کشورماباتوجه به جوان بودن جمعیت و وارد شدن خیل جوانان جویای کار به بازار اشتغال بامشکل بیکاری دست و پنجه نرم می کند و این معضل هر سال چهره ای حادتر به خود می گیرد
کد خبر: ۳۲۳۲
طبق آمار سال 75 میزان فعالیت اقتصادی در مناطق روستایی کشور بیش از مناطق شهری است 87/33 درصد مناطق شهری ،64/37 درصد در مناطق روستایی (، با این حال میزان اشتغال در مناطق شهری کشور نسبتا به مناطق روستایی وضعیت بهتری دارد. آمار سال 75 نشان می دهد بیکاری در روستاها بیشتر از شهرها بوده است ؛ بدین صورت که میزان بیکار در شهرها6/88 درصد و در مناطق روستایی 4/94درصد است . آنچه ما را بر آن داشت تا به معضل بیکاری در روستاها بپردازیم این است که هر روستا یک واحد بزرگ تولید مواد غذایی به شمار می آید که تعطیلی آن به معنی از دست دادن بخشی از توان تولید کشور است و توجه به روستاها و برنامه ریزی برای توسعه آنها و کاهش نرخ بیکاری از اهمیت زیادی برخوردار است . برای بررسی وضعیت اشتغال در روستاها گفتگویی با دکتر محمود جمعه پور، متخصص برنامه ریزی روستایی و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی انجام دادیم که در پی میآید.به نظر شما وضعیت اشتغال و بیکاری در روستاها نسبت به شهرها چگونه است؛با توجه به این که آمار اشتغال و بیکاری براساس شغلهای تعریف شده ثبت و جمع آوری می شود، معمولا در روستاها بخشی از فعالیت هایی که به طور رسمی به عنوان شغل تعریف نشده ، ولی جزو فعالیت ها و مشاغل است که به حساب نمی آید و به همین خاطر همواره میزان بیکاری در روستاها ارقام بالاتری را نشان می دهد. برای مثال اغلب زنان روستایی در کارهای کشاورزی یا امور مختلف فعالیت های تولیدی پا به پای مردان کار می کنند؛ ولی در آمارها تنها مردان هستند که به عنوان شاغل تعریف می شوند یا بسیاری از فعالیت های صنایع دستی و صنایع تولیدی که در خانه توسط زنان و افراد خانوار انجام می گیرد، چون به صورت شغل تعریف شده نیست ، در آمارها هم ثبت نمی شود. منظور این است ، بخش گسترده ای از فعالیت های اشتغال در روستاها فعالیت های غیررسمی است و به همین دلیل در مشاغل تعریف شده و رسمی لحاظ نمی شود؛ البته به معنای این نیست که در روستاها ما مشکل بیکاری نداریم یا وضعیت روستاها از این لحاظ بهتر از شهرهاست ؛ بلکه به دلایل مختلف وضعیت اشتغال در روستاها برتر از نقاط شهری است . علت اصلی بیکاری در روستاها عدم توازن بین تولید شغل و تقاضای شغل است . روستاها از رشد طبیعی جمعیت بالاتری برخوردارند؛ در حالی که فعالیت های کشاورزی در روستاها که عمدتا به شکل کشاورزی سنتی است ، توان بسیار محدودی در ایجاد مشاغل جدید دارد و به عبارت دقیق تر حتی می توان گفت که کشاورزی بخشی از نیروی خود را نیز به عنوان نیروی مازاد رها می کند. از سوی دیگر، جامعه روستایی در ابعاد مختلف و به تبعیت از کل جامعه یک مرحله تغییر و گذار را طی می کند، نگرش فرد روستایی بخصوص جوانان به شغل نیز دچار تغییر و تحول است ؛ بنابراین تقاضای شغل و نوع شغل مورد تقاضا برای نسل جدید جامعه روستایی نیز عوض شده است . برای مثال در سطح دنیا و در الگوهای مختلف توسعه روستایی ایجاد مشاغل جدید بخصوص بر محور صنایع کوچک و صنایع روستایی به عنوان راهی برای اشتغال و توسعه روستایی مورد توجه است ؛ در حالی که در جامعه ما روستا مترادف با کشاورزی و آن هم کشاورزی سنتی دیده شده است و اشتغال نیز در همین قالب تنگ و غیرمنطبق با شرایط روز تعریف شده است که عملا سنخیتی با شرایط جامعه ، امکانات و نیازها ندارد.بجز موارد یادشده چه عواملی باعث گسترش بیکاری در روستاهاست؛عوامل طبیعی نقش قابل توجهی در بیکاری روستاییان دارد. هنوز در حدود70 درصد کشاورزی وابسته به طبیعت است ؛ یعنی کشاورزی دیم با دامداری با اتکا به منابع طبیعی و مراتع ، شغل اصلی خانوارهای روستایی است . بدیهی است که با از بین رفتن این منابع بر اثر عوامل طبیعی مانند خشکسالی و سیل ، روستایی شغل خود را از دست داده و هیچ منبعی برای امرار معاش و گذران زندگی نداشته باشد. می توان گفت که در بسیاری از موارد مهاجرت خانوارهای روستایی از سرناچاری است و زمانی است که هیچ راهی برای امرار معاش در روستا باقی نمانده است.یکی از دلایل اصلی بیکاری در روستاها درآمد پایین فعالیت در بخش کشاورزی است . اگر فعالیت های کشاورزی دارای سود مناسب باشد توان جذب نیروی بیشتری را خواهد داشت . به عنوان مثال در بعضی از فعالیت های درآمدزای کشاورزی این نوع فعالیت ها نه تنها در سطح روستا بلکه برای افراد ساکن در شهر که با روستا ارتباط داشته یا قبلا در روستا می زیسته اند مشاغل جدید را تعریف کرده است مانند کشت گل، کشت زعفران و...نبود قیمت تضمینی برای محصولات کشاورزی باعث می شود انگیزه های تولید در بین کشاورزان بخصوص کشاورزان کوچک کاملا از بین برود و این وضعیت جاذبه را برای نیروهای جدید از بین میبرد.حال با این وصف ، در کشور ما و بخصوص در مناطق روستایی فناوری سرمایه بر باید مورد استفاده قرار گیرد یا کاربر؛طبیعی است اگر ما در شهرها توان جذب نیروی انسانی را در بخش های صنعت و خدمات نداشته باشیم ، باید در حدامکان از روشهایی استفاده کنیم که نیروی بیشتری را در بخش کشاورزی و روستاها نگه داریم ، اگر فناوری کاربر نتوانسته است پاسخ موثری به مساله اشتغال باشد، این به فناوری مربوط نیست ؛ بلکه به بازده بخش کشاورزی مربوط است . ما در بخش کشاورزی سنتی از بازده خیلی پایین برخورداریم ؛ بنابراین طبیعی است که فناوری سرمایه بر نیز در چنین نظامی موفق نباشد. وقتی با وجود استفاده از نهاده های جدید چندان تغییری در بازده تولید اتفاق نیفتاده است ، طبیعی است هزینه تولید افزایش یافته و بنابراین حتی نظام کشاورزی ظرفیت نگهداری جمعیت گذشته را نیز ندارد. اگر یک هکتار زمین در گذشته می توانسته زندگی یک خانوار را تامین کند، امروز این توان را ندارد که یکی از علتها بالا رفتن هزینه تولید است . به همین دلیل فناوری سرمایه بر هم قابل توجیه نیست . ما باید از فناوری کاربر همراه با بهبود وضعیت تولید و بازده تولید استفاده کنیم و در این صورت است که میتواند نقش موثری در توسعه روستایی داشته باشد .تئوری مزیت نسبی چه تاثیری روی اشتغال مناطق مختلف دارد و آیا در کشور ما اجرا میشود؛مزیت نسبی نقش موثری در توسعه روستایی و کشاورزی می تواند داشته باشد که متاسفانه در کشور ما اجرا نمی شود. در آمایش سرزمین ، هر منطقه ای براساس قابلیت ها و پتانسیل هایی که دارد توسعه پیدا می کند. اگر این اتفاق بیفتد چند حسن دارد: نخست آن که فعالیت ها، تولید و بازده با هزینه کمتر و راندمان بیشتری به دست خواهد آمد، دیگر آن که از منابع به نحو مطلوب تری استفاده می شود. وقتی یک منطقه کشاورزی را به صنایع وتولیدات کارخانه ای اختصاص می دهیم و یک منطقه ای را که قابلیت لازم برای کشاورزی ندارد به تولیدات کشاورزی اختصاص می دهیم ، در واقع از دو سو ضرر کرده ایم و هزینه های بیشتری را به جامعه تحمیل کرده ایم . هزینه های بالاتر برای تولید و به هدر دادن منابع طبیعی . طبیعی است که دید منطقه ای و آمایشی نسبت به سرزمین می تواند موثر باشد و محور توسعه پایدار هم همین است ؛ یعنی استفاده از سرزمین در حد قابلیت و توان اکولوژیکی و به نحو آگاهانه .معضل بیکاری در مناطق مرزی که اکثرا هم روستانشین هستند، شدیدتر است و افراد بناچار به کارهایی نظیر قاچاق کالا روی می آورند، نظر شما چیست؛مناطق مرزی به دو قسمت تقسیم می شوند: جاهایی که نزدیک به مرز هستند، بیکاری زیاد نیست ؛ بلکه مشاغل غیر رسمی در آن زیاد است . درآمد این گونه افراد درآمد قابل توجه و بالایی است و خیلی ها کشاورزی را رها کرده اند و این کارها را انجام می دهند؛ مانند فروش بنزین در مرزها و...بخشی از روستاها دورتر از مرزها هستند؛ مانند روستاهای لرستان یا نواحی کوهستانی ، با توجه به این که وابسته مستقیم به عوامل طبیعی هستند، محدودیت های این منابع باعث تشدید بیکاری می شود. حال چه کار می توان کرد، در هر صورت باید در روستاها سرمایه گذاری انجام شود، با توجه به موقعیت و جایگاه و نوع معیشت و سطح توسعه روستاها این سرمایه گذاری ها می تواند متفاوت باشد، در جایی افزایش راندمان کشاورزی سنتی ، در جایی ایجاد اشکال جدید کشاورزی ، در جایی تغییر نوع محصولات مورد کاشت . باید برای هر مکانی و برای هر محدوده ای با توجه به شرایط، برنامه مناسب تنظیم شود.ایجاد بازارچه های مشترک مرزی تا چه حد در حل این معضل موثر است؛تاثیرگذار است ؛ ولی معمولا این بازارچه ها هم از دسترس و دست روستاییان خارج می شود. در واقع اگر ما مشاغل غیررسمی یا اقتصاد غیررسمی را به عنوان نوع دیگری از اقتصاد در کنار اقتصاد رسمی بپذیریم که البته دنیا این را پذیرفته و ما هم ناگزیریم بپذیریم وگرنه هزینه های آن را خواهیم داد، باید به فکر سازماندهی آن باشیم ؛ یعنی تنها تاسیس یک بازارچه مرزی به معنای توسعه روستایی یا ایجاد اشتغال در سطح روستاها نخواهد بود، مگر زمانی که سازماندهی لازم برای آن شده باشد؛ به طوری که روستاییان در آن مشارکت اساسی داشته باشند و دوباره به عنوان قشری که در حاشیه قرار میگیرند تعریف نشوند.تعاونی ها تا چه حد می تواند بخشهای اشتغال زا را در زمینه های تولیدی تقویت کند؛بخشهای تعاونی می توانند نقش قابل توجهی داشته باشند؛ به شرط این که تعاونی پدیده تحمیل شده از بیرون به روستاها نباشد )تعاونی ها دولتی نباشد(؛ یعنی تعاونی ها از بطن جامعه روستایی برخاسته باشد و دولت تنها نقش هدایت کننده و حمایت کننده داشته باشد؛ بنابراین در رابطه با تعاونی ها نیز نیاز به بازنگری در نگرشها و برنامه هاست.آیا کسانی که فعالیت های اشتغال زا مانند مرغداری ، دامداری و... در روستاها انجام می دهند از حمایت و تسهیلات ویژه برخوردارند؛هیچ گونه حمایتی از سرمایه گذاری در کشاورزی و روستاها انجام نمی گیرد و حتی موانع سرمایه گذاری در این بخش اگر نگوییم بیش از سرمایه گذاری در سایر بخشهاست ، کمتر نیست . به نظر من کسانی که با وجود مخاطرات سرمایه گذاری در این بخش و سوددهی بسیار پایین بازهم به سمت سرمایه گذاری در تولید کشاورزی روستاها روی می آورند، باید مورد تشویق قرار بگیرند. اینها سرمایه گذارانی هستند که در درجه اول خدمت به جامعه و توسعه کشور را مد نظر قرار داده و سود برای آنها در مراحل بعدی قرار دارد؛ ولی در هر صورت اگر سرمایه گذرای همراه با سود نباشد، هم سرمایه و هم سرمایه گذار از بین خواهد رفت.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها