کرنر همان گوشه است
کد خبر: ۳۳۶۱
ساختن کلماتی عجیب و غریب برای نمونه های خارجی همان کلمات ، نه تنها طبیعی نیست ، بلکه اشاره روشنی به فاصله میان واضعان آن کلمات با فرهنگ عمومی دارد. در عین حال ، بر این باورم که البته با در نظر گرفتن ملاحظات بسیاری ، می توان به شکلی حساب شده ، فرهنگ سازی هم کرد. برای قرار دادن یک کلمه به عنوان معنای لغتی فرنگی ، باید نکات پیدا و پنهان بسیاری را مدنظر قرار داد. یکی از این نکات ، توجه به آواها و بخشهای مشابه میان دو کلمه خارجی و فارسی است و بعد هم این که کلمه انتخاب شده )معادل ( در ساختار خود جعلی و مصنوعی به نظر نرسد، مثل "کش لقمه " به جای پیتزا!این مقدمه آمد تا برای مستطیل سبز فوتبال ، کلمه ای پیشنهاد شود تا به جای نمونه فرنگی آن ، مورد استفاده قرار گیرد. کلمه ای که گمان نگارنده بر آن است با کمی جدیت از سوی گزارشگران فوتبال ، براحتی می تواند به جای معادل غربی آن مورد استفاده قرار گیرد. هر چند که گذشت زمان و فرهنگ عمومی ، بهترین داوران برای پذیرش یا رد آن هستند.همه علاقه مندان فوتبال ، قطعا با کلمه "کرنر" آشنا هستند. لغت کرنر که کلمه ای انگلیسی است ، در فرهنگ نامه ها، به معنای گوشه ، نبش ، کنج ، سه کنج ، زاویه و نظایر آن آمده است . این کلمه به عنوان اصطلاحی در فوتبال ، عینا کاربرد دارد. هنگامی که توپ توسط بازیکنان یکی از تیمها از خط کنار دروازه تیم خودی به بیرون می رود، ضربه کرنر گرفته می شود. در چنین حالتی ، توپ در "گوشه " زمین - و در واقع در نقطه کرنر - قرار می گیرد و ضربه به روی دروازه حریف زده می شود. به نظر می رسد بسادگی بتوان از اصطلاح "گوشه " به عنوان معادل کلمه کرنر استفاده کرد. آنچه که به عنوان یکی از اصول اساسی انتخاب کلمه معادل اهمیت دارد، قدرت کارآیی آن به هنگام استفاده در انواع جملات است . بسیاری از کلمات ، در یکی دو نوع از انواع جمله قابل استفاده اند؛ اما در بسیاری دیگر از جملات ، کارآیی ندارند. اما کلمه "گوشه " به نظر می رسد قابلیت و انعطاف بیشتری داشته باشد. مثلا معمولا پس از به خارج رفتن توپ از خط کنار دروازه ، گزارشگر از جمله ای نظیر این استفاده می کند: "توپ به کرنر می ره )می رود"( حالا اگر کلمه جدید را مورد استفاده قرار دهیم ، جمله مثال به این شکل در خواهد آمد: "توپ به گوشه می ره ". که به نظر می رسد نه تنها جمله و کلمه مورد اشاره عجیب و غیر طبیعی نیستند، بلکه کاملا عادی به نظر می رسند؛ زیرا با ماهیت اتفاق نیز همخوانی دارند. یا به هنگام زدن ضربه کرنر به روی دروازه ، معمولا گزارشگران از جمله "ضربه کرنر زده می شد" استفاده می کنند که باز هم با قراردادن کلمه گوشه ، تغییر محسوسی در جمله پیشین ایجاد نمی شود. البته کلمه گوشه نیز مانند برخی دیگر از معادل های فارسی ، به هنگام استفاده در انواعی از جمله ، ناقص و غیر طبیعی به نظر می رسد اما بخشی از این موضوع ، به حس شنیداری ماباز می گردد که در اثر تکرار، کلمه ای را طبیعی و کلمه دیگری را غیر طبیعی می پندارد طبعا این نکته ، به مهارت گزارشگران و تسلط آنان به زبان فارسی نیز باز می گردد تا کلمه پیشنهادی را در ترکیب مناسبتری با سایر کلمات به کار گیرند مثلا هنگامی که مهاجم موفق می شود با زدن توپ به پای مدافع حریف ، توپ را به خارج از زمین بفرستد، گزارشگران معمولا از این جمله استفاده می کنند که : " یک کرنر می گیره ." حالا اگر کلمه گوشه را در این جمله قرار دهیم ، کمی غیر طبیعی به نظر خواهد رسید همان طور که اشاره شد، بخشی از این غیر طبیعی بودن، به دلیل نامانوس بودن جمله است اما استفاده از جمله ای نظیر " یک ضربه گوشه میگیره " آن را مانوستر و طبیعی تر جلوه خواهد داد.پیشنهاد می شود، گزارشگران خوب و جدی فوتبال که همواره آماده رسیدن به مقاطع تازه ای در کارشان هستند، برای مدتی هم که شده ، از این کلمه پیشنهادی استفاده کنند زمان نشان خواهد داد که این کلمه جای خود را پیدا خواهد کرد یا نه .
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها