به بهانه روز بزرگداشت حکیم نظامی گنجوی

زبان فارسی، رمز ماندگاری ایران فرهنگی

در زمانه‌ای که آشوب خاورمیانه را در بر گرفته است، تخریب و تلاش برای تغییر زبان فارسی دوباره در دستورکار استعمار پیر انگلیس، استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و بدخواهانی قرار گرفته است که می‌دانند قطع زبان حربه‌ای است که جان فرهنگ و تمدن اسلامی در گستره ایران فرهنگی را به‌کل خواهد گرفت.
کد خبر: ۱۴۴۸۶۸۱
نویسنده محمد دشتی - گروه فرهنگ و ادب
 
در این گزارش به اهمیت زبان فارسی در گستره ایران فرهنگی پرداخته و حرکت‌های خطرناک و خزنده‌ای که می‌تواند زبان فارسی را به حاشیه براند، به‌عنوان بخشی دیگر از نقشه استعمار برای نابودی فرهنگ و تمدن ایرانی ــ اسلامی به بررسی نشسته‌ایم.

 زبان فارسی، زبان دوم اسلام و زبان فرهنگی و علمی دربار ترکیه و هندوستان
زبان فارسی در طول تاریخ بر بسیاری از زبان‌های منطقه تأثیر گذاشته است و زبان‌های دیگر خاورمیانه مانند زبان عربی و ترکی تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته بودند.‌ گرچه با ظهور اسلام و ورود زبان عربی، بسیاری از دانشمندان به عربی می‌نوشتند و شاعران بسیاری به عربی شعر می‌گفتند، بااین‌حال از قرن سوم هجری به بعد شاهد نشر کتاب‌های فارسی از ابن‌سینا، ابوریحان بیرونی و اشعار فارسی دیگر هستیم و از قرن چهارم به بعد متون نثر فارسی گسترش پیدا کرده‌ است. گسترش مداوم زبان در دوره اسلامی نشانگر این مساله است که نه‌تنها هیچ‌گاه از دامنه نفوذ زبان فارسی کاسته نشد، بلکه زبان فارسی به‌عنوان زبان دوم دین اسلام شناخته شده است. فارسی به‌عنوان زبان رسمی، ادبی، علمی و دینی به سایر نقاط، ازجمله به کشور پهناور هند، مناطق ترک‌زبان ماوراءالنهر و همین‌طور قفقاز گسترش پیدا کرد و به‌دلیل توانایی و ظرفیت خود در هند تبدیل به زبان رسمی شد و تا حدود ۲۰۰ سال قبل و پیش از آن‌که هندوستان مستعمره انگلستان شود، زبان فارسی دومین زبان رسمی و زبان فرهنگی و علمی این کشور به‌شمار می‌رفت. از سوی دیگر زبان فارسی در دوره‌ای طولانی از در دوران حاکمیت امپراتوری عثمانی به‌عنوان زبان ادبی و دیوانی در کشور ترکیه بوده است.

زبان فارسی، شیرازه کتاب ایران فرهنگی است
به بشرویه رفته‌ایم، شهری در جنوب خراسان و حوالی فردوس و طبس. سراغ آقای محمدرضا اسلامی را می‌گیرم. او از پیشکسوتان فرهنگی در این شهر است و دوران بازنشستگی را با مطالعه و کتابخوانی سپری می‌کند. با طرح این موضوع که نظرش در مورد زبان فارسی و اهمیت آن در ماندگاری ایران فرهنگی چیست و چرا این گوهر مورد طمع استعمار بوده است، با او هم‌سخن می‌شویم.
می‌گوید: جالب است که بگویم ابتدا و زمانی که انگلیسی‌ها در کشورهای اسلامی و به‌خصوص حوزه تمدنی ایران رسوخ کردند، به‌وسیله همین زبان فارسی بود. این را می‌گویم و توضیح می‌دهم چون به محض این‌که صحبت از تحقیر و تخفیف و حذف زبان فارسی می‌شود، گمان می‌کنیم که آنها آمدند و از همان ابتدا تصمیم بر حذف زبان فارسی گرفتند، درصورتی‌‌که این‌طور نیست. اتفاقا انگلیسی‌ها که ابتدا در لباس جهانگرد و به بهانه کار تحقیقاتی به ایران آمدند، ابتدا زبان فارسی و حتی گویش‌های محلی را خوب یاد گرفتند و با آن به‌عنوان یک ابزار مهم و تأثیرگذار با مردم ما ارتباط برقرار کردند و به مرور کمر به حذف آن بستند. منادیان تبشیر و مبشران مسیحی آمریکایی هم ابتدا با زبان دین و مذهب وارد می‌شدند و میسونرهای مذهبی کار را از تاسیس مدارس آغاز کردند و کم‌کم و با نقشه‌های طولانی‌مدتی که داشتند، نظر مردم را به خود جلب می‌کردند. مردم و فرهنگ ما را هم خوب می‌شناختند و خود را دوست‌داشتنی، باایمان، مهربان و پیشرو نشان می‌دادند.
آنگاه‌ زمانی که می‌توانستند در مردم تأثیر بگذارند، شروع به آموزش زبان بومی خود انگلیسی، فرانسه و... می‌کردند و بعد هم می‌گفتند اگر می‌خواهید مثل ما آدم‌های متمدن و خوبی باشید، باید به زبان ما حرف بزنید. مرحوم پدر من، متولد ۱۲۹۸ شمسی تاجر فرش بود و تعریف می‌کرد مادر بزرگم را حدود سال ۱۳۴۱ برای مداوا به مشهد برده بود و فامیل‌ها بیمارستان آمریکایی‌ها را معرفی کرده بودند. ایشان نقل می‌کرد: زمان انتظار برای معاینه ایشان فرصتی پیش آمد و من به دنبال این بودم که با بیمارستان آمریکایی‌ها بیشتر آشنا شوم. در حوالی اطاق دکتر، سالنی نظرم را جلب کرد که به کتابخانه اختصاص داشت. درون سالن رفتم و کتاب‌های زیادی برای مطالعه روی میز قرار داشت، اتفاقی کتاب را با خودم برداشتم و همان‌طور که می‌خواندم به اتاق دکتر رفتم. موقع رفتن، قصد برگشت آن را به کتابخانه داشتم که دکتر گفت مانعی ندارد، می‌توانید این کتاب را با خود ببرید. پدربزرگم این کتاب را که عنوان آن «راهش این است» بود به همراه آورده بود. پشت جلد کتاب علامت قیچی داشت که با برش صفحه آخر می‌شد آن را به آدرسی در کرمانشاه فرستاد. من که دوران کودکی را طی می‌کردم، مشخصات مورد نظر را کامل و از سر کنجکاوی آن را پست کردم و بعد از آن ماهانه برایم بسته‌ای می‌رسید که داخلش برگه کاغذی شکیلی بود و پیام‌هایی اخلاقی و دینی در آن نوشته شده بود. بعد از یک سال مکاتبه، برایم کتابی ارسال شد که اتفاقی در حوزه علمیه بشرویه به دست یکی از اعضای فامیل رسید و ماجرایی را پی داشت که مفصل و از حوصله این بحث خارج است. بعدها که تعدادی از معلمان آمریکایی تحت عنوان سپاه صلح و در ارتباط با طرح آمریکایی «اصل ۴ ترومن» به ایران و ازجمله به مناطق جنوبی خراسان آمدند و به آموزش زبان انگلیسی پرداختند، متوجه شدم که آن‌همه زمینه‌سازی از بیمارستان آمریکایی‌های مشهد تا چاپخانه کرمانشاه و کلاس‌های آموزش زبان انگلیسی در شهرهای دورافتاده خراسان چه بود. بنابراین وقتی صحبت از زبان فارسی و حفظ آن می‌شود، اصلا مسأله ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، هند و... نیست. می‌خواهند این حلقه مهم اتصالی فرهنگی و شیرازه کتاب ایران فرهنگی در حوزه تمدنی ایران فرهنگی را بشکنند و نابود کنند.
 
خودتان نمی‌دانید چه کار مهمی می‌کنید!
گفت‌وگوی دوم ما با یکی از مهاجران افغانستانی است که خودش را عبدالطیف معرفی می‌کند. در حوالی یکی از روستاهای اطراف طالقان با او که به شبانی اشتغال دارد، گفت‌وگو می‌کنیم. نظرش را که در باره زبان فارسی می‌پرسیم، می‌گوید: الان اگر همین واسطه مشترک زبانی نبود، ارتباط من و شما با یک آلمانی و چینی فرقی نداشت اما وقتی ما هر دو به زبان فارسی صحبت می‌کنیم، یعنی مسیر زیادی از راه ارتباط، همدلی و گفت‌وگو را پشت‌سرگذاشته‌ایم. من بعد از تحولات اخیر افغانستان به ایران آمدم و چون نیازمند کار و به دست‌آوردن پول هستم، اولین شغلی را که پیدا کردم، یعنی همین چوپانی پیشه خودم کردم. با آن که در کشور خودم جزو اردوی ملی بودم و برای خودم بروبیایی داشتم اما راضی هستم. البته وقتی که چنین فرصتی پیدا می‌شود و شما به‌عنوان خبرنگار با من گفت‌وگو می‌کنید، احساس می‌کنم هنوز هم آدم ارزشمندی هستم. این حرف زبان فارسی که شما به دنبالش هستید، آن‌قدر مهم است که به گمانم هنوز اهمیت آن را نمی‌دانید. افغانستان سال‌هاست که تحت ظلم و اشغال استکبار و مورد طمع جهانخوران بوده اما حرف من این است تا وقتی زبان فارسی در افغانستان زنده باشد، این ملت هم زنده است و تا زمانی که زبان فارسی در همین جایی که شما گفتید حوزه ایران فرهنگی وجود داشته باشد، آن حوزه تمدنی نخواهد مرد اما باید بدانیم استعمار هیچ عجله‌ای ندارد، حتی اگر یک قرن هم صبر کرده باشد، حاضر است چند قرن دیگر هم صبوری کند تا مثل هند، ترکیه، تاجیکستان و...  اگر نتواند سر زبان فارسی را ببرد، حداقل آن را از دسترس مردم دور کند. فراموش نکنید، دولت‌ها هر سیاستی دارند، مردم نباید از آسیب دیدن زبان فارسی غفلت کنند.
وطن فارسی نه آن قریه است که به تاراج این و آن برود .

سخن‌گستران این سامان
پایان بخش این گزارش شعری است سروده محمد کاظم کاظمی، شاعر شهیر افغانستانی ساکن ایران که در پاسخ به حامد کرزای که گفته بود باید زبان فارسی را به دری ترجمه کنیم، بارنشر شده است.
خواب دیدی که شاخه‌های کهن زیر پای تو نردبان شده‌اند
و سخن‌گستران این سامان به دکان تو ترجمان شده‌اند
خواب دیدی که خطه خورشید همه دربست، در قباله توست
کابل و بلخ و بامیان، با تو کابل و بلخ و بامیان شده‌اند
خواب دیدی که مشت می‌کوبی همچنان با تمام نیرویت
ولی این را بدان که سندان‌ها همه با مشت امتحان شده‌اند
وطن فارسی نه آن قریه است که به تاراج این و آن برود
روزگاری در این وطن حتی مغولان فارسی‌زبان شده‌اند
این وطن مرز روشنی دارد، مرز آن، واژگان «شهنامه» است
وارثان «خزانه» را چه شده است که در این خطه، مرزبان شده‌اند؟
قابل ذکر نیست البته شاعران برادر ما هم
شاعر قابلی اگر شده‌اند، با گلستان و بوستان شده‌اند
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها