در نوشته‌ای از پاسدار شهید غلامرضا الهی آمده است: من آرزوی ازدواج داشتم، ولی با معشوق بهتری وصلت کردم. پس باز هم شاد باشید؛ اگر سعادت یاری کند و شهادت این درجه ورای دنیای خاکی را به دست آورم، لحظه شهادت، لحظه وصلت من است.
کد خبر: ۵۶۹۲۵۲
شهیدی که آرزوی ازدواج داشت

گاهی دنیا با تمام وسعتی که دارد، تنگ می‌شود؛ گاهی همه در اطراف‌مان هستند اما احساس تنهایی می‌کنیم؛ گم می‌شویم در شهرمان و دنبال مأمنی می‌گردیم، شهری را می‌یابیم که آن را بهشت زهرا (س) می‌نامند، بهشت، قطعاتی دارد که مردانی مرد در آن آرام گرفته‌اند؛ هر قدم به سوی این قطعات، دل را آرام‌تر می‌کند.

به مزار شهیدان در قطعه 28 می‌رسی، مزار هر شهید، عکس هر شهید و وجود هر شهید پیامی دارد؛ به مزار شهید الهی می‌رسی، بیتی عاطفی و زیبا روی سنگ مزار یک شهید حک شده است که توجه‌ را جلب می‌کند «آرزو داشتی که دامادم کنی مادر؛ غم مخور که من داماد جنت گشته‌ام».

پاسدار شهید «غلامرضا الهی» در عملیات والفجر فکه در هنگام نماز صبح به لقاء الله پیوست.

ولادت 1337 - شهادت 22 فروردین 1362

وصیت‌نامه این شهید هم سر مزارش بود که در ادامه می‌آید: به نام خداوند به پای دارنده جهان و نظم‌دهنده و اداره‌کننده آن. به نام خدایی که هیچ حرکتی از حیطه قدرتش خارج نیست، خدایی که یاور مستضعفان و دشمن ستمکاران است و به نام خداوند محمد(ص)، علی (ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع) و با درود بر خون تمام شهیدان راه حق و با سلام به تمام رهروان امام و با سلام و درود بر امام زمان(عج) و نایب برحقش حامی مستضعفان عالم، خمینی بت‌شکن با درود گرم و مملو از محبت به خانواده عزیزم، به پدر و مادر مهربانم که با زحمات خود مرا به اینجا رساندند که بفهمم امانتی بیش نیستم و باید این امانت را به صاحب اصلی‌اش بازگردانم.

اول سخنم با شماست، از شماها ممنونم و سپاسگزار در این راهی که من آن را پیش گرفتم؛ راهی که بازگشتی وجود ندارد چون معلم‌ ما علی(ع) است و می‌گوید: «به میدان نبرد که وارد شدید هرگز پشتت را به دشمن نکنید» و اگر شهادت نصیبم شد، اولین پاسدار خون من شما پدر و مادر عزیزم هستید و من از شما انتظار خواهم داشت، از پدر و مادرم می‌خواهم اگر سایر خواهر و برادرانم خواستند راه مرا ادامه دهند، مانع آن نشوند.

از مادرم در فراق فرزندش تقاضای صبر و بردباری دارم چرا که من خود این راه را انتخاب کردم و فقط امتحانی است که همه باید پس بدهند و صبور باشند.

من هم شما را دوست دارم، ولی اسلام را بیشتر. من هم شما را دوست دارم، ولی دیدار آقا امام زمان(عج) را بیشتر، من هم شما را دوست دارم ولی لقاءالله را ان‌شاءالله بیشتر و بدانید که اگر خدا بخواهد لیاقت داشتم و شهید شدم، خوشبخت خواهم شد و می‌دانم شما جز خوشبختی و سعادت من چیزی نمی‌خواهید.

مواظب باشید که ضدانقلاب هر لحظه مراقب است تا ضربه بزند. ضدانقلاب منتظر است پس شما هم مراقب باشید که اول پاسداران خون من شما هستید و امام این پیر خستگی‌ناپذیر راه حق و این امید دنیای اسلام را بسیار بسیار دوست داشته باشید، به اوامر او عمل کنید. چراکه آمریکا پشت دروازه‌های شهر منتظر اشتباه ما است که وارد شود.

من اگر اشتباهی کردم و با شما بدخلقی کردم، اشتباه خودم بود و مکتب من اشتباه ندارد و من بودم که اسلام را بدنام کردم و از شما تقاضای عاجزانه کردم که مرا عفو بفرمایید.

من آرزوی ازدواج داشتم، ولی با معشوق بهتری وصلت کردم. پس باز هم شاد باشید؛ اگر سعادت یاری کند و شهادت را این درجه فرای دنیای خاکی را به دست آورم، لحظه شهادت، لحظه وصلت من است. شما خیال می‌کنید که من با خمپاره می‌میرم، اما همه ترکش خمپاره‌ها نقل عروسی من است، اما شما نمی‌دانید. پس انتظار دارم اگر جسد من را دریافت کردید، خانه را چراغانی کنید و به مردم خوب شهرمان و امت شهیدپرور که هرکدام مثل شما، شهیدی تقدیم کرده‌اند شیرینی و نقل بدهید.

و سخن دوم من با برادران و خواهرم است؛ از شما انتظار دارم هر چه بیشتر و بیشتر خدمت کنید. خدمتگذار اسلام و امت و امام عزیزمان باشید. ما الان مسئول هستیم، هر قدم و هر حرف‌مان سند است و فردای قیامت باید جواب بدهیم و اگر خدای نکرده بد عمل کنیم، فردا که شهدا با کفن‌های خونین در صحرای محشر ایستاده‌اند، از جلوی آنها عبور می‌کنیم چه جوابی داریم که به آنها بدهیم. آنجا دیگر حسرت فایده‌ای ندارد. ما در مقابل خدا و شهیدان مسئولیم و بازخواست خواهیم شد. پس چه بهتر که از همین حالا اسباب آخرت را آماده کنیم و اگر تا حالا بد کرده‌ایم و اشتباه کرده‌ایم، توبه کنیم و به راه بازگردیم و هرگز از در توبه دست نکشیم و توبه تنها دستاویزی است که ما را رد نمی‌کند و خدا توبه خالصانه بنده‌اش را رد نمی‌کند.

از جان و دل پشتیبان دولت و رئیس‌جمهور عزیزمان آقای خامنه‌ای باشید و علی‌الخصوص پشتیبان ولایت فقیه باشید.

تمام کتاب‌هایم را وقف جبهه می‌کنم، زحمت آنها را بکشید و به رزمندگان در جبهه بفرستید. به مادرم سفارش کنید وسایلی را که برای عروسی من تهیه کرده بود را به یک مستحق بدهد، سعی کند از فامیل‌هایمان باشد. از همه برای من حلالیت بطلبید. پدرجان تمام فامیل و آشنایان را سلام برسانید و از همه برای من و به نیابت از من حلالیت بطلبید و بگویید فقط و فقط از خداوند کمک بخواهند نه از کس دیگر. خداست که می‌دهد و می‌گیرد، بقیه اشخاص وسیله‌های خداوند هستند.

در آخر سلامتی همه شما را از خداوند تبارک و تعالی خواستارم و وجود عزیز شما را به خدا می‌سپارم. ظهور هر چه زودتر آقا امام زمان را و سلامتی و طول عمر امام را و پیروزی امت شهیدپرور و لشکریان اسلام و جمهوری اسلامی به انقلاب ولی‌عصر(عج) از خداوند خواستارم.

19 اسفندماه 1361

و ای کاش توفیق عمل به وصایای شهدا پیدا کنیم تا بهشت را به شهرهایمان بیاوریم.(فارس)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
م.حسین پور
United States
۱۵:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
۰
۰
ای كاش هممون میدونستیم كه آرامش امروزمان را مدیون بی تابی ها و مرارت های شهدامون هستیم و راحت خونشون رو و آبروشون رو حراج نكنیم

نیازمندی ها