کارگردان برنامه پایی که جاماند:

داستان اسارت به روایت شن‌های روان

رمان «پایی که جا ماند» روایتی است از اردوگاه‌های بعثی و قصه اسارت سیدناصر حسینی‌پور که تاکنون بارها تجدید چاپ شده است. نویسنده در روزهای اسارت در پادگان صلاح‌الدین، با صفحه‌های آخر کتاب‌های مرتبط با سازمان مجاهدین خلق که برای مطالعه در اختیارش قرار می‌دادند، دفترچه یادداشت درست کرد و حوادث روزانه را با کدگذاری روی آنها نوشت. از کاغذ سیگار و حاشیه‌های روزنامه‌های القادسیه و الجمهوریه هم استفاده کرد. سپس این یادداشت‌ها را در یک عصا و اسامی 780 اسیر ایرانی را در عصای دیگرش جاسازی کرد و در روز آزادی (بیست و دوم تیر 1369) به ایران آورد. علاقه‌مندان به شنیدن خاطرات حسینی‌پور می‌توانند این شب‌ها روایت تصویری اتفاقات آن زمان را با صدای نویسنده از شبکه سه ببینند.
کد خبر: ۵۹۲۱۰۲

پخش برنامه تلویزیونی «پایی که جا ماند» به کارگردانی سهراب تازیکه از اواخر مرداد از شبکه سه آغاز شده است. در این برنامه برخلاف «کتاب دا» که هنرمندان، گویندگی و روایت آن را به عهده داشتند از سوی خود نویسنده روایت می‌شود. درباره این برنامه با تازیکه گفت‌وگویی انجام دادیم که می‌خوانید:

چطور شد در ساخت «پایی که جا ماند» مانند کتاب دا از هنرمندان برای روایت قصه استفاده نکردید؟

برای این‌که قصه کتاب درباره آزادگان و سال‌های سخت اسارت است، کتاب‌هایی مانند «پایی که جا ماند»، «دا» و «بابا نظر» خاطرات واقعی قهرمان‌های واقعی هستند و به نظرم باید روایتشان هم به واقعیت نزدیک باشد. به همین دلیل از آقای حسینی‌پور دعوت کردیم خودش متن آن را بخواند و در بخش‌هایی از این برنامه از آزادگان و جانبازانی که داستانشان در این کتاب روایت شده خواسته‌ایم که گویندگی بخش‌های مربوط به خود را به عهده بگیرند.

به اعتقاد شما این افراد می‌توانند بخوبی یک گوینده یا بازیگر از نوع بیانشان برای روایت داستان بهره‌بگیرند؟

قطعا آنها توانمندی یک بازیگر یا گوینده را ندارند، اما مهم این است که خودشان هستند. شاید کار کردن با این افراد برای ساخت یک اثر تلویزیونی سخت باشد، این افراد ممکن است لهجه داشته باشند یا از شهرهای مختلف کشور باشند یا حتی بخوبی نتوانند جلوی دوربین ظاهر شوند؛ اما به‌دلیل تجربیاتشان، حس و حال کتاب را درک می‌کنند و به برنامه رنگ و بوی واقعی می‌دهند.

کار با این افراد چه سختی‌هایی داشت؟

خیلی زیاد؛ اما بیشتر به این دلیل که معمولا آزادگان و جانبازان روحیه خاصی دارند؛ بسیاری از آنها نمی‌خواستند در این برنامه حضور داشته‌ باشند؛ چرا که معتقدند با خدا معامله کرده‌اند و حضورشان در تلویزیون برخلاف دیدگاه‌شان است. این افراد معمولا روحیات خاص خودشان را دارند، گاهی ناراحتی‌ها و سرخوردگی‌ها باعث می‌شود علاقه‌مند به بازگو کردن خاطرات دوران اسارت نباشند و گاهی هم یادآوری سختی‌‌ها و مشکلاتی که در دوران اسارت تحمل کرده بودند، برایشان دشوار بود. با تلاش و کوشش خیلی زیاد موفق شدیم برخی از آنها را راضی کنیم تا در این برنامه حضور یابند.

چطور شد از تکنیک نقاشی شنی استفاده کردید؟

برای این‌که این طرح نو بود و در گذشته در برنامه‌های دیگر از آن استفاده نشده بود. در چنین برنامه‌هایی معمولا از تصاویر آرشیوی دفاع مقدس استفاده می‌شود که مخاطب بارها آنها را دیده است. از آنجا که تصاویر نقاشی شنی می‌تواند تازگی و جذابیت ایجاد کند از دوستی که در این زمینه تبحر داشته، دعوت کردیم تا این کار را با توجه به فضای برنامه برایمان انجام بدهد.

رمان را در چند برنامه ضبط کرده‌اید؟

در صد قسمت هفت دقیقه‌ای ضبط شده است.

بازخوردها چطور است. مخاطبان این ساختار مستندگونه را پسندیده‌اند؟

پیام‌ها و شنیده‌های ما حکایت از خشنودی مخاطب دارد؛ البته همچنان تغییرات تازه‌ای در این برنامه ایجاد می‌شود و در قسمت‌های بعد چند راوی دیگر هم به برنامه اضافه‌می‌شوند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها