مواضع سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی ، نتیجه تجزیه و تحلیل شناختی با استفاده از یک ردیف مبناهای فکری است طبیعتا این مواضع جنبه های عاطفی ، هیجانی و رفتاری انسان را تحت تاثیر قرار می دهد و گاهی از این طریق می توان به فرآیند شناختی فرد در حوزه مسائل سیاسی
کد خبر: ۱۲۸۹۰
اجتماعی و فرهنگی پی برد در هر صورت ، این جنبه ها در هم تاثیر متقابل دارند بر این اساس ، نظم فکری و ثبات آن نشان می دهد که تجزیه و تحلیل شناختی فرد ، مبتنی بر اصول و مبناهایی است که به عنوان اصول مفروضه و استلزام های شناختی ، نزد او معلومند و پردازش های شناختی و فکری او بر آن پایه قرار می گیرند. در این روند، تغییر مواضع عمدتا در لایه و سطح بیرونی و غیرعمیق اتفاق می افتد؛ چراکه ژرف ساخت فکری فرد، نامتغیرهای شناختی هستند که روساخت فکری او را تحت تاثیر قرار می دهند. تغییر مداوم مواضع در حد روساخت ها و به طور غیرمتناقض ، امری طبیعی است که شاید لازمه تحول و تطور فکری و شناختی فرد باشد اما تغییر مواضع به صورت متناقض که حاکی از تزلزل در ژرف ساختهای فکری فرد باشد، طبیعی به نظر نمی آید. این تحول ، نوعی تشتت ، آشفتگی و بی نظمی فکری را نشان می دهد که به صورت موضعگیری های متناقض بروز می کند اگر این تشتت و تناقض ، آگاهانه باشد، نوعی عدم صداقت نسبت به اصول موضوعه فکری خویش محسوب می شود و اگر ناهشیار باشد، می توان دو علت را برای آن برشمرد. علت اول ، "فکری " است در این صورت ، اصول فکری فرد در سطح ژرف ساخت ، دچار تزلزل است و به عبارتی ، بخوبی درونی و تفهیم نشده اند. نیاز است که فرد متشتت ، یک بار دیگر در محضر بزرگان تلمذ کند و مطالب را بهتر هضم و جذب نماید علت دوم ، "شخصیتی " است . فرد دارای اصول فکری و ژرف ساخت است ، اما به لحاظ رشد یافتگی شخصیتی ، "نمی تواند" و یا باتوجه به شرایط بیرونی ، "نمی خواهد" آنها را بروز بدهد چنین شخصیتی ، اصول فکری خود را منطبق با "نرخ روز" به صورت مواضع فکری ، فرهنگی و سیاسی ظاهر می کند همین امر است که کلام و نوشته های این گونه افراد، دیگران را به تعجب برمی انگیزاند. در این گونه شخصیت ها، "اصول " برقرارند، اما گاهی عنصر "مرعوبیت " موجب می شود که مواضع خود را متناقض و گاهی تا180 درجه انحراف ، بیان کنند متاسفانه ، این پدیده در فضای سیاسی و فرهنگی ما به صورت ابراز مواضع ضد و نقیض ، پدیده ای رایج و به همان میزان تعجب آور است. بعضی به دلیل تشتت فکری و نبود یک نظام فکری منسجم و درونی شده ، مواضعی اتخاذ می کنند که در یک مطالعه طولی ، نموداری شبیه زیگزاگ از مواضع آنها ترسیم می شود و بعضی به دلیل ضعف شخصیتی و برای خوش آمدن این و یا آن و گاهی برای "هر دو"، از اصول خود عدول می کنند و مواضعی ضد و نقیض بروز می دهند در هر دو صورت ، این گونه افراد نیاز دارند تا هم نظام فکری خود را سامان دهند و هم نظام شخصیتی خویش را به انسجام و تحول یافتگی برسانند و اینجاست که مشخص می شود وجود چنین افراد مذبذب و "زیگزاگی " در مصدر بعضی حوزه های تصمیم گیری، تا چه میزان موجب خسارت و آسیب خواهد بود
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها