نگاهی به پیوند کتاب و تلویزیون

تکه‌هایی ازیک روایت منسجم

وقتی تلویزیون نقش اصلی سینما می‌شود

قاب روی پرده‌نقره‌ای

۶۵ سال پیش در چنین روزهایی، تلویزیون برای نخستین بار در ایران راه‌اندازی شد و عنوان مدیوم و رسانه‌ای تاثیرگذار را به خود اختصاص داد. این ویژگی در ترکیب با امتیاز گستره وسیع و رایگان، هنوز هم طرفداران پرشماری دارد و از این نظر حتی رسانه‌های محبوبی چون سینما و دراین چند سال اخیر پلتفرم‌ها و بسترهای نمایشی آنلاین، ازجنبه تنوع و حجم برنامه‌ها و تعداد مخاطبان قابلیت رقابت با تلویزیون را ندارند. ما اما به مناسبت این روز، سراغ برخی فیلم‌های سینمای ایران رفته‌ایم که تلویزیون نقش و حضور محوری در آنها داشته است و فیلمسازان به تبع میزان گستردگی و محبوبیت آن در جامعه، از این وسیله و محتوایش در قصه فیلم بهره برده‌اند.
کد خبر: ۱۴۲۴۷۴۷
نویسنده علی رستگار - گروه فرهنگ و هنر

اوشین و مصائب نصرا...

یکی از محبوب‌ترین سریال‌های خارجی که از تلویزیون ایران در دهه۶۰ پخش می‌شد، «سال‌های دور از خانه» بود. این محبوبیت و نقش پررنگ تلویزیون در جایی از فیلم «زرد قناری» به کارگردانی رخشان بنی‌اعتماد هم بروز می‌یابد. همان سکانسی که مهدی هاشمی و گلاب آدینه در نقش نصرا... و همسرش، مشغول صحبت درباره دخل و خرج و حساب و کتاب زندگی هستند اما فرزند کم‌سن و سال‌شان(نورا هاشمی) آنها را از شروع سریال «سال‌های دور از خانه» باخبر می‌کند و می‌گوید: «بابا نمیاین تماشا؟» و کمی بعد هر سه پای تلویزیون کوچک سیاه و سفید می‌نشینند تا به قول نصرا... پی به چرایی موفقیت اوشین ببرند.

یک مسابقه سرنوشت‌ساز

فارغ از چالش‌هایی که در روابط آدم‌های قصه در فیلم «هت‌تریک» به کارگردانی رامتین لوافی در ارتباط با یکدیگر در جریان است، تلویزیون هم نقش مهمی دارد و فرزاد(امیر جدیدی) به دلیل شرط سنگینی که روی برد تیم فوتبال لاس پالماس مقابل تیم قدرتمند رئال مادرید بسته، همه هوش و حواسش را به قاب تلویزیون و این مسابقه سرنوشت‌ساز زندگی‌اش می‌دهد. تلویزیون در سکانس‌های پایانی فیلم نقش کلیدی‌تری ایفا می‌کند، آنجا که فرزاد در پیاده‌رو به لحظات آخر و نفسگیر مسابقه زل می‌زند که از تلویزیون‌های بزرگ یک فروشگاه لوازم صوتی و تصویری پخش می‌شود. در حالی‌که این بازی بی‌صدا مهیج و پر از تعلیق(درواقع صدای تلویزیون را بیرون از فروشگاه نمی‌شنویم) با نتیجه ۲بر۲ در حال اتمام است، گل دقیقه۹۳ لاس‌پالماس، پایان خوشی را برای فرزاد رقم می‌زند. البته پایان خوشی تنها از منظر مالی و بازگشت سرمایه بربادرفته اما این مرض قمار همیشگی که با ترک همسرش در آخر قصه همراه است، پایه‌های پایان خوش داستان را هم کاملا متزلزل می‌کند. 

نقش دراماتیک تلویزیون

قصه فیلم «کلاغ» ساخته بهرام بیضایی پیوند مهمی با تلویزیون دارد و قهرمان آن آقای اصالت(حسین پرورش) مجری معروف تلویزیون است که در اثنای جست‌وجوی موضوعی برای ساخت یک برنامه تلویزیونی، به آگهی گم‌شدن دختر جوانی در روزنامه برمی‌خورد. بیضایی در فیلم «شاید وقتی دیگر» هم بهره دراماتیکی از تلویزیون می‌برد. قصه درباره شخصی به نام مدبر(داریوش فرهنگ)، گوینده گفتار متن فیلم‌های تلویزیونی، در نمایی از یک فیلم مستند همسرش، کیان را در ماشین مرد ناشناسی می‌بیند. این ظن، آغاز ماجراهای فیلم است و اینجا هم مثل «کلاغ» فضای مرتبط با تلویزیون، مسیر روایت را شکل می‌دهد.

گزارش قتل‌های تلفنی

مهم‌ترین و کاربردی‌ترین وسیله در فیلم «زنگ‌ها» به کارگردانی محمدرضا هنرمند تلفن است، چون داستان آن درباره تلفن‌های مشکوکی است که در شهری نامعلوم به شهروندان می‌شود و شهروندان به وسیله تلفن از سوی شخص یا اشخاص ناشناس به مرگ تهدید می‌شوند. بااین حال تلویزیون هم در سکانس‌هایی از «زنگ‌ها» نقش مهمی در انتقال اطلاعات به شخصیت‌های قصه و مخاطبان دارد. در جایی از فیلم، شخصیتی که نقش او را اسماعیل سلطانیان بازی می‌کند، پای برنامه‌ای تلویزیونی درباره قتل‌های تلفنی می‌نشیند، آن هم برنامه‌ای که «به‌طور مستقیم از محل محافظت مقتول آینده شهر ما پخش می‌شود.» و خبرنگار/ گزارشگر ویژه این قتل‌ها با بازی محمد کاسبی، مردم را در جریان آخرین اخبار قتل‌ها و اقدامات پیرامون آنها قرار می‌دهد. 

نقد دنیای تبلیغات 

فیلم «جایزه» به کارگردانی علیرضا داوودنژاد به نقد جهان پرزرق و برق تبلیغات می‌پردازد که باوجود ضرورت اقتصادی و کمک هزینه بقای تولیدات رسانه، چندان با احوالات مخاطبان و مردم جامعه سر سازگاری ندارد و چه بسا در نقطه مقابل آن قرار دارد یا دست‌کم تنها بخشی از اجتماع قدرت و امکان برخورداری از محصولات تبلیغی را دارا هستند. اینجا فیلمساز سراغ این وجه از تلویزیون می‌رود و انگشت نقد و نظرش را سمت آن می‌گیرد. شروع فیلم با چینش دکور در استودیوی تلویزیونی و اجرای پرطمطراق مجری با بازی داود رشیدی و صداپیشگی ایرج ناظریان هم که از قرعه‌کشی استثنایی‌ترین جایزه تاریخ بانک در جهان می‌گوید هم در راستای همین مواجهه منتقدانه است. 

می‌خوام برم تلویزیون 

این تلویزیون است که در فیلم «کلاه‌قرمزی و پسرخاله» ساخته ایرج طهماسب نقشی تعیین‌کننده دارد و انگیزه و محرک قهرمان قصه، یعنی کلاه‌قرمزی می‌شود. تلاش او برای این که شغلی در دیار خود به دست آورد نتیجه‌ای ندارد، تا این که یک روز هنگام تماشای برنامه آقای مجری از پشت یک مغازه تعمیرات تلویزیون، تصمیم می‌گیرد راهی تهران و تلویزیون شود، آن هم با آهنگ خاطره‌انگیز «آقای راننده، آقای راننده، یالا بزن تو دنده، برو به سمت تهرون، می‌خوام برم تلویزیون».

چشم در چشم تماشا

یکی از جلوه‌های تماشا و دیدن در فیلم «بید مجنون» اثر مجید مجیدی، قاب تلویزیون است. برای همین کارگردان در میان انواع زرق و برق و رنگ‌ها و دیدن‌هایی پس از هشت سال نابینایی، در سکانسی یوسف (پرویز پرستویی) را پشت یک فروشگاه لوازم صوتی و تصویری نشان می‌دهد که حین عبور نظرش را جلب می‌کند و باعث می‌شود برای مدتی به تصاویر تلویزیون‌های بزرگ و با اینچ‌های بالا زل بزند. انعکاس تصویر خودش در صفحه آخرین تلویزیون، شرح حال و محکی از بینایی بازیافته است. 

اخبار پیشگویانه هواشناسی 

تلویزیون در همان سرچراغی فیلم «دایره‌زنگی» نقشی کلیدی دارد و آن صحبت‌های کارشناس هواشناسی تلویزیون درباره آب و هوای ناپایدار تهران، به پیش‌پرده ماجراهای پیش روی فیلم تبدیل می‌شود و در ادامه کاربرد به لحاظ تماتیک و معنایی، کارکرد مهمی در قصه دارد و ناپایداری آب و هوا خودش را در سرگردانی و کشمکش ساکنان آپارتمان داستان نشان می‌دهد.

نمایشگر اتاق عمل یا تلویزیون؟ 

در کمدی «مرد عوضی» ساخته محمدرضا هنرمند خبری از تلویزیون به معنای رایج و مرسوم آن نیست اما در استفاده‌ای بانمک و خلاقانه از دستگاه مانیتور علائم حیاتی بیمار در اتاق عمل به عنوان تلویزیون استفاده می‌شود. جایی که تصاویر داخل مغز بیمار حادثه‌دیده داریوش جم (پرویز پرستویی) مدیرعامل یک کارخانه را روی نمایشگر می‌بینیم؛ از نمودار رشد دلار، لوگوی CNN، گل خداداد عزیزی در بازی رفت ایران- استرالیا در مقدماتی جام جهانی ۹۸ فرانسه تا مستند حیات وحش، کلمه THE END به نشانه پایان یک فیلم سینمایی.

کارکرد چندوجهی در «زیر سقف دودی» 

تلویزیون در فیلم «زیر سقف دودی» به کارگردانی پوران درخشنده از چند منظر موردتوجه قرار می‌گیرد، یکی از جنبه سرگرمی مثل وقتی پدر شیرین(هوشنگ توکلی) مشغول تماشای بازی والیبال ایران و برزیل است یا وقتی بهرام (فرهاد اصلانی) برای گریز از مکالمه با همسرش، ریموت‌کنترل تلویزیون را برمی‌دارد و کانال عوض می‌کند. در ادامه هم تلویزیون به نوعی به پناه شیرین(مریلا زارعی) برای فرار از روزمرگی تبدیل می‌شود. یا در نقطه مقابل، از تلویزیون به عنوان وسیله‌ای برای تحکیم رابطه مرد با معشوقه‌اش استفاده می‌شود، مثل آنجا که مشغول تماشای فیلمی عاشقانه با بازی بوگارت و باکال هستند. اما شاید مهم‌ترین بهره‌برداری از تلویزیون به اواخر فیلم برمی‌گردد، همان جایی که مرد با دیدن فیلم قدیمی و رنگ‌و‌رورفته مراسم عروسی‌شان از طریق تلویزیون به خود می‌آید. 

عشق سوزان آقای مجری

«عشق، سوزان است بسم ا... الرحمن الرحیم/ هرکه خواهان است بسم ا... الرحمن الرحیم» این شعر، نخستین کلام یاسر شاه‌حسینی (امیر جدیدی) مجری تلویزیون در فیلم «عرق سرد» به کارگردانی سهیل بیرقی است. فیلمساز با روایت زندگی پرچالش یک مجری مشهور تلویزیون با همسرش که فوتبالیست موفق تیم فوتبال زنان است، به نقد ناهمسانی شمایل رسانه‌ای با شخصیت و زندگی واقعی افراد می‌پردازد و آن‌سوی سوزش عشق را نشان می‌دهد. 

مصاحبه با قهرمان؟ 

همان طور که جرقه اولیه ساخت فیلم «قهرمان» اثر اصغر فرهادی از طریق رسانه خورد و گفت‌وگوی روزنامه جام‌جم با محمدرضا شکری، الهام‌بخش فیلمساز برای خلق شخصیت رحیم بود، مدیوم تلویزیون هم نقش پررنگی در پرداخت بیشتر در مسیر روایت دارد، چه در واقعیت که گزارش‌های تلویزیون استانی، ضریب زیادی به عمل مرد زندانی می‌دهد که کیف حاوی پول زیادی را به صاحبش برگرداند و چه در فیلم که فرهادی دست‌کم در پرداختن به نقش تلویزیون، منطبق بر واقعیت عمل می‌کند اما در ادامه همین بزرگنمایی رسانه‌ای است که چالشی اساسی برای قهرمان فرهادی به وجود می‌آورد. 

نشانی از زندگی

تلویزیون به عنوان نشانه‌ای از زندگی موردنظر عباس کیارستمی، حضور متفاوتی در «زندگی و دیگر هیچ» دارد، به خصوص آنجا که باوجود وقوع زلزله‌ای مرگبار در رودبار و منجیل، جوانی در حال محکم‌کردن یک آنتن تلویزیون است تا بتوانند ادامه بازی‌های جام جهانی فوتبال را ببینند. همچنین این روایت در فرامتن، به نقش نجات‌بخش تلویزیون در واقعیت هم اشاره دارد و بسیاری از افرادی که شب زلزله رودبار در سال۶۹ تماشاگر بازی دو تیم برزیل و اسکاتلند در جام جهانی بودند، زنده ماندند و به سرنوشت غمبار دیگران دچار نشدند. 

شبکه‌های مرموز 

سینمای جهان چه از نظر محتوایی و مفهومی و چه از جنبه ساختاری و روایتی همیشه استفاده درخشانی از تلویزیون در فیلم‌ها کرده است. یکی از درخشان‌ترین بهره‌برداری‌ها در فیلم «شبکه» به کارگردانی سیدنی لومت اتفاق می‌افتد، جایی که هاوارد بیل گوینده مشهور یک شبکه تلویزیونی آمریکا را روایت می‌کند که پس از اخراج در پی تغییرات فرهنگی اخراج می‌شود، برای همین در یک برنامه زنده اعلام می‌کند که تا هفته آینده در مقابل دوربین‌های تلویزیونی به سر خود شلیک خواهد کرد. نقد نظام سرمایه‌داری آمریکا و تاثیرات تلویزیون بر مردم و جامعه از جمله رویکردهایی است که این فیلم دنبال می‌کند. «نمایش ترومن» به کارگردانی پیتر ویر و با بازی جیم کری هم از جلوه‌های دیگر نفوذ و قدرت رسانه‌ای تلویزیون است، نفوذی چه بسا دهشتناک که می‌تواند جهانی کاملا مجازی و غیرواقعی بسازد و آن را پیش روی میلیون‌ها مخاطب بگذارد. اما یکی از جذاب‌ترین و مهیج‌ترین فیلم‌ها با محوریت تلویزیون، فیلم فرانسوی و علمی- تخیلی و جنایی به نویسندگی و تهیه‌کنندگی لوک بسون است. یک دانشمند پابه سن گذاشته که ازکار برکنارشده‌ به کمک تکنولوژی‌ای که اختراع کرده ‌است، می‌تواند دوربین فیلمبرداری پخش زنده تلویزیون را کنترل کند و مجری‌هایی که مقابل دوربین هستند را با اشعه به قتل برساند. 

تصاویر تعیین‌کننده تلویزیون در چند فیلم حاتمی‌کیا 

ابراهیم حاتمی‌کیا از مهم‌ترین کارگردان‌های سینماست که در چند فیلم، استفاده موثر و درخشانی از تلویزیون کرده است. به‌خصوص این که این بهره‌مندی از ارزش افزوده سینمای مستند برخوردار است و پیوندی اثرگذار با سینمای داستانی و جهان قصه فیلم برقرار می‌شود. در فیلم «ازکرخه تا راین» فارغ از حرفه آندریاس، همسر لیلا که مستندساز و معمولا دوربین به دست است، تصاویر پخش‌شده از تلویزیون بیمارستان آلمان که جانبازان شیمیایی ایران موقع صرف صبحانه، باعث و بانی وضعیت رنج‌آورشان، صدام را در حال مصاحبه می‌بینند و سخنرانی ژنرال آمریکایی درباره جنگ اول خلیج فارس که سعید موقع وخیم شدن حالش مشغول تماشای آن است، باید به سکانس درخشان تماشای تصاویر مستند تشییع پیکر امام‌خمینی(ره) اشاره کرد. بعد از نمایش تصاویر مستند از امام و انبوه جمعیت عزادار، دوربین به آرامی به چهره دگرگون‌شده و متاثر سعید نزدیک می‌شود و او در ادامه با گریه دستش را به سمت تابوت در تصاویر اسلوموشن تلویزیون دراز می‌کند تا با همراهی مجازی با دست‌های ملت دریغ و حسرتش را این گونه جبران کند و در بدرقه‌ای دیرهنگام التیام بخشد.تلویزیون در «بوی پیراهن یوسف» هم حضور مهمی دارد و برای استناد و تاثیرگذاری بیشتر داستان، تصاویر مستندگونه‌ای از این مدیوم می‌بینیم. حاتمی‌کیا در فیلم «ارتفاع پست» هم به شکلی نمادین و استعاره‌ای از فیلم مستند بهره می‌برد، آنجا که قاسم از تلویزیون فرودگاه تصاویر حمله تروریستی به برج‌های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک را نظاره می‌کند. این بهره‌مندی از تصاویر مستند حکم پیش‌پرده و مابه‌ازایی از قصد قاسم برای ربودن هواپیما و هدایت به مسیری خارج از ایران را هم دارد و از همان اوایل فیلم مخاطب را در هول و ولای عقوبت و سرنوشتی مشابه نگه می‌دارد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها