در نشست نقد و بررسی رمان «چشم‌هایم در اورشلیم» مطرح شد؛

الهام‌بخشی «حاج‌قاسم» و «حاج‌رضوان» در خلق یک رمان

چهارمین جلسه نقد رمان در کتابخانه خاتم‌الانبیای رشت به داستان «چشم‌هایم در اورشلیم» به قلم مریم مقانی اختصاص داشت که توسط کانون ادبی راوی گیلان برگزار شد. این جلسه با حضور سمیه سلیمانی شیجانی، نویسنده و منتقد ادبی‌، فاطمه فتحی‌فر، مجری-‌کارشناس و با حضور پوریا قویدل، سرپرست اداره کتابخانه‌های عمومی رشت و همراهی تعدادی از نویسندگان و علاقه‌مندان به کتاب و کتابخوانی برگزار شد.
چهارمین جلسه نقد رمان در کتابخانه خاتم‌الانبیای رشت به داستان «چشم‌هایم در اورشلیم» به قلم مریم مقانی اختصاص داشت که توسط کانون ادبی راوی گیلان برگزار شد. این جلسه با حضور سمیه سلیمانی شیجانی، نویسنده و منتقد ادبی‌، فاطمه فتحی‌فر، مجری-‌کارشناس و با حضور پوریا قویدل، سرپرست اداره کتابخانه‌های عمومی رشت و همراهی تعدادی از نویسندگان و علاقه‌مندان به کتاب و کتابخوانی برگزار شد.
کد خبر: ۱۴۱۲۹۴۱

دومین کتاب از یک سه‌گانه
چشم‌هایم در اورشلیم دومین کتاب از سه‌گانه‌ مریم مقانی با محوریت مقاومت و مسأله فلسطین است که توسط نشر معارف منتشر شده . در ابتدای این جلسه فاطمه فتحی‌فر، به معرفی نویسنده و ماجرای این رمان پرداخت. در ادامه مریم مقانی، نویسنده کتاب در گفت‌وگوی تصویری بیان کرد که این کتاب قبلا در سال ۹۲ با نام «چشمی که بستم چشمی که گشودی» توسط نشر تکا چاپ شده بود که بعدها بازنویسی شد و با نام جدید در سال ۱۴۰۰ توسط نشر معارف به چاپ رسید. نویسنده کتاب چشم‌هایم در اورشلیم، اضافه کرد: این کتاب در واقع جلد دوم کتاب اولم با نام «عشق آبی» است و تعدادی از شخصیت‌های عشق آبی در این کتاب وجود دارند. جلد سوم این کتاب نیز به‌زودی به چاپ خواهد رسید.

نقش حاج‌قاسم سلیمانی در رمان
در ادامه سمیه سلیمانی، نویسنده کتاب «مثل نو» به نقش حاج‌قاسم سلیمانی در رمان چشم‌هایم در اورشلیم اشاره کرد و گفت: فکر می‌کنم نقش حاج‌قاسم در این داستان برای همه ایرانی‌ها قدرت جذب دارد و مخاطب را پای داستان می‌نشاند. این منتقد ادبی ادامه داد: نویسنده، هم موضوع خوب، بدیع و جذابی را انتخاب کرده است و هم شناخت نسبی خوبی از اسرائیل به مخاطب خود ارائه می‌کند.

گشت‌زنی در بیت‌المقدس و تل‌آویو
فتحی‌فر، مجری-‌کارشناس جلسه، با اشاره به این‌که در این کتاب اطلاعات گسترده‌ای از مباحث مختلف ازجمله سایبری، علوم پزشکی، اطلاعات جغرافیایی و تاریخی مربوط به فلسطین و اسرائیل ارائه شده، از نویسنده پرسید: این اطلاعات را از کجا آورده است؟ نویسنده کتاب چشم‌هایم در اورشلیم پاسخ داد: تمام مکان‌هایی که داستان در آن می‌گذشت را در اینترنت جست‌وجو کرده و در موردش تحقیق کردم؛ حتی در بیت‌المقدس و تل‌آویو گشتم. البته خیلی از مکان‌ها خیالی است اما از مکان‌های واقعی در تل‌آویو و بیت‌المقدس الهام گرفته شده است.

افتتاحیه سخت‌خوان، جریان لذت‌بخش
منتقد جلسه در پاسخ به سؤال مجری-‌کارشناس درباره کیفیت افتتاحیه داستان و حرکت سراشیبی کند آن افزود: چشم‌هایم در اورشلیم کتابی است که مخاطب را جذب می‌کند اما مخاطبی که طاقت افتتاحیه سخت‌خوان کتاب را داشته باشد. اگر تحمل کند وارد یک جریان لذت‌بخش، پرحادثه و پرماجرا می‌شود. از اواسط کتاب و حتی اواخر آن یک مهندسی فکری عالی می‌بینیم و غافلگیری‌های جذابی داریم. پس چرا باید شروعش تا این اندازه سخت باشد و مخاطب را سردرگم کند؟ مقانی در پاسخ به این سؤال منتقد گفت: شاید دلیل اصلی‌اش این مسأله باشد که دو داستان پشت سر‌هم نوشته شده‌اند و فرض من این بود که پشت هم چاپ می‌شوند و مخاطب کتاب دوم را در ادامه کتاب اول می‌خواند و چون شخصیت‌ها را می‌شناسد دیگر نیازی به پرداخت نیست. البته من سعی کردم تا حدودی استقلال در کتاب دوم رعایت شود اما در عین‌حال در زمان نگارش آن، ذهن من از کتاب اول جدا نبوده، به‌همین دلیل بعدها فهمیدم که کار، استقلال کافی را ندارد.

تأثیر زیاد شهادت حاج‌رضوان
سلیمانی در‌خصوص روایت حماسی در این اثر گفت: ما در این کتاب با یک حماسه روبه‌رو هستیم. نویسنده برای قهرمان داستان، حاج‌قاسم را به‌عنوان یک الگو معرفی کرده؛ یعنی ما یک روایت حماسی داریم. آیا الگوی دیگر یا مرجع دیگری در تاریخ برای این شخصیت حماسی داستان شما می‌توانیم در‌نظر بگیریم؟ مقانی پاسخ داد: در تاریخ خیر اما وقتی می‌خواستم کتاب را بنویسم، شهادت حاج‌رضوان تأثیر زیادی روی من گذاشته بود و الان که فکر می‌کنم، می‌بینم ویژگی‌های ایشان در شخصیت داستان من نمودار است.

​​​​​​​چیزهایی که تخیل کردم، امروز اختراع شده است!
سلیمانی راجع به ژانر این اثر از نویسنده پرسید: آیا شما در این کتاب وارد فاز علمی __ تخیلی هم شدید؟ مثلا آیا امکان این هست که در یک لنز، گیرنده و فرستنده کار بگذارند یا نه، این همان فاز علمی __ تخیلی است؟ مقانی در جواب این سؤال گفت: وقتی حرف از آینده است قطعا تخیل در آن دخیل است. زمانی که آقای محمدرضا سرشار اولین‌بار این کار را خواند اسم علمی __ تخیلی رویش گذاشت. آن زمان که من این کار را می‌نوشتم، قرار بود ۲۵ سال آینده اتفاق بیفتد. یک‌سری از اینها نتیجه مطالعات من بود و چیزی نبود که غیرممکن باشد اما زمانی که من این داستان را می‌نوشتم، این واقعیت وجود نداشت که بتوانیم چنین کاری را انجام دهیم اما امروزه در علم پزشکی، میکروچیپ‌ها در تشخیص بیماری‌ها خیلی جا افتاده‌اند؛ یعنی چیزی که آن زمان تخیل کردم در واقع امروز ابداع شده و وجود دارد.
سلیمانی به عنوان آخرین سؤال پرسید: آیا می‌توانیم بگوییم خانم مقانی نویسنده تخصصی حوزه فلسطین است؟ مقانی در پاسخ به این سؤال گفت: موضوع فلسطین هیچ‌وقت از ذهن من بیرون نمی‌رود. حتی در کارهای فیلمنامه‌ای هم که در دست نگارش دارم به موضوع فلسطین و خاورمیانه پرداخته‌ام. ما در قلب زمین زندگی می‌کنیم و خیلی مورد هجمه واقع می‌شویم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها