هدف از اعمال مجازات حبس اصلاح و تربیت است اما با توجه به وضعیت زندان ها و تراکم زندانیان ممکن است این هدف به نتیجه مورد نظر نرسد وحتی خودش جرم زا باشد
کد خبر: ۵۰۲۸
محمدی : هدف از اعمال مجازات حبس اصلاح و تربیت است ؛ اما با توجه به وضعیت زندان ها و تراکم زندانیان ، ممکن است این هدف به نتیجه موردنظر نرسد و حتی خودش جرم زا باشد. در حال حاضر اجرای مجازات حبس نه تنها جرم زدایی نمی کند؛ بلکه ممکن است در داخل زندان جرم زایی کند و احتمالا تبعات اجتماعی و خانوادگی نیز دارد، شما تصور کنید وقتی یک نفر را از گردونه فعالیت های اجتماعی به دلیل ارتکاب به یک جرم ساده خارج می کنید، هیچ بعید نیست که خانواده زندانی به سبب تنگنای معیشتی مرتکب جرم شوند. در صدر اسلام براساس تحقیقی که از متون فقهی به عمل آمده ، مجازات حبس محدود و معدود بوده است ؛ زیرا شارع مقدس مجازات حبس را آخرین راه حل دانسته است . در طول سنوات و با تنوع و تعدد جرم ، ناگزیر از قراردادن مجازات حبس برای برخی از جرایم شدیم . مثلا بسیاری از جرایم تعزیراتی که الان وجود دارد، در صدر اسلام اصلا سابقه وجودی نداشته است.قانونگذار ما برای بدهی محض نیز مجازات تعیین کرده ؛ در حالی که فرد اصلا مرتکب جرم نشده است . بر طبق این قانون ، شخص بدهکار آنقدر باید در زندان بماند تا بدهی اش را بپردازد. با این قوانین ، ما زندان را محل نگهداری افرادی قرار داده ایم که حتی مرتکب جرم نشده اند.مثلا یک زن می تواند مهریه خودش را به اجرا بگذارد و شوهرش را زندانی کند.آنچه از وقوع جرم می تواند پیشگیری کند، اجرای علنی مجازات ها و حتمیت و جزمیت آنهاست.وقوع جرم در خلا چه اقدامات حمایتی و هدایتی صورت می گیرد؛دکتر معتمدی : "الگو" به عنوان یک شیوه حمایت از جوانان و نوجوانان همیشه در بحثهای تربیتی و روانشناسی مطرح است . مثلا بسیاری از ما همواره تصورمان این است که اگر پا جای پای پدرانمان بگذاریم ، به موقعیتی می رسیم که آنها رسیده اند و این آرامش فکری و روحی به ما می دهد. حالا شما ببینید وضعیت الگوهای خوب مثل معلمان ، استادان دانشگاه ، روزنامه نگاران ، قضات در جامعه ما چگونه است ؛ همه در تنگنای معیشتی و اقتصادی گرفتارند الگوهای خوب در جامعه ما با وضعیت اقتصادی و معیشتی بدمترادف شده اند حال ببینید وضع دلال ، واسطه ، بورس باز، پشت هم انداز، زمین باز در جامعه ما چگونه است ؛ الگوهای بد در جامعه ما با وضعیت اقتصادی خوب مترادفند جوانان ما دچار سردرگمی در انتخاب الگو شده اند راجع به یک ورزشکار و چهره ملی و ورزشی که میلیونها طرفدار دارد، هر نشریه چیزی می نویسد و در این میان جوانان ، سردرگم می شوند ما از جوانان خود حمایت نمی کنیم . در مورد یکی از مسوولان سابق شهرداری ، روزنامه های صبح می گفتند امیرکبیر دوران است و روزنامه های عصر از او به عنوان غارتگر بیت المال نام می بردند. اما در این میان کسی به این نمی اندیشید که تکلیف جوانان چیست و کدام حرف را باید باور کنند؛از بعد مادی هم حمایت چندانی نمی کنیم . در حال حاضر ما به عنوان متولیان امور نمی دانیم در این کشور چند بیوه زن داریم ؛ نمی دانیم چند مطلقه داریم که دیگر ازدواج نکرده اند؛ از تعداد طلاق گرفته ها خبر داریم ؛ اما نمی دانیم چند نفر از آنها همچنان مطلقه اند و از چه طریقی امرارمعاش می کنند. بیشتر جرایم از معضل دختران فراری گرفته تا زنان آسیب دیده ، مربوط به خانواده های طلاق است . اگر پیش از طلاق ، افراد را تحت حمایت قرار می دادیم ، شاید این جرایم رخ نمی داد. نگرشی که در حال حاضر در نظام حمایتی کشور حاکم است ، متاثر از نظام کیفری ، مجرمانه نگر است . در این جامعه اگر جرم کنی ، یقه ات را می گیرند؛ ولی اگر جرم نکنی ، کاری به کارت ندارند. تا موقعی که معلم خوبی هستی ، کارمند، کارگر یا دانش آموز خوبی هستی ، باید با سختی ها بسازی ، باید گرسنگی ، بی پولی ، سوءتغذیه ، بی تفریحی بکشی ؛ اما وقتی که دستت برای رشوه دراز شد، یقه ات را می گیرند تا وقتی جرمی نکرده ای ، از تو سراغی نمی گیرند و حلال مشکلاتت نمی شوند؛ اما وقتی در زمینه ای بدون حمایت و پشتیبانی ، مرتکب جرم شدی ، باید حساب پس بدهی در واقع قانون در کمین نشسته است تا هر موقع افراد دست از پا خطا کنند، آنها را غافلگیر کند حتی من در گردنه جاده ها دیده ام که ماموران راهنمایی و رانندگی پشت گردنه ها می ایستند تا هر وقت تخلفی صورت گرفت، راننده را جریمه کنند؛ در حالی که اگر جلوی گردنه بایستند، کسی تخلفی نخواهد کرد.دکتر بهرامی : همان طور که در ابتدا عرض کردم ، جامعه جوان ، اقتضائات خاص خودش را دارد اول باید این جامعه را بشناسیم و سپس با این شناخت به طور جامع و در همه ابعاد، آن را مدیریت کنیم این جامعه جوان احساس قدرت مغلوب نشدنی دارد و این احساس بین جوانان مسری است جامعه جوان تلقین پذیر، زودباور، سطحی نگر و خودبین است و از اعمال خود، آگاهی چندانی ندارد در برابر رقیب و رفیق ، احساسات افراطگرانه و تفریطی از خود نشان می دهد و این باعث می شود هم رقیب را بدرستی نشناسد و هم رفیق را از طرف دیگر، یک خصلت عمومی که در جامعه ما وجود دارد و به آن معروف شده ایم ، این است که ما با چهلستونیم یا بیستون ؛ یا خیلی تند می رویم یا خیلی کند معتدل نیستیم این ویژگی ، اقتضای یک جامعه جوان است ؛ ولی حتی در جامعه ما در سنین بالا نیز افراط و تفریط وجود دارد اولین کاری که در این وضعیت باید انجام دهیم این است که جامعه را معتدل کنیم اصولا پیامبران نیز با هدف معتدلکردن جوامع و پرهیز مردم از افراط و تفریط آمده اند ما در قوانین هم افراط و تفریط داریم زمانی ماده 139 قانون تعزیرات آمده بود، بعد ماده 696 جایگزین آن شد. ما بحث می کردیم که چرا درخصوص جرایم مالی ناشی از جرم ، مجرم یوم الادا باشد و او را آنقدر در زندان نگهداریم تا پول را بپردازد؛ این انتقادات بخصوص در دانشگاه زیاد مطرح می شد در همین گیرودار در سال 76 ، قانونگذار، قانونی را وضع کرد که براساس آن نه بدهیها و دیونی که منبعث از جرم هستند؛ بلکه هر بدهی ای باید یوم الادا شود، یعنی بدهکار را به زندان بیندازیم تا بدهی اش را بپردازد می بینیم که خود قانونگذار نیز افراط و تفریط کرده است البته ما توقع زیادی نباید داشته باشیم ؛ زیرا قانونگذار نیز در بستر جامعه قرار دارد و قوانین را با توجه به جو و فضای حاکم بر جامعه وضع می کند. بافت قانونگذاری ما نمودی از جامعه است.ما اصلاحات را باید از جایی آغاز کنیم که سیاستگذاری و قانونگذاری می کنیم ، و آنجا را باید معتدل کنیم تا قانون معتدل وضع شود.آقای محمدی ! در زندان ها چه اقداماتی برای اصلاح و تربیت مجرمان باید صورت گیرد؛محمدی : این سوال را می توان در دو بخش پاسخ گفت : اول این که ما چه مکانیزمی را در طول تحمل کیفر برای زندانیان در نظر بگیریم تا در مسیر تربیتی و اصلاحی هدایت شوند و دیگر مرتکب جرم نشوند؛ دوم این که مجازات چنان دقیق به اجرا در آید که موجب لوث شدن خود مجازات نشود، که این خود عامل بازدارنده از جرم است.بخش دوم ، اقدامات حمایتی از زندانیان و خانواده های آنان ، چه در طول تحمل کیفر و چه بعد از تحمل کیفر است . تجربه ای که در یکی دو سال اخیر با فعال شدن انجمن حمایت از زندانیان و خانواده های آنان و همچنین حمایت و مراقبت بعد از خروج زندانیان به دست آورده ایم نشان می دهد که همین اقدامات حمایتی چه در بعد مادی و چه در بعد معنوی ، آمار بازگشت مجدد زندانیان آزاد شده را به نحو قابل ملاحظه ای کاهش داده است . مثلا در استان خراسان . قبل از این که مراکز مراقبت بعد از خروج زندانیان فعال شود، آمار بازگشت مجدد زندانیان ،37 درصد بود؛ اما پس از افتتاح و آغاز فعالیت این مراکز و حمایت مادی و معنوی از مددجویان آزاد شده ، آمار بازگشت، به یک درصد کاهش پیدا کرد.در داخل زندان ها، چگونه می توان جرات و جسارت ارتکاب مجدد به جرم را در بین افراد کاهش داد؛محمدی : اگر ما مجازات را به طور دقیق به مرحله اجرا بگذاریم ، چه حبس یا جزای نقدی و یا شلاق باشد، مهمترین عامل برای پیشگیری از وقوع جرم است مجازات را نباید به نحوی اعمال کرد که باعث لوث شدن آن شود مثلا اگر کسی به دلیل شرب خمر به 80 ضربه شلاق محکوم شود، باید مجازات را به طور دقیق و کامل اجرا کنم ، یا در مجازات تبعید اگر نظارت دقیقی بر مجرم تبعید شده نباشد، موجب تجری جرم می شود و در اعمال مجازات حبس نیز نباید افراط و تفریط کرد.دکتر بهرامی : جرایم ارتکابی به وسیله هر فرد بخصوص جوانها معلول یک سلسله آسیبهای اجتماعی است حمایت واقعی از مجرمان و اصلاح آنها مستلزم از بین بردن زمینه های وقوع جرم است نکته دیگر این که ما در مجازات ها با افراط و تفریط مواجه ایم.در برخی موارد برای یک جرم کوچک ، مجازات بزرگی در نظر گرفته ایم و این باعث می شود مجری حکم مجازات ، هنگام اجرا دستش بلرزد. باید مجازات ها را تعدیل کنیم و سپس آنها را قطعا و به نحو مطلوب اجرا کنیم.نکته دیگری که در جامعه ما فراموش شده ، "حجیت " امر قضاوت شده است عوام در قدیم می گفتند دستی را که قاضی ببرد، خون ندارد. قضاوت قاضی ممکن است منطبق با واقعیت باشد یا به طور صد در صد منطبق با واقعیت نباشد، البته تلاش این است که اثباتمان منطبق بر ثبوت شود؛ اما این را همه پذیرفته اند که آنچه قضاوت شده ، حجیت دارد حتی در بعضی از قوانین ، ممانعت از اجرای امر قضاوت شده ، جرم است ؛ اما این مساله در جامعه ما لوث شده است . بارها می بینم در باره یک حکم قاضی ، در روزنامه ای حرفی زده می شود، ما کاری نداریم آنچه که قضاوت شده است به مرحله اثبات رسیده یا خیر، اما این ، یک امر قضاوت شده است و تا زمانی که در مراجع بالاتر نقض نشده است ، هم برای قاضی و هم برای افکار عمومی باید محترم شمرده شود، وگرنه سنگ روی سنگ بند نمی شود آقای دکتر معتمدی ! برای مقابله با گسترش آسیبهای اجتماعی بویژه در شهرهای بزرگ ، سازمان شما به چه نوع تخصص ها، امکانات و فرصتهایی نیاز دارد و چه تغییراتی را ضروری می بینید؛دکتر معتمدی : مهمترین ابزارها عبارتند از بودجه ، برنامه ریزی و قانون ما این سه خلا را داریم در سال گذشته بیش از3 میلیارد تومان برای مبارزه با آسیبهای اجتماعی بودجه داشتیم ؛ در حالی که مبلغی بین 30 تا35 میلیارد تومان نیاز داریم تا وضعیت فعلی را سر و سامان دهیم با این بودجه 3 میلیارد تومانی ، تنها ده درصد آسیبهای اجتماعی را میتوانیم پوشش دهیم در زمینه برخورد با آسیبها در کشور موازی کاری وجود دارد افزون بر سازمان بهزیستی بیست وهفت سازمان دیگر کارهای مختلف رفاهی و تامینی می کنند، نظیر کمیته امداد، بنیاد شهید، بنیاد15 خرداد، بنیاد جانبازان ، همه سازمان های بیمه ای ، هلال احمر این موازی کاری باعث شده است تا هرز بودجه ، نیرو و امکانات زیاد شود.نکته دوم ، بحث برنامه ریزی است در حال حاضر به سبب برنامه ریزی غلط در20 سال پیش ، جمعیت جوان در کشور زیاد است که برای اشتغال ازدواج و مسکن آنها برنامه ریزی شده است.نکته سوم ، خلا قانونی است ما در زمینه مقابله با کودک آزاری ، همسر آزاری خلا قانونی داریم اگر این مشکلات رفع شود، امیدواریم در سال آینده ، به میزان زیادی از آسیبها بکاهیم اگر شرایط موجود ادامه پیدا کند، در آینده چه چشم اندازی فرا روی جامعه ما قرار دارد؛دکتر بهرامی : شرایط موجود، چندان شرایط نامطلوبی نیست و مشکلات ، قابل حل است وجود جوان چنان که گفتم هم مثبت است و هم منفی ، و به نظر من تا کنون وجود جوان در جامعه ما، مثبت بوده تا منفی دعاوی و نزاعهای دستجمعی در گذشته خیلی بیشتر از امروز بود جوانان کمتر سراغ این جرایم می روند جوانان وقتی در توده های جمعی قرار می گیرند، رفتارهایی از خود بروز می دهند که مربوط به تک تک آنها نیست ؛ بلکه رفتار ترکیبی و جمعی آنهاست ؛ آنها به صورت منفرد طور دیگر رفتار می کنند مهمترین و بهترین شیوه مدیریت جوانان ، ایجاد اشتغال برای آنهاست تا انرژی آنها در مسیری مثبت هدایت شود.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها