کمرنگ بریز بابا جان...ها به عرضم می‌رسی؟ طاعون که اومده بود، شهر شده بود شهر مرده‌ها. خوراک گیر نمی‌اومد. همه از هم فراری بودن. خدا رحمی، ما زنده موندیم.
کد خبر: ۱۲۶۰۷۰۶

هر کوچه‌ای رد می‌شدی ناغافل می‌دیدی لبای چوبی یه دری وا می‌شد و یه طاعونی از بین لب‌های در تف می‌شد روی کوچه و چارتا دست و پا می‌زد و خلاص... من صغیر بودم... دستت درد نکنه اون قندونم بده. چشمام نمی‌بینه یه دوسه تا کوچک‌شو سوا کن من باچایی‌ام بخورم.

اینگلیسای نامرد، هرچی آذوقه بود جمع کرده بودن. انبار کرده بودن. قرآن در بین ما، کاهگل خشک می‌ریختیم تو آب خیس بخوره. خاکش می‌رفت ته و کاهش می‌اومد روی آب. با الک کاه رو جمع می‌کردیم. می‌ذاشتیم برآفتاب خشک که می‌شد، می‌دادیم دادا... آسیابون آرد می‌کرد می‌زدیم تنگ آرد جو که بتونیم ته بندی کنیم.

تو چه راه می‌بری جگرگوشه تو که تلف شده مجبور باشی با دستای خود خاک کنی و آب آهک بریزی روش و لباساشم بسوزونی و هیچ رد و نشونی ازش نمونه برات. حالا ما خوب بودیم. عجب چایی خوبیه چه خوشرنگه چشم خروس می‌مونه لاکردار. یکی دیگه بریز. ما خوب بودیم. اون بیچاره زن‌هایی که مرد و مدی نداشت که وایلا... ها پسرجان این کرونا، کرونا که این روز می‌کنن ما بدترش رو دیدیم. اون زمون دوربینی نبود . کاتبی نبود. غریب خونه سوز شدیم. همین خیابون میرزا آقا اون موقع پسته کاری بود.

الان شده پاساژ. تا ده سال بعد سال طاعون پسته‌هاش مزه خون و خاکستر می‌داد. الان نگاه نکن شده دکون...ها پسر جان بیابونی جماعت نون مفت نخورده که حرف مفت بزنه. اینو یه ذره آب جوش بریز پر رنگه.

ها تصدق... این کرونا هم عین طاعون. عین حمله متفقین. عین جنگ و قحطی تموم میشه میره. از آدمی فقط حرفه که می‌مونه. همون موقع یه جمشید بود گبر بود. خدا از دل آدمیزاد خبر داره. هم گاودار بود، هم کارگاه قالیبافی داشت. نور به قبرش ببره مرد. گاوای شیری رو داد سر بریدن. تو شهر قسمت کرد بین بیوه زنا. قالی می‌فرستاد عثمانی. کلی خرج مردم کرد. طبیب از بغداد صدا کرد مردم رو دوا درمون کنه. طبیب عمرش به دنیا نبود. تو قبرستون کهنه دفنش کردن. کنار پایاب قنات سرآسیاب.

غریب مرد. یه رافائلی هم بود. جهود بود. خدا می‌دونه چقد زن بی‌عفت کرد، چقدر النگو و گوشواره گرفت سر یه قوطی کبریت پنیر و یک کف دست نون. هردوتاشون سینه قبرستونن. خدا از سر تقصیراتمون بگذره.

این چایی ایرانیه باباجان نه؟ کرونا ترسش انگار گنده تره. من که نمی‌فهمم تو اون ماسماسکای همراهتون چیه که هی نگاه می‌کنین هی نچ نچ می‌کنین. دل به دل هم بدین باباجان. توکلتون به خدا باشه. هرچی دکترا و دلسوزاتون می گن گوش کنین. دل بد نکنین. خون به جگر هم نکنین. حالا یه شیرپاک خورده‌ای هم ور می‌داره یه ماسک رو ده برابر گرون می‌فروشه رو گفتی. اونی هم که روزی هزارتا ماسک نذری می‌ده به ملت رو هم ببین. راه دوری نمی‌ره... کرونا باباجان گُدار سخت و تیزیه. ولی رد شدن ازش سخت نی. من برم وضو بگیرم نیم ساعت دیگه اذونه...

حامد عسکری - شاعر و نویسنده / روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها