تا چشم کار می‌کند آفتاب است و اشعه گرمش، هوا دم دارد، از آسمان حرارت می‌بارد و زیر این تابش گرم خوب است به جایگاه لرزان آب فکر کنیم. ایران کشوری است ایستاده روی کمربند خشک زمین؛ سرزمینی که نیاکانش همواره برای دور ماندن از خشکسالی دعا کرده‌اند. امسال بیست و چهارمین سالی است که خشکسالی گریبان سرزمین مان را گرفته (به اذعان سازمان هواشناسی) و کم‌آبی و بحران آب پیش چشم‌مان رژه می‌رود.
کد خبر: ۷۹۶۰۳۱
کلید مقابله با خشکسالی در دست شهروندان نیست

سال 93 برای ایران سال کم‌بارشی بود و آسمان در این سال بخیل‌تر از سال‌های قبل. آمار وزارت نیرو از کاهش 18 درصدی بارندگی‌های سال 93 نسبت به متوسطه سال‌های قبل حکایت می‌کند و از نزول 50 درصدی روان‌آب‌ها و افت 40 درصدی پوشش برفی.

این را اضافه می‌کنیم به آمار دیگری از این وزارتخانه که بارش قطره‌چکانی در ایران را نشان می‌دهد یعنی کاهش متوسط بارندگی از 250 میلی‌متر به 203 میلی‌متر ظرف 7 سال اخیر.

این خست آسمان، ایران را روی لبه تیغ نشانده و مهارت یک بندباز ماهر را می‌خواهد عبور از این بحران کم‌آبی. دلخوش به رگبارهای بهاری هم نباشیم که اینها فقط گل نمی‌ است که آسمان به روی طبیعت می‌زند و دوایی برای درد خشکسالی‌های زنجیره‌ای سال‌های اخیر نمی‌شود. پس باید چه کار کرد، دست روی دست گذاشت و شاهد مرگ سرزمین خشکی‌زده‌مان بود یا این که آستین بالا زد و نقشی ایفا کرد؟

سال 93 به روزهای پایانی‌اش رسیده بود که معاون اول رئیس‌جمهور دستور تشکیل ستادهای بحران آب را صادر کرد و به این ترتیب افکار عمومی را به این نکته توجه داد که دولت به فکر بحران آب است. اما با تشکیل هیچ ستادی، درد کم‌آبی دوا نمی‌شود مگر این که از این ستادها تصمیمی، برنامه‌ای و شگردی برای علاج بحران آب بیرون بیاید و این بحران مدیریت شود نه تماشا.

وقتی صحبت از کم‌ آبی می‌شود دولتی‌ها اغلب انگشت به سمت مردم می‌گیرند و می‌گویند اگر مردم در مصرف آب صرفه‌جویی کنند کشور از بحران خشکسالی سر به سلامت بیرون می‌آورد. اما حالا ما می‌خواهیم روی این خواسته چند اما و اگر بگذاریم و بررسی کنیم که آیا اگر مردم در مصرف آب صرفه‌جویی کنند دیگر هیچ شهری دچار قطعی آب نمی‌شود یا جیره‌بندی گریبان کلانشهری مثل تهران را نمی‌گیرد و این که آیا تب بحران کم‌آبی فقط با درست مصرف شدن آب در شهرها آرام می‌گیرد و آیا رگ خواب خشکسالی دست مشترکان آب شرب است؟

صرفه‌جویی کارساز است اما ...

از صرفه‌جوها و مقیدان به حفظ حرمت آب که بگذریم بقیه ایرانی‌ها بیش از استاندارد آب مصرف می‌کنند، سندش هم آمارهای وزارت نیرو که سرانه مصرف هر ایرانی را 270 لیتر می‌داند و سرانه مصرف در اروپا را 130 لیتر. پس ما دو برابر بیشتر از پرآب ترین کشورهای جهان آب مصرف می‌کنیم در حالی که چندبرابر بیشتر از آنها در معرض کم‌آبی قرار داریم.

حالا این را می‌چینیم کنار گفته‌های زمستان پارسال قائم‌مقام آبفای استان تهران که در مصاحبه با مهر گفته بود حداکثر آبی که هر ایرانی در طول روز می‌نوشد 8 لیتر است که یعنی ما بخش عمده آب در اختیارمان را به مصارفی غیر از خوردن اختصاص می‌دهیم که حتما شستن و سابیدن و هدر دادن است.

اما با وجود همه این‌ها دو کارشناسی که با ما صحبت کردند صرفه‌جویی خانگی را بخش اندکی از موضوع مدیریت منابع آب دانستند و برایش نقشی کوچک در کنترل بحران کم‌آبی قائل شدند. انوش نوری اسفندیاری، عضو اندیشکده تدبیر آب می‌گوید مشکل بحران آب ریشه‌دارتر از آن است که با صرفه‌جویی‌های شهری حل شود.

او سرچشمه مشکلات را درساختارهای غلط اجتماعی و اقتصادی می‌داند که باعث شده کشاورزی ما به جای این که با شرایط اقلیمی هرمنطقه پیش برود در نقطه‌ای بحرانی همچون اصفهان برنج و هندوانه کاشته شود و در استان‌های کم‌آب، صنایع آب‌بر مثل ذوب‌آهن و فولاد علم شود.

عباسقلی جهانی، مدیر سابق بخش برنامه‌ریزی آب و کارشناس فعلی منابع آب نیز همین نظر را دارد و گرچه صرفه‌جویی در مصرف آب را کاری لازم و پسندیده می‌داند، اما نقش صرفه‌جویی‌های خانگی در بهبود وضع بحران‌‌زده منابع آب کشور را ناچیز تلقی می‌کند.

به گفته او، از کل منابع آب در اختیار فقط 6 درصد به مصرف خانگی و شرب می‌رسد و 2 درصد آن نیز به بخش صنعت که جمع این دو عدد، سهم سیرنشدنی بخش کشاورزی را نشان می‌دهد؛‌ 92 درصد.

سهم 6 درصدی بخش خانگی در مقابل سهم 92 درصدی بخش کشاورزی به‌واقع عدد کوچکی است، اما عباسقلی جهانی و انوش نوری اسفندیاری برای این 6 درصد نیز سهم قائل‌اند و می‌گویند هرچه در این بخش، مصارف بهینه‌تر شود به صلاح این سرزمین است.

استدلال عباسقلی جهانی این است که با مصرف بی‌رویه آب شرب مجموعه‌ای از اثرات زنجیره‌ای به وجود می‌آید که یکی از آنها هدررفت هزینه‌هایی است که صرف تصفیه آب می‌شود و دیگری فاضلاب‌هایی که تولید می‌شود و اگر تصفیه نشود (که اغلب نمی‌شود) به آب‌های زیرزمینی و منابع آب سطحی نفوذ می‌کند و چالش آلودگی را کلید می‌زند.

با این حال این کارشناس تاکید می‌کند اگر قرار است با خشکسالی و بحران کم‌آبی مقابله شود باید بر نقطه‌ای متمرکز شد که بیشترین مصرف را دارد، یعنی بخش کشاورزی و نه بخش خانگی یا صنعت البته او یک تبصره هم به حرف‌هایش اضافه می‌کند و آن معنی واقعی مردم است.

مردم از نگاه این کارشناس، همه آحاد جامعه‌اند که کشاورزان را نیز دربرمی‌گیرد، اما می‌گوید اغلب تاکیدها بر صرفه‌جویی آب از سوی مردم، خطاب به مردم شهرها و کلانشهرهاست که گفته شد صرفه‌جویی اینها دردی است از درد فراگیر خشکسالی دوا نمی‌کند.

اما مردم لطفا از این تحلیل‌ها خوشحال نشوند و با خیال آسوده شیر آب را باز نگذارند و این آب شیرین تصفیه شده را هدر ندهند.

آب سرمایه زندگی است و حیف است تبدیل به فاضلاب شود، آن هم در کشور ما که حداکثر آبی که از طریق بارش‌ها به دست می‌آورد کمی بیش از هزار میلیارد مترمکعب است (هر متر مکعب معادل هزار لیتر است) و وقتی به سال‌های خشک برمی‌خورد این رقم تا 400 میلیارد مترمکعب کاهش می‌یابد؛ اینها آمارهای رسمی سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور است.

کسی قدر آب ارزان را نمی‌داند

این که چرا بسیاری از مردم به صرفه‌جویی در مصرف آب پایبند نیستند و بدون دلهره از آسیب‌های ناشی از کم‌آبی از آب تصفیه شده فاضلاب می‌سازند ریشه در چند مساله دارد.

اول نگاه ما به آب است که انوش‌نوری اسفندیاری، عضو اندیشکده تدبیر آب می‌گوید اغلب مردم برای آب ارزش شرب یا شست‌وشو قائل‌اند و به ارزش زیستی آب و منزلت آن در طبیعت توجه نمی‌کنند.

سیدهادی میرکیایی، کارشناس توسعه مشارکت به ما می‌گوید که اعتماد مردم نسبت به دولت باید افزایش یابد تا اگر دولت از خطر بحران آب می‌گوید مردم حرفش را باور کنند و مشکل کم‌آبی را نه مشکل دولت که چالش زندگی خودشان بدانند.

اما محمدجهانی، کارشناس منابع آب معتقد است تا زمانی که دولت درصدد تامین آب از تاجیکستان و انتقال آب از دریای خزر و عمان است و مردم این تقلاها را می‌بینند، کم‌آبی را مشکل دولت تلقی می‌کنند که خودش نیز بالاخره برای حلش راهی پیدا خواهد کرد.

همین است که انوش نوری اسفندیاری می‌گوید باید مردم را در مدیریت آب دخیل کرد و با بالابردن سطح آگاهی آنها نسبت به آب، احساس مسئولیت در مردم ایجاد کرد .

این حرف‌ها درست، اما یک نقص در این میان وجود دارد که مانع پیشبرد این برنامه‌ها می‌شود و آن ارزان‌فروشی آب به مردم است. خودتان به اطلاعاتی که ما از مشاور معاون آب وزارت نیرو دریافت کرده‌ایم نگاه کنید و البته قضاوت.

هزینه تولید هر مترمکعب آب شرب (هزار لیتر) در ایران هزار تومان است، اما دولت آن را 300 تومان به مشترکان می‌فروشد که قیمت یک نان لواش است و یک بسته آدامس کوچک وطنی. راه دور هم نمی‌رویم و به همین آب‌های بطری شده که نیم لیترش 500 تومان است و مردم تا قطره آخرش را می‌نوشند.

آیا دیده‌اید کسی با آب‌معدنی کوچه را بشوید یا بطری بطری بر سر ماشین‌اش بریزد؟ علتش همین گرانی آب بسته‌بندی شده است.

در مورد آب بخش کشاورزی هم همین طور است. همین تازگی‌ها وزیر نیرو اعلام کرد از مشترکان این بخش فقط 17 درصد از هزینه تمام شده را دریافت می‌کنند که تقریبا نصف پولی است که مشترکان خانگی بابت آب تصفیه شده می‌پردازند (مشترکان شهری کمی بیش از 30 درصد از قیمت واقعی آب را می‌پردازند).

طبیعی است این ارزانی و وفور که البته با نبود آگاهی و دانش نسبت به ارزش آب همراه است به اسراف ختم می‌شود، در حالی که طبیعت تشنه ایران شکننده‌تر از آنی است که حتی قطره‌ای آب در آن بی‌محابا مصرف شود.

مریم خباز - گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها