جایگاه دوران بلوغ در اسلام

اهمیت روش تربیتی فرزندان در دوران بلوغ

نگاهی به یک روش تربیتی کارآمد

تربیت به کمک داستان در خانه و مراکز آموزشی

برخی والدین در مواجهه با نارسایی‌های رفتاری فرزندان خود دچار هراس می‌شوند. علت این هراس، در درجه نخست، عشق به فرزند است. توجه والدین به تربیت مناسب فرزند و نگرانی از نارسایی‌های رفتاری او سبب می‌شود بسیاری از آنها روش‌های علمی تربیت را جست‌وجو کنند و از آنها آگاهی یابند.
کد خبر: ۱۴۴۳۰۵۵
نویسنده امیر علوی - چاردیواری
 
تربیت را باید آموخت و تنها قسمتی از آن از طریق تجربه و غریزه حاصل می‌شود. به همین دلیل بهتر است روش‌های تربیت را از طریق افراد متخصص و کتاب‌های تخصصی یاد گرفت. کتاب تربیت به کمک داستان در خانه و مراکز آموزشی و تربیتی نوشته حسن دولت‌آبادی، راهکارهایی را به والدین ارائه می‌دهد تا فرزندشان را به کمک بازی‌درمانی و نمایش درمانی تربیت کنند. هدف این کتاب آن است که ضمن پرداختن به برخی نیازهای والدین و فرزندان، چگونگی بهره‌گیری از امکان بسیار مهمی چون داستان را برای تربیت فرزندان بررسی کند. در این کتاب تنها به روش‌های تربیتی پرداخته نشده، بلکه تلاشی است تا پدر و مادر نسبت به حساسیت موضوع و توانایی‌های‌شان آگاه شوند و بر عملی بودن تربیت تأکید می‌کند.

برشی از کتاب
در این کتاب از شما در مقام والد یا مربی خواسته شده با شناختی که از خود، خانواده و فرزندتان دارید الگوهای رفتاری مناسب را برگزینید و در مسیر اهداف تربیتی یاد شده اقدام کنید. یک نکته قطعی است و آن این‌که اقدامات شما باید بر روش‌های علمی استوار باشد. اگر شما با آگاهی به این عرصه وارد نشوید و به تربیت خودبه‌خودی و بدون برنامه فرزندتان امیدوار باشید، مانند معماری می‌مانید که بدون داشتن طرح و نقشه، دیوار را می‌چیند. ممکن است برخی از این گونه دیوارها در بنای نهایی به کار آید اما بدون تردید بسیاری از آنها تخریب خواهد شد.
به جای آنکه فقط از کلام استفاده کنید، از داستان، نمایش، بازی‌های آموزشی و تدابیر متنوع دیگر بهره‌ بگیرید. یکی از امتیازهای این روش‌ها ایجاد فرصت برای اظهارنظر کودکان و مشارکت ایشان در فعالیت‌های موردنظر است.
این کتاب برای والدین و مربیان مدارس و مهدکودک‌ها بسیار مفید و کارآمد است.
در بخشی از کتاب تربیت به کمک داستان در خانه و مراکز آموزشی و تربیتی می‌خوانیم: بسیاری از کودکان حتی نمی‌دانند کاری که انجام می‌دهند، بد است. باید به آنها آموخت که چه کاری بد و چه‌ کاری خوب است. پس، آنچه را فرزند شما نمی‌داند به او آموزش دهید. کودکی که معنی یک کلمه بد را نمی‌داند و آن را بر زبان می‌آورد، مستوجب تنبیه نیست. باید با گفتن جمله‌ای مانند «گفتن این کلمه بد است‌» به او آگاهی داد. در چنین شرایطی بهتر است کلمه جایگزین مناسبی را با همان وزن و آهنگ یافت و به او معرفی کرد. اما اگر کودک معنی آن کلمه را می‌داند و آن را بر زبان می‌آورد باید با آرامش و جدیت به او گفت: «این نوع سخن گفتن تو را نمی‌پسندم. مطمئنم می‌توانی جمله مناسب و بهتری به کار ببری.» در صورت اصرار به تکرار این رفتار، بهتر است او را مثلا جریمه نقدی کرد و بخشی از پولش را از او گرفت.
کودکان گاه به یک‌دیگر لقب‌های نامناسب می‌دهند. آنها معمولا بدون آنکه معنی کلمات بد را بدانند یا اززشتی رفتار خود آگاه باشند، چنین می‌کنند. می‌توان با کمی دقت در عملکرد آنها نمونه یا نمونه‌هایی از اشتباه را یافت و درصدد رفع مشکل برآمد. تجربه شخصی من نیز مؤید همین نکته است. زمانی که پسرم خردسال بود، هنگام بازی کردن به خواهرش گفت: «پدرسگ.» از آنجا که این عملش برایم تازگی داشت، او را فراخواندم و با مهربانی پرسیدم: «آیا معنی پدرسگ را می‌دانی؟» پاسخ او منفی بود. گفتم: «پدرسگ یعنی اینکه پدر تو، یعنی من، سگ است.» بعد پرسیدم: «آیا من سگ هستم؟» گفت: «نه.» گفتم: «آیا خواهرت سگ است؟» پاسخ اوهمچنان منفی بود. سپس برایش توضیح دادم که به کاربردن این کلمات خوب نیست. اوهم پذیرفت که دیگر چنین نکند. امروز نیز کلماتی مانند این، در گفت‌وگوی فرزندانم جایی ندارد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها