سریال‌های پشت بام تهران، دوردست‌ها و نفسِ‌گرم برای شبکه یک تولید می‌شود

کامبیز دیرباز با نقشی متفاوت در تلویزیون

نگاهی به سریال آقا و خانم سنگی، به کارگردانی شاهد احمدلو

مصائب شیرین یک خانواده سنگی

گونه کمدی، بخش مهمی از مجموعه‌های تلویزیونی تولید شده در سال‌های اخیر تلویزیون کشورمان را تشکیل داده که تعداد زیادی از آنها در مواجهه با مخاطبان موفق بوده و مخاطبانی میلیونی برای خود دست و پا کرده‌اند.
کد خبر: ۸۳۹۵۷۵
مصائب شیرین یک خانواده سنگی

شبکه سه سیما نیز به‌تازگی مجموعه تلویزیونی آقا و خانم سنگی به کارگردانی شاهد احمدلو را روی آنتن برده تا حدودی توانسته گوی سبقت را از دیگر شبکه‌ها که مجموعه تازه‌ای را در اواخر تابستان روی آنتن نبرده‌اند، برباید.

امین حسینیون و علیرضا مسعودی که فیلمنامه این کار را به نگارش در آورده‌اند از فرمول قدیمی و آشنای مجموعه‌های تلویزیونی که چیزی جز تلفیق دوگونه در یکدیگر و پیشبرد داستان به این طریق نیست، بهره گرفته‌اند.

این دو در اثر فوق، ملودرامی خانواده محور را با کمدی ترکیب کرده و قصه خود را با تکیه بر این دوگونه محبوب مخاطبان پیش برده‌اند.

خانواده نسبتا پرجمعیت سنگی متشکل از یک پسر (سعید)، سه دختر (سحر، ساناز و شیرین) و مادر آنها که سال‌ها پیش همسرش را از دست داده، محور داستان آقا و خانم سنگی هستند که هریک برای خود داستانکی داشته و به گسترش قصه در عرض کمک شایانی کرده‌اند.

در طرف دیگر احسان سنگی عموزاده این خانواده قرار دارد که تصادفا سر کلاس دانشگاه به دختری برمی‌خورد که فامیلی مشابهی داشته و خیلی زود به او علاقه‌مند می‌شود.

عنصری به نام تصادف یکی از دستمایه‌های همیشگی و ازلی و ابدی فیلمنامه‌نویسان در نوشتن یک اثر سینمایی یا تلویزیونی است که مخاطب آن را تا حدودی پذیرفته، اما باید زمینه‌چینی‌های لازم برای انجام آن صورت گیرد.

فامیلی سنگی هم با توجه به خاص و کم بودنش بهانه خوبی برای آشنایی سحر و احسان در دانشگاه است که تا حدود زیادی این برخورد تصادفی را باورپذیر ساخته و طبیعی جلوه می‌دهد.

به موازات این داستان با قصه سعید سنگی که سرمایه خانواده را صرف راه‌اندازی مزرعه پرورش شترمرغ کرده همراه می‌شویم که کلاهبرداری از او نقطه عطف اصلی قسمت‌های نخست کار را رقم می‌زند.

نویسندگان آقا و خانم سنگی با ظرافت خاصی از این موقعیت بحرانی پیش آمده برای سعید نهایت بهره را برده و آن را به داستان خواستگاری احسان و خانواده‌اش از سحر ارتباط داده‌اند.

درواقع بی‌پول شدن سعید و تلاشش برای پیدا کردن فرد شیاد و کلاهبردار نقطه عطف بعدی داستان را رقم زده که چیزی جز موافقت مشروط با ازدواج این دو منوط به ازدواج دو خواهر بزرگ‌تر (ساناز و شیرین) پیش از آنها نیست!

این ایده نه‌چندان تازه، اما امتحان پس‌داده قصه را به سمت و سوی جذاب‌تری برده که می‌تواند در ادامه به موقعیت‌های کمیک بیشتری ختم شده و مخاطب را با شوخی‌های به مراتب بهتری روبه‌رو کند.

تکرار یک شوخی حتی اگر بسیار هم جذاب باشد در یک مجموعه تلویزیونی می‌تواند آسیب‌هایی را به همراه داشته باشد که آقا و خانم سنگی نیز از این قاعده مستثنا نبوده است.

برای مثال می‌توان به اشاره‌های مکرر شخصیت‌های مختلف به آقا مصطفی با پسوند خدا بیامرز اشاره کرد که از فرط تکرار خاصیت خود را از دست داده و تنها گاه همچون جرقه‌ای به یک شوخی جذاب ختم می‌شود.

برای نمونه می‌توان از سکانس خواستگاری یاد کرد که این خدابیامرز گفتن‌های مهمان‌ها به قطع صحبت‌های مادر خانواده ختم می‌شود.

همین‌طور تکیه‌کلام پدر احسان (زندگی شیرین‌تر از اینهاست) که با بهانه و بی‌بهانه بر زبان بازیگر این نقش آمده و به مرور مخاطب نسبت به آن حساسیت پیدا می‌کند.

به لحاظ شخصیت‌پردازی هم حسینیون و مسعودی به سمت تیپ و تیپ ـ شخصیت رفته و از این دو در خلق شخصیت‌های اصلی و مکمل خویش بهره گرفته‌اند.

سعید را می‌توان در گروه دوم قرار داد که لایه‌های بیشتری برایش در نظر گرفته شده و مخاطب نسبت به او احساس نزدیکی بیشتری می‌کند. ارتباط او با همکارش ملقب به مهندس نیز خوب از کار درآمده و گاه به شوخی‌های درخشانی هم منتهی شده است.

مادر خانواده نیز باوجود تلاش‌های زیادی که برای متفاوت‌تر شدنش صورت گرفته، با پیشرفت داستان به تکرار افتاده و تکیه‌کلام‌هایش نیز دیگر جذابیت چندانی برای مخاطب ندارد.

سحر یک تیپ دانشجوی جوان امروزی است که معیارهای خاص خودش را برای ازدواج داشته و رفتار درونی‌تری نسبت به دو خواهرش (ساناز و شیرین) دارد.

ساناز هم دختر رویاپردازتر خانواده سنگی است که بخش مهمی از درونیات او به شغلش (مربی مهد‌کودک) بازمی‌گردد.

شیرین ضلع دیگر مثلث خواهران سنگی است که علاقه وافری به آشپزی داشته و تلاش زیادی را برای پیدا کردن جایگاه در این شغل به خرج می‌دهد.

یکی از خصوصیات مثبت فیلمنامه این مجموعه، شغل داشتن شخصیت‌های مرکزی آن است که به هر یک لایه‌های بیشتری بخشیده و آنها را برای مخاطب ملموس‌تر ساخته است.

موضوع ساده، اما بسیار مهمی که گاه نویسندگان مجموعه‌های تلویزیونی از آن غافل شده و آن را به یکی از نقاط ضعف کارشان تبدیل کرده‌اند.

احسان سنگی به‌عنوان یکی از شخصیت‌های محوری کار آنچنان که باید متقاعدکننده از کار درنیامده و استحکام کافی برای خلق یک جوان عاشق‌پیشه مصمم و باوراندن آن به مخاطبان را ندارد.

البته برای قضاوت دقیق و کامل‌تر در این باب باید به تماشای قسمت‌های بعدی کار نشست. تیپ‌ها هم در آقا و خانم سنگی نقش پررنگی داشته و بسیاری از شخصیت‌ها بر این اساس شکل گرفته‌اند که از نمونه‌های آن می‌توان به پدر و مادر احسان و دوستان هم‌خوابگاهی‌اش اشاره کرد که این آخری جای کار بیشتری داشته و می‌توانست به خلق تیپ ـ شخصیت‌هایی جذابی ختم شود.

شاهد احمدلو از آن دسته کارگردان‌هایی است که کار را با بازیگری آن هم در سنین کودکی آغاز کرده و به مرور در مسیر کارگردانی قدم برداشته است.

او پس از مجموعه خانه‌های اجاره‌ای بار دیگر شانس خود را در گونه کمدی امتحان کرده و آقا و خانم سنگی را روانه آنتن شبکه سه سیما کرده است.

احمدلو بازیگران کارش را نیز براساس کلیشه‌های امتحان پس‌داده انتخاب کرده و تیپ‌های آشنایی را بر این اساس به تصویر کشیده است که برای نمونه می‌توان به سوسن ‌پرور در نقش ساناز، غلامرضا نیکخواه در نقش استاد تربیت بدنی دانشگاه اشاره کرد.

در کنار اینها باید از بازی خوب یاسمینا باهر (سحر) و علیرضا جعفری (احسان) هم یاد کرد که به‌خوبی به شخصیت‌های یاد شده جان بخشیده‌اند.

به لحاظ فنی هم آقا و خانم سنگی کیفیت مناسبی داشته که در راس آن باید به قاب‌های چشمنواز آن و ریتم قابل قبولش اشاره کرد. با این حال در طراحی گریم شخصیت‌ها به‌خصوص احسان و دوست سعید سنگی (مهندس) اغراق‌های زیادی صورت گرفته که نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت‌های یاد شده نداشته و تناسب چندانی با فرم واقعگرای کار ندارد.

مجموعه تلویزیونی آقا و خانم سنگی با همه فراز و فرودهایش مجموعه سرگرم‌کننده و صمیمی‌ای است که مخاطب به‌راحتی با آن ارتباط برقرار کرده و برای نزدیک شدن به شخصیت‌های آن با توجه به آشنایی‌اش با قواعد گونه کمدی مشکل چندانی ندارد.

محمد جلیلوند - قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها