاری نکرده است که در آن نشانه‌ای از یک حُسن‌ ظن وجود داشته باشد. او یکی از دوستان معروف صهیونیست‌ها و دشمن شماره یک فلسطین و اعراب بوده و تا چندی پیش به عنوان نماینده کمیته چهارجانبه فعالیت می‌کرد.
کد خبر: ۸۱۲۰۲۱
حماس، بلر و چند پرسش مهم

با این حال باید گفت این نام یا هر نام دیگری نمی‌تواند برخی واقعیت‌هایی را تغییر دهد که در شرایط کنونی در جریان است و گفته می‌شود بین حماس و برخی طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی گفت‌وگوهایی در جریان است. یکی از اینها نظام السیسی در مصر است که بر تنها گذرگاه غزه به جهان خارج تسلط دارد و همین نظام است که در کنار اشغالگران تعیین می‌کند چه کسی باید به غزه برود یا از آنجا خارج شود.

یکی دیگر از این طرف‌ها که نقش میانجی را بازی می‌کند، تونی بلر است و دیگری طرف آلمانی که هیچ‌کدام بدون اجازه یا رضایت بنیامین نتانیاهو کاری نمی‌کنند. هدف همان‌طور که گفته می‌شود مذاکرات برای ایجاد یک آتش‌بس درازمدت در مقابل برداشتن تحریم‌های اقتصادی و تسهیل روند بازسازی غزه در کنار مسائل دیگری از جمله بندر غزه است.

شاید برخی بگویند خب اینها چه اشکالی دارد؟ آیا این حق ملت فلسطین در غزه نیست که مانند دیگر بنی‌بشر زندگی راحتی داشته باشد و بتواند ویرانه‌های جنگ را بازسازی کند و از این محاصره خفقان‌آور خود را نجات دهد؟

پاسخ طبیعی به این پرسش‌ها آری است؛ اما این پاسخ خود به خود پرسش‌های دیگری را به ذهن متبادر می‌کند و آن این‌که اگر مساله فقط مربوط به شرایط زندگی باشد و نه یک مساله مهم تاریخی، پس دیگر اساسا برای چه باید مقاومت کرد؟ چرا این همه ویرانی و جنگ به بار می‌آید؟ اگر این استدلال درست باشد بهتر نبود فلسطینی‌ها از همان اول برنامه روستاها در کرانه باختری را در دهه 70 می‌پذیرفتند؟ یا مردم غزه بهتر نبود مثل دوران محمد دحلان عمل می‌کردند که نه سلاحی در کار بود و نه جنگی و از این ویرانی‌ها و جنگ‌ها هم هیچ خبری نبود؟

هدف از این طرح به بیانی صریح‌تر دفن کردن جنبش حماس به عنوان یک حرکت مقاومت و کاشتن بذر نومیدی در صفوف فلسطینی‌هاست که قصد دارد به آنها تفهیم کند هیچ افقی برای آزادی سرزمین اجدادی‌شان وجود ندارد.

اما این منطقی است که ارتباطی با مسائل اصلی و آزادسازی سرزمین فلسطین پیدا نمی‌کند و نمی‌تواند مورد قبول باشد، مگر این‌که گوینده برای مدتی کوتاه از حصار خود خارج شود و به همه مسائل در یک چشم‌انداز تاریخی بنگرد. برای این‌که چنین موضوعی یکطرفه دیده نشود، بهتر است به کرانه باختری نگاهی انداخته شود که تقریبا وضعیتی مشابه دارد. در آنجا نیز محمودعباس وارد معامله‌ای برای تامین همین زندگی عادی مردم شد و از سال 2004 در جریان همکاری‌های امنیتی با اسرائیل قرار گرفت. دولت خودگردان از آن زمان به بعد خود را به کارمندی برای تامین امنیت اشغالگران تبدیل کرد. این درحالی بود که مذاکراتی نیز برای خالی نبودن عریضه دنبال می‌شد. مذاکراتی که باید سال‌ها بدون نتیجه استمرار پیدا کند. نتیجه آن شد که در کرانه باختری یکشبه دولتی به وجود آمد که باید تا ابدالدهر به صورتی بی‌حاصل مذاکره کند.

برای همین باید گفت پیشنهاداتی که اکنون به حماس می‌شود، مثل همان پیشنهاداتی است که قبلا به محمودعباس در کرانه باختری داده شده بود. در یک کلمه یعنی زندگی عادی مردم در مقابل ترک مقاومت و فروختن مساله فلسطین بدون این که چنین معامله‌ای حتی به صورت رسمی و آشکار اعلام شود. حماس هم می‌تواند برای سال‌ها با اسرائیلی‌ها بر سر موضوع آوارگان یا اسرا گفت‌وگو کند و هربار که شهرک‌هایی ساخته یا مقدساتی هتک می‌شود، آنها را محکوم کند. طرح آتش‌بسی که این روزها به حماس پیشنهاد می‌شود درست مثل همان کاری است که محمودعباس در کرانه باختری کرد. اینها در واقع ترجمه عملی همان طرح آریل شارون موسوم به حل انتقالی درازمدت است که مسائل مهم را به آینده‌ای مجهول موکول می‌کند و در عین حال بر زندگی عادی مردم و توسعه اقتصادی تاکید می‌ورزد. طرحی که اختلاف با فلسطینی‌ها را به سطح اختلافات مرزی فروکاسته و دیگر کاری به مساله اشغالگری و تاریخ آن ندارد.

هدف از این طرح به بیانی صریح‌تر دفن کردن جنبش حماس به عنوان یک حرکت مقاومت و کاشتن بذر نومیدی در صفوف فلسطینی‌هاست که قصد دارد به آنها تفهیم کند هیچ افقی برای آزادی سرزمین اجدادی‌شان وجود ندارد. معنای دیگر این طرح به مرخصی فرستادن گروه‌های مقاومت است، به بهانه این که وضع مردم باید بهبود یابد. در صورت امضای چنین موافقت‌نامه‌ای، دیگر حماس نمی‌تواند در غزه از مقاومت حرفی بزند، هرچند در کرانه باختری این حرف دیگر جایگاهی ندارد. از سوی دیگر باید در نظر داشت وعده‌هایی از این دست تاکنون هرگز عملی نشده است. آن چیزی که جریان دارد در واقع تحکیم همان پروژه آریل شارون در کرانه باختری و غزه است، چه این دو از هم جدا باشند یا به هم متصل و این برای هر دو بخش فلسطینی می‌تواند کاملا فاجعه‌بار باشد.

در این میان تنها می‌توان به گروه‌های مقاومت بخصوص مردان گردان‌های عزالدین قسام امید بست که اجازه ندهند فداکاری‌ها و جانفشانی‌هایشان در هیچ‌گونه معامله‌ای به حراج گذاشته شود. درست است که فلسطینی‌های غزه شرایط مناسبی ندارند؛ اما بهتر است با صبر و استقامت در کنار تداوم انتفاضه آزادسازی کل سرزمین‌های فلسطینی را نصب‌العین خود قرار دهند. آنها باید بدانند با وجود همه مشکلات، قدرت مقاومت پابرجاست و این ملت بزرگ تاکنون بارها ثابت کرده از قدرت استقامت عظیم و شگفتی برخوردار است.

منبع: الجزیره

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها