گفت و گوی متفاوت برانکو ایوانکوویچ

قلبم را در ایران جا گذاشته بودم

نشریه شماره یک نوشت:هیچ کس باور نمی کرد، آن جوان عینکی و آرام که درکنار میروسلاو بلاژویچ وارد ایران شد، این همه خاطره ساز شود.بلاژویچ آن قدر برون گرا بود و آن قدر پر حرارت حرف می زد که در صحنه جای هیچ کس دیگری نبود.
کد خبر: ۸۸۴۷۴۲
قلبم را در ایران جا گذاشته بودم

به گزارش جام جم ورزشی ، او خیلی زود دوقطبی فوتبال ایران را ساخت ، موافقان و مخالفان « چیرو» میدانی را می ساختند که او از قهرمان تا سیاه باز نام گذاری می شد. آن روزها بلاژوویچ در میان همه آن حرف های جذاب ، هر از چند گاهی به دستیارش اشاره می کرد. دستیاری که در زبان او همواره با لقب « پرفسور » از او یاد می شد.برانکو مغز متفکر تیم چیرو بود، آن زمان کم حرف بود، بدون نمایش …او و بلاژوویچ مثل دو قطعه پازل بودند که همدیگر را کامل می کردند .تیم ملی ایران با بلاژویچ در روزهایی که پر از خاطرات تلخ و شیرین بود، با وجود این که ایرلند جنوبی را در تهران برد، به جام جهانی 2002 نرسید. چیرو رفت و برانکو ماند. از همان زمان بود که برانکو دیگر یک آدم در حاشیه نبود و تبدیل به یک چهره مطلوب برای انتقاد شد. برانکو برای آن که تبدیل به یک گزینه همیشه برای مردم ایران باشد، در بوسان قهرمان شد، در جام ملت های آسیا سوم شد و راحت به جام جهانی رسید. برانکو پس از جام جهانی در دوگانه دادکان – علی آبادی قربانی شد و حمله های بیشماری را به خاطر نتایج تیم شاهد بود. برانکو رفت و حالا به عنوان سرمربی پرسپولیس بازگشته است ، و محبوب است. ما در این مصاحبه با او در مورد ایران صحبت کردیم ،​جایی که برای او خانه دوم است ، وقتی این را می گوید، آن قدر صادقانه می گوید که باورش کردیم ؛ شما هم باور کنید.

از یک روز بد شروع کنیم ،​روز بازی با آنگولا!آخرین روزی که شما به عنوان سرمربی روی نیمکت تیم ملی ایران نشستید و هیچ چیز آن طوری نبود که فکر می کردیم…. آن روز را به خاطر می آورید؟

بله ، آن روز بهترین فرصت برای ما بود که بردن در جام جهانی را تجربه کنیم ، قبل از آن به مکزیک و پرتغال باخته بودیم و می خواستیم آنگولا را ببریم ،​این مساله خیلی دور از دسترس هم نبود، می توانستیم ، شانس هم داشتیم .موقعیت های زیادی هم بود که به راحتی از دست دادیم .ما آن روز آن قدر خوب بودیم که ببریم اما نشد …خیلی دوست داشتم که آن روز را با پیروزی به خانه برگردم ، من می دانستم ، 5 روز بعد از بازی قرارداد من تمام است خیلی دوست داشتم که بایک پیروزی با ایران خداحافظی کنم اما نشد و همین من را مایوس می کرد.

می خواهم ،حال شما را بعد از آن بازی بدانم ،​چه کار کردی، کجا رفتی …

ما مربیان با فشار و استرس زندگی می کنیم و با ختن برای ما قسمتی از کارمان محسوب می شود.اما انگار این باخت با همه شکست ها فرق می کرد. تصویر بازیکنان در رختکن را هیچ وقت فراموش نمی کنم ، بازیکنانی که همه افسرده مایوس به آینده خود فکر می کردند، وضعیت بد تیم ، رییس فدراسیون عوض شده بود و به همه این ها مردمی که در ورزشگاه حضور داشتند را هم اضافه کنید، مردمی که ناراحت و عصبانی بودند و از این بازی برد می خواستند تا تورنمنت را بدون برد تمام نکنیم ،مردم حاضر در آلمان نماینده مردم ایران بودند …آن روز همه این ها در ذهنم می چرخید، به طورطبیعی ناراحت بودم و دنبال جایی می گشتم که فکر کنم و قدری از این فضا فاصله بگیرم .

پس از جام جهانی فضا در اینجا خیلی علیه شما بود ، حرف های زیادی گفته می شد ، برخی از نتیجه گلایه می کردند و علت باخت را نوع مربیگری برانکو ایوانکوویچ می دانستند ، برخی به قرار داد شما خرده می گرفتند و آن را یک قرارداد به نفع شما می دانستند ،​برخی دیگر حتی به این نکته اشاره می کردند که دختر شما بلیت های ایران را فروخته …

الان فرصت خوبی است که به همه این ها جواب بدهیم و بدور از هر گونه فضای احساسی به این ها بپردازیم ، من اول در مورد نتیجه گرفتن در جام جهانی صحبت می کنم ،​من قبل از جام جهانی 5 سال در ایران بودم و نتایج ما مشخص است ، ما قهرمان بوسان شدیم ،ما به آسان ترین شکل ممکن به جام جهانی صعود کردیم و در جام ملت های آسیا سوم شدیم اما در جام جهانی بدشانس بودیم ، خیلی هم بدشانس بودیم . به این نکته توجه کنید که 5 بازیکن ما مصدم بودند ، 5 بازیکن اصلی ما…یکی از این بازیکنان علی کریمی بود که برای ما مثل مسی بود، مگر می شود بارسلونا را بدون مسی تصور کرد؟…کریمی بعد از مصدومیت در بازی با هامبورگ ، 4 ماه بازی نکرده بود و بعد در بازی دوستانه با کرواسی به میدان رفت ، او آماده نبود و می دانست که مردم چه انتظاری از او دارند ، همین او را عصبی می کرد.بقیه هم همین طور ،هاشمیان ،​مهدوی کیا، فریدون زندی ، ستار زارع و…ما سه بازیکن مثل یحیی گل محمدی ، علی دایی و سهراب بختیاری زاده داشتیم که سنشان بالاتر از بقیه بود و نیاز بود که برنامه ویژه بدنسازی داشته باشند که چون با صبا قرار داد داشتند در اردوهای ما غائب بودند،با این حال نتایج ما را نگاه کنید،مقابل مکزیک عالی بود ، مقابل پرتغال خیلی خوب بودیم و روی یک حادثه گل خوردیم ، شوت بی نظیر دکو که ربطی به تاکتیک نداشت .ما با همه مشکلات در جام جهانی بد نبودیم .

در مورد قراردادتان؟…

من در میان همه تیم هایی که درجام جهانی حضور داشتند ، ارزانترین مربی بودم .من در همه 5 سالی که در ایران فعالیت می کردم از نیمی از مربیانی که در لیگ برتر فعالیت می کردند ، حقوق کمتری دریافت می کردم . نمی خواهم قراردادم را با کی روش مقایسه کنم ، می خواهم با مربیان ایرانی که همان زمان در لیگ مربیگری می کردند، مقایسه کنم . من برای بازی هم پاداشی نمی گرفتم ، پاداش من در وقت صعود بود .من هیچ چیز به غیر از قراردادم نخواستم و آن قدر ایران را دوست داشتم که نمی خواستم پول من را تحت تاثیر قرار بدهد.در مورد بلیت هم یک نکته را باید بگویم ، در همان تورنمنت جام جهانی ،من نزدیک به 20 هزار دلار برای دوستان نزدیکم در کرواسی ، در آلمان و حتی از ایران بلیت خریدم تا بیایند و بازی تیم من را از نزدیک ببینند، بعد شنیدم که گفته شده است که دخترم بلیت بازی را فروخته ..حتی برای من عجیب بود.

حالا جای سئوالی است که می خواستم بپرسم ، بعد از همه این حمله ها ، بعد از همه این خبرهای بدی که از ایران می رسید ، نظرت در مورد ایران برنگشت ، دلخور نشدید …

چیزهای زیادی به من می رسید ، حرف هایی که من در نگاه خودم مستحق شنیدن آن ها نبودم ولی من در طول مدتی که در ایران نبودم ؛ مصاحبه های زیادی انجام دادم و درهمه این مصاحبه ها چیز جز ستایش و احترام در مورد ایران و مردم ایران نبود.من همیشه و همه جا گفتم که ایران کشور دوم من است و مردم ایران جایگاه ویژه ای در قلب من دارند .اگر می بینید امروز به ایران برگشته ام ، برای این است که گویی قلبم را این جا گذاشته بودم و باید برمی گشتم . ایران برای خانواده من هم یک کشور ویژه است .پس به طور حتم بدونید این چیزهای کوچک مثل بردن یا باختن که در فوتبال کاملا طبیعی است ، حتی ذره ای و حتی لحظه ای از عشق من به ایران، به مردم ایران و فرهنگ ایران کم نکرد

می خواهم از دوران بعد از ایران صحبت کنید؟ کجا ها رفتید؟

بعد از ایران من نامزد مربیگری تیم ملی کرواسی بودم اما قبول نکردم . دوست داشتم در یک تیم باشگاهی کارروزانه یکنم ، برای همین پیشنهاد دینامو زاگرب را قبول کردم .ما در دیناموزاگرب 28 مسابقه بدون شکست را پشت سر گذاشتیم .همان سال از نظر تعداد پیروزی بهترین تیم جهان بعد از بنفیکا شدیم .آن تیم تعداد زیادی بازیکن درجه اول را به فوتبال جهان معرفی کرد.مثل لوکا مودریچ ،مانژوکیچ،ادواردو و…بازیکنانی که باشگاه با فروش آن ها 80 میلیون دلار درآمدزایی کرد.ولی نتوانستم در دینامو بمانم به خاطر مشکلاتی که با مدیر عامل داشتم .

ما این جا شنیدیم که مدیر عامل دینامو دیوانه بود؟

به من احترام می گذاشت ولی رفتارش با بازیکنان خوب نبود و با کلمات بد با آن ها صحبت می کرد .همین باعث شد که از این تیم جدا شوم وبعدش به چین رفتم.در اولین گام ما قهرمان شدیم .13 امتیاز بیشتر از تیم دوم داشتیم و 18 امتیاز بیشتر از تیم سوم یعنی تیمی میروسلاو بلاژوویچ سرمربی آن بود .من به عنوان مربی سال انتخاب شدم.بعدش من به عربستان سعودی رفتم .یک تیم متوسط که آن را تاحد شانس قهرمانی بالا بردم ولی مشکلات مالی مربوط به پاداش بازیکنان باعث شد که به قهرمانی نرسیم.بعد هم به امارات رفتم .در این مشکلات فراوانی با بازیکنان خارجی داشتیم و در نهایت هم در میانه جدول ماندیم و حالا این جا هستم و می جنگم دوباره برای قهرمان شدن ، با وجود این که مشکلات زیادی داریم .

من می خواهم یک مقایسه ای بین این کشورهایی که در آسیا مربیگری کردید، داشته باشیم ، مقایسه ای بین ایران ، چین ، عربستان و امارات …

کار کردن در کشورهای مختلف با هم فرق می کند، یک مربی باید خودش را با خیلی چیزها تطبیق دهد ،این کشورها از همه نظر با هم فرق می کنند ، از نظر فنی ، از نظر ذهنی، از نظر فرهنگی ، از نظر سبک و نوع زندگی ولی من یک مربی حرفه ای هستم و راحت خودم را با این موارد تطبیق می دهم ، مقایسه سخت است ، در چین هنوز فوتبال رشته اول نیست و مردم این کشور بسکتبال را بیشتر دوست دارند، در عربستان بازیکنان در رفاه هستند و بی دغدغه کار می کنند و درامارات که بازیکن خارجی تاثیرگذار تر از بازیکن داخلی است ، شما باید همه این چیزها را در مربیگری در نظر بگیرید ، اما یک چیز را بگوییم از نگاه من بهترین پتانسیل فوتبال را ایران دارد. بازیکنانی با استعدادی که در هیچ کجای آسیا یافت نمی شود ، اگر کمی سخت کوشی به بازیکنان ایران اضافه شود ، از همه تیم های آسیایی بهتر هستند ، حتی از کره جنوبی و ژاپن !

فراتر از یک نگاه فنی ، چه چیزی باعث می شود که برانکو ایوانکوویچ هیچ گاه نگوید ، چین یا عربستان خانه دوم من است اما در مورد ایران این را می گوید؟

من فقط در مورد ایران می توانم این را بگویم ، دلیل آن هم واضح است .من 5 سال فوق العاده در ایران داشتم .من همواره از این که در ایران بودم ، احساس رضایت کردم ، خاطراتی بی نظیر از این کشور دارم .و این 5 سال از بهترین سال های زندگی من بوده ،هم از نظر زندگی ورزشی و هم از نظر خود زندگی در مفهومی وسیعتر .من 2 سال در چین بودم و آن جا خیلی راحت بودم و هیچ مشکلی نداشتم ولی ایران یک جایگاه ویژه دارد.

در آن دوره زمانی که در ایران نبودی ، آیا اخبار ایران را پیگیری می کردید؟ من در این سال ها از نظر سیاسی در راس اخبار بودیم ، اخباری مثل تحریم ها ، مذاکرات ایران با 5+1 و خیلی از این دست خبرها…

من در تمام این سال ها بهترین مبلغ و معرف برای ایران بودم .به خاطر این که هیچ کس به اندازه من ایران را نمی شناخت. درخارج ایران ، رسانه ها خیلی چهره ایران را تخریب می کردند و من سعی می کردم که تا آن جا که می توانم صورت درست همه چیز را نشان دهم و برای بقیه توضیح بدهم که این چیزها درست نیست .من حتی نمی دانستم که قرار است به ایران بازگردم اما من بزرگترین هوادار ایران در جهان بوده و هستم .برای همین حس می کردم باید معرف چهره درست ایران باشم .از مردمی که فکر می کردند در ایران جنگ است و خیلی مسائل دیگر که رسانه های آمریکا و اروپا تکرار می کردند ، من سعی می کردم از فرهنگ ایرانی ها بگویم ، از تمدنشان ، از امنیت شهرهای ایران و…من با سیاست کاری ندارم فقط می خواستم مردم ایران را آن طور که هست بشناسند ، از شهرهای زیبای ایران را سخن می گفتم و خیلی چیزهای دیگر …

اگر بخواهید ایران را در یک جمله به مردم غرب معرفی کنید ؛ آن یک جمله چیست؟

خیلی سخت که یک جمله یا یک کلمه را پیدا کنید که بتواند ایران را توصیف کند.آن هم برای مردم غرب که تحت تاثیر رسانه ها ذهنیتی اشتباه دارند، من به همه آن می توانم بگویم که به ایران بیایید و متعجب شوید ، به من اعتماد کنید ، اینجا آن چیزی نیست که شما فکر می کنید.ایران کشوری با تاریخ ، تمدن و فرهنگ بزرگ است

بزرگترین دلیل برای بازگشت برانکو به ایران چه بود؟

مطمئن باشید که دلیل آن پول نبود ، البته من مربی حرفه ای هستم اما وقتی صحبت از ایران می شود ، پول و قرارداد نمی تواند دلیل اصلی باشد ، من علت را « مردم ایران »​می دانم ، مردمی مهربان ، با ادب و با فرهنگ…مردمی که می توان از بودن در بین آن ها لذت برد.

به نظر می رسد که مردم ایران هم این رابطه را دو طرفه می دانند و آن ها هم شما را خیلی دوست دارند …

بله من هم همین احساس می کنم ، می دانید ،​من احساس می کنم مردم ایران از یک نظر بی نظیر هستند ،آن ها مردمانی محترم هستند، آن ها همان طور که به خانواده خود و به دیگران احترام می گذارند ، مردمی هستند که به هیچ وجه فراموش کار نیستند و اگر کسی کاری برای آن هاو کشورشان انجام دهد ، به او هم احترام می گذارند و من افتخار می کنم که مردم ایران مرا دوست دارند .خیلی خوشحالم که مردم ایران هیچ گاه من را فراموش نکردند .نکته ای که وجود دارد این است که من این حس خوب را تنها از هواداران پرسپولیس که بهترین هواداران جهان هستند نمی گیرم ، همه هواداران فوتبال ایران ، هواداران سپاهان ، هواداران استقلال رابطه بسیار خوبی با من دارند، این ها بودند که در نظر سنجی برنامه 90 من را بهترین مربی انتخاب کردند و این نشان می دهد که دلیل این علاقه به خاطر کاری است که در تیم ملی انجام دادم پس من همه مردم ایران را دوست دارم.این چیزها را با هیچ چیز عوض نمی کنم ، پس وقتی می گویم معیار حضورم در فوتبال پول نیست ، صادقانه می گویم . من خیلی جاها مربیگری کرده ام و در همه این جاها ارتباطم با فوتبال ایران قطع نشد، در آن مدت زمانی که ایران نبودم ، 10 سال ….هر جا که رفتم ایرانی ها می آمدند ؛ با من عکس می انداختند ، قهوه می خورند، در همه آن زمان ها می فهمیدم که ایرانی ها مرا فراموش نکرده اند .

آقای برانکو می دانی سوغاتی چیست؟بهترین سوغاتی ایران چیست؟

بله می دانم ، به نظر من فرش ایرانی بهترین هدیه برای هرکسی است که دوستش داری.ایران خیلی صنایع دستی زیبا دارد که می توان به دیگران هدیه داد.من بارها از این صنایع دستی با خودم به کرواسی برده ام .

شما به همه جای ایران سفر کرده اید؟ کدام شهر ایران را بیشتر دوست دارید؟

تهران شهر بسیار مدرن و زیبایی است .ولی شیراز هم بسیار زیبا است . من به تخت جمشید رفتم و لذت بردم . اصفهان و معماری قدیمی آن هم بسیار جای حرف دارد.برای من مشهد و تبریز هم مثل سورپرایز بودند ، شهرهایی بسیار تمیز و خوب …انتخاب سخت است من همه این شهر ها را دیدم وبسیار دوست دارم اما اگر برای سفر جایی را انتخاب کنم ؛ شاید به کیش بروم .یک جزیره بسیار زیبا…

شما که شیراز را این قدر دوست دارید ، حافظ و سعدی را هم می شناسید؟

بله ! در چند سفر که به شیراز داشتم ، سر آرامگاه این دو رفتم .می دانم که ازبزرگترین شاعران نه تنها ایران که جهان هستند .

با این حساب یک سئوال قدیمی پیش می آید که چرا فارسی که زبان حافظ و سعدی است را یاد نگرفتید؟

نگاه کن! این بزرگترین نقطه ضعف من است ، من با توجه به مدت زمانی که در ایران بودم باید حالا مثل شما فارسی را حرف می زدم اما این نقطه ضعف با من باقی ماند .اما اگر بخواهم دلیل بیاورم باید به مترجم های خوبی که داشتم اشاره کنم اما بی تعارف باید بگویم در این زمینه تنبل بودم .

چرا در هتل زندگی می کنید؟

به زندگی در هتل عادت کرده ام. از آنجا که در تهران بدون خانواده زندگی می کنم، این طوری راحت تر هستم. همین طوری هم وقت کم می آورم بنابراین فرصت برای شستن لباس و تهیه غذا و تمیزکردن اتاق ر اندارم و در هتل که هستم خیالم از این نظرها راحت است و می توانم بیشتر به کارهایم برسم.

تهران را چقدر می شناسید؟

حتی کسانی که در این شهر به دنیا آمده اند هم نمی توانند ادعا کنند همه این شهر را می شناسند اما همه این شهر را از شمال شهر تا جنوب شهر با ماشین رفته ام و آشنا هستم .

اگر کسی به از دوستانتان به ایران بیاید ؛ او را کجا می برید؟

علاوه بر موزه ها ، کاخ ها و جاهای تاریخی دیگر در شهر تهران ، او را به میان مردم می برم تا مردم مهربان ایران را بهتر بشناسد

در مورد غذاهای ایرانی صحبت نکردید؟

غذاهای ایرانی بسیار خوشمزه هستند برای همین هم بسیار خطرناکند . همیشه مراقب هستم که زیاد از این غذاها نخورم ، چون خیلی دوست دارم و باعث می شود که سریع چاق شوم ، برای همین مراعات می کنم اما غذاهای ایرانی در همه جهان مشهور هستند و همه انواع کباب ها،خورشت های ایرانی را می شناسند ، آبگوشت هم عالی است مثل نان بربری!

آخرین باری که گریه کردید را به خاطر می آورید؟

بله یادم می آید، آخرین باری که گریه کردم زمانی بود که والدینم را ازدست دادم ، اما بیشتر در زمان شادی گریه می کنم ، امیدوارم این بار هم در انتهای فصل برای قهرمانی پرسپولیس گریه کنم .

اگر بخواهید بهترین خاطرتان را از ایران بگویید..

من 5 سال فوق العاده داشتم و خیلی سخت است که یکی را انتخاب کنم ، نمی دانم کدام روز را باید بگویم ، آن روز که برای اولین بار با آقای بلاژویچ به ایران آمدم ، یا آن روز که در مقابل عربستان سعودی 100 هزار نفر را در ورزشگاه دیدم …اگر بخواهماز نظر موفقیت نگاه کنم ،​در بوسان قهرمان شدم ، ما در جام ملت های چین هم خوب بودیم اما بازی با بحرین در ورزشگاه آزادی فوق العاده بود ، چون ما به جام جهانی رسیدیم .آن روز روزی بود که همه ایران به خیابان ریختند و شاد بودند ، آن روز بهترین روز عمر من بود چون هشتاد میلیون ایرانی را خوشحال کردم ، یک روز خاص برای ایران ، برا ی فوتبال ، برای همه …

آیا در زمان پیری به همراه نوه های خود به ایران مسافرت می کنید ،​آن ها برای دلایل غیر فوتبالی؟….

من خیلی دوست دارم آن زمان بیایم به ایران برای تجدید خاطره ، برای این که دوستان قدیمی ام در ایران را ببینم ولذت ببرم ، چقدر هم خوب می شود که فرزندان و نوه هایم در کنارم باشند و به آن ها بگویم این جا ، همان جایی است که پدربزرگتان کار می کرد و به آن افتخار کنم .

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها