دشواری‌های زندگی «دنیا»، سریال گذر از رنج‌ها را به اثری دیدنی تبدیل کرده است

«گذر از رنج‌ها» دستمایه سریا‌ل‌های پرمخاطب

اسم و رسم‌شان خیلی مهم نیست؛ «نرگس»، «ستایش»، «شهربانو» و حتی «دنیا» در سریال گذر از رنج‌ها. چیزی که به حضورشان اصالت می‌دهد و اعتبار می‌بخشد پیچیدگی‌های شخصیتی‌شان است که توانایی و امکانات ساخت یک ملودرام را مهیا می‌کند.
کد خبر: ۷۶۶۹۱۳
«گذر از رنج‌ها» دستمایه سریا‌ل‌های پرمخاطب

زنان تنها و مظلومی که دست‌شان به هیج‌جا بند نیست و در معرض انواع و اقسام آزارهای روانی و اجتماعی؛ بی‌کس و رنجدیده، بی‌پناه و رنجور هستند. با این حال از حرکت بازنمی‌ایستند، ناامید نمی‌شوند، اجازه نمی‌دهند یاس بر آنها غلبه کند، ناامیدی راهی به خانه دل آنها ندارد، زندگی به زمین‌شان نمی‌زند. می‌جنگند با سرنوشت و نامرادی‌هایش.

ملودرام در تعریف کلاسیک و آکادمیکش به سبکی نمایشی اطلاق می‌شود که ترکیبی از چند عنصر متضاد و متفاوت است. در چند سده اخیر نیز نمایش‌هایی را ملودرام می‌گویند که از ویژگی‌های اصلی آن، مبالغه بازیگران، حسی بودن، کشمکش‌های عاطفی اغراق‌آمیز، نقطه اوج هیجان‌انگیز و توجه بیشتر به گفت‌وگو، تصویرپردازی، حادثه‌سازی و تنش است. سینما و تلویزیون ایران بخصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نوعی وامدار ملودرام‌هایی است که در سال‌های اول انقلاب ساخته شد و به نوعی حس بدبینی و بدگمانی برخی مسئولان به مقوله فیلم و سینما را کمرنگ کرد. حضور بازیگران زن در ملودرام اما سابقه‌ای هم‌وزن خودش دارد و به نوعی با اصل آن عجین شده است. نه در همه مواقع، که بیشتر آنها هر گاه زنان شخصیت‌های اصلی و محوری ملودرام‌ها بوده‌اند دل و دیده تماشاگر، فارغ از جنسیت‌شان و به تعبیری دیگر همذات‌پنداری‌شان را با خود همراه کرده‌ و بااستقبال بیننده مواجه شده‌اند.

نمونه‌های ملودرام‌های موفق سینمایی زن‌محور «شوکران» بهروز افخمی، «نرگس» رخشان بنی‌اعتماد، «من ترانه پانزده سال دارم» رسول صدرعاملی و دیگر آثاری از این دست است که اتفاقا کم هم نیست. تلویزیونی‌هایش هم سریال‌های در پناه تو، ستایش، آوای باران، نرگس، پس از باران، و... و این آخری، گذر از رنج‌ها. همه هم با محوریت زنانی تنها، ستمدیده و ظلم‌دیده که با مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنند و بارزندگی را یک‌تنه به دوش می‌کشند. دنیا در سریال گذر از رنج‌ها در دوران ارباب رعیتی دهه 30 و 40 شمسی علاوه بر این‌که شاهد ستم‌های بی‌پایان خان و اعوان و انصارش است باید به اجبار تن دهد به ازدواج با نوه خان، فقط و فقط برای پسردار شدن و آوردن میراث‌خوار برای آن ثروت عظیم. و این در حالی است که دنیا خود دل بسته به معلم جوانی است که به او سواد آموخته و به نوعی چشمانش را به این دنیا گشوده است. همین کشمکش میان عشق و مصلحت و مبارزه و ساز مخالفی که دنیا کوک می‌کند برای جنگیدن با سرنوشت، برای بیننده جذاب به نظر می‌رسد و حس همذات‌پنداری او را برمی‌انگیزاند.

نگرانی‌های زنانه

تجربه‌های برآمده از گذشته گواهی می‌دهد زنان بیشترین طیف طرفدار و بیننده ملودرام‌های زن‌محور را تشکیل می‌دهد.

یک فیلمنامه‌نویس معتقد است زمانی که یک زن حتی در حوزه هنرهای دراماتیک هم به عنوان قهرمان ملودرام مطرح می‌شود، حساسیت موضوع برای دیگر زنان جامعه باعث اقبال و توجه آنها به او می‌شود. فرهاد توحیدی به جام‌جم گفت: علاقه‌مندی و حساسیت‌هایی که زنان اجتماع روی حقوق و مسائل خود دارند به حوزه هنر هم تسری پیدا می‌کند و موجب می‌شود با کنجکاوی و حساسیت به یک اثر دراماتیک نگاه کنند تا ببینند در حوزه زنان چه حرف‌هایی برای گفتن وجود دارد. به هر حال این موضوع به نوعی به زندگی‌شان مربوط است و نسبت به آن بی‌تفاوت نیستند.

وی با تاکید بر این‌که جنبش خاموش زنان در کشور را نمی‌شود کتمان کرد، اظهار کرد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی بخش عمده‌ای از زنان ایرانی که با فضای اجتماعی پیش از آن قهر بودند یا به صلاحدید خانواده‌ها اجازه حضور در عرصه‌های عمومی را نداشتند از قید و بند رها شدند و شاهد فضایی نسبتا امن بودند که می‌توانستند در آن با امنیت خاطر فعالیت کنند.

توحیدی افزود: با وجود این زنان همچنان در پی مطالبه حقوق کامل خود هستند و می‌خواهند فرصت‌های برابری با مردان در مسائلی همچون اشتغال، تحصیل و حتی از لحاظ حقوقی داشته باشند. بنابراین یک حرکت اجتماعی بزرگ در کشور جریان دارد برای تثبیت حضور زنان در عرصه‌های عمومی که کاملا هم محسوس است.

نویسنده فیلم‌های «توکیو بدون توقف» و «گاهی به آسمان نگاه کن» و سریال «یک مشت پر عقاب» درباره برانگیختن حس همدردی بیننده با قهرمان زن ملودرام توضیح داد: قاعده اصلی درام این است که حس دلسوزی و همراهی بیننده را با قهرمانش همراه کند. درام‌نویس در زمان خلق شخصیت قهرمان باید او را مظلوم طراحی کند و تنها و بی‌پناه در برابر یک جمع قرارش دهد. این فیلمنامه‌نویس تصریح کرد: اگر قهرمان درام در پیگیری انگیزه‌ها و اهدافش در بافت اثر دراماتیک تنها باشد، می‌‌تواند همدردی مخاطب را با خود همراه کند.

در سال‌های اخیر بخصوص در تلویزیون ملودرام‌هایی شکل گرفته با محوریت زنانی بشدت تنها اما غالبا خودساخته که پس از کش و قوس‌های فراوان معمولا گلیم خود را از آب بیرون کشیده‌اند.به باور آنتونیا شرکا منتقد سینما، ساخت عمده ملودرام‌های زن‌محور از سال‌های انتهایی دهه 70 و آغازین دهه 80 آغاز شده است.

این منتقد توضیح داد: در آن سال‌ها باب ساخت فیلم‌ها و سریال‌هایی باز شد با محوریت یک زن تنها که به دلایلی تک افتاده بود یا اگر هم خانواده‌ای داشت مورد بی‌مهری آنها بود و مجبور به تامین امنیت و دفاع از خویش در تنهایی. خاطرم می‌آید رویکرد زنانه این نوع آثار در قالب حقوق زنان و داستان‌های آن برآمده از پرونده‌های دادگاه‌های خانواده بود. وی با تاکید بر این‌که پایه اصلی آثار ملودرام زن است، تصریح کرد: ملودرام داستانی است که محوریتش خانواده است و به طور طبیعی در هر خانواده یک زن وجود دارد، بنابراین به همین نسبت هم مخاطبان ملودرام‌ها خانواده‌ها و زنان هستند.

شرکا ادامه داد: وقتی شخصیت اصلی یک ملودرام زن باشد بخش عمده مخاطبان آن را زنان تشکیل می‌دهند و این‌گونه آثار قادر هستد مخاطبان را راضی نگه دارند و با خود همراه کند. طبیعتا موضوع این ملودرام‌ها بیشتر زنانه است.

این منتقد و استاد دانشگاه تصریح کرد: این‌که یک زن تنها چگونه می‌تواند از حق خودش دفاع کند جذابیت‌های خاصی برای بیننده دارد.

زنان شلاق‌خورده جذاب

برخی ملودرام‌های ساخته شده تلویزیونی در سال‌های اخیر چنان به طبع مخاطبان خوش آمده‌اند که حتی گوی رقابت را از آثار کمدی و طنز هم ربوده‌اند. این قاعده شامل ملودرام‌های زن‌محور هم می‌شود؛ پررنگ‌تر و گل‌درشت‌تر حتی.

کارگردان مجموعه‌های « نابرده رنج» و «هفت سنگ» درباره استقبال مخاطب از چنین آثاری گفت: از آلفرد هیچکاک نقل شده که زن شلاق‌خورده یک عنصر جذاب برای بیننده است و قادر خواهد بود تا یک درام خوب را شکل دهد.علیرضا بذرافشان یادآور شد: در اکثر آثار هیچکاک از جمله بدنام و سرگیجه هم حضور این زنان شلاق‌خورده دیده می‌شود و بیننده مظلومیت قهرمان فیلم را دوست دارد.

وی درباره همذات‌پنداری مخاطبان با این زنان ستمدیده اظهار کرد: همذات‌پنداری با شخصیت‌ها یک عنصر مهم در جذابیت اثر برای بیننده است. حتی اگر قصه یک فیلم یا سریال تخیلی باشد و در کره مریخ هم بگذرد، اما بتواند حس همذات‌پنداری بیننده را با خود همراه کند موفق و جذاب خواهد بود.

بذرافشان سریال ستایش بخصوص فصل اولش را از ملودرام‌های زن‌محور قابل دفاع ذکر کرد و توضیح داد: حتی فیلمی مانند شوکران هم با وجودی که در ژانر اجتماعی عشقی بود، اما عمده جذابیتش را مدیون حضور زنی بود که در مقام عنصر اصلی قصه مورد ظلم قرار می‌گرفت.

مظلومیت و تحت ستم بودن یک زن البته لزوما ارتباط مستقیم و حیاتی با فقر و فراخ‌دستی او ندارد. حتی تنها بودن یا زندگی در یک خانواده پرجمعیت هم نمی‌تواند ملاک مناسبی برای قضاوت باشد. نمونه‌های بسیاری وجود دارد که زن متمولی هم مظلوم واقع و حقوق ابتدایی و بدیهی‌اش پایمال شده است.

در سریال گذر از رنج‌ها در حق شخصیت کتایون هم مانند دنیا ظلم و اجحاف شده است. کتایون برعکس دنیا باسواد است، خاستگاه اجتماعی بالایی دارد، از پایتخت آمده، حقوق خوانده و تمام و کمال است، اما فقط و فقط به جرم نیاوردن پسر باید حضور یک رقیب را در زندگی‌اش به چشم ببیند و دم برنیاورد. بر هر دو زن، چه کتایون و چه دنیا ستم شده است و شاید جنس و شکل و نوع این ظلم باشد که تفاوت دارد. نکته جالب آن‌که بیننده با هر دوی آنها همذات‌پنداری و همدردی می‌کند؛ یعنی خودش را جای هر یک که می‌گذارد حق را به او می‌دهد و برایش دل می‌سوزاند.

معتضدی: زنان گذر از رنج‌ها تاثیرگذار هستند

نگین معتضدی، بازیگر نقش مرجان در سریال «گذر از رنج‌ها» معتقد است شخصیت‌‌های زن در این سریال درست پردازش شده‌اند و همگی آنها صاحب شناسنامه‌ای مستقل و تاثیر‌گذار هستند.

معتضدی درباره سریال گذر از رنج‌‌ها به مهر گفت: در این سریال زنی وجود ندارد که منفعل یا صرفا خانه‌دار باشد. زنان خوب در کنار زنان نه‌چندان خوب قرار گرفته‌اند و چنین نیست که زنان فرشته‌صفت نشان داده شوند.

وی درباره شخصیت مرجان توضیح داد: مهم‌ترین ویژگی شخصیت مرجان تلاشی است که او برای حفظ خانواده‌اش دارد، بدی‌های او به دنیا هم برای این است که از همسرش حفاظت کند. این بازیگر درباره لهجه شمالی‌اش اظهار کرد: از آنجا که تاکنون در سریالی با لهجه بازی نکرده بودم از بازی با لهجه شمالی بشدت ترس داشتم؛ زیرا اصلا تسلطی بر این لهجه نداشتم اما اتفاق خوبی که در این سریال برای من افتاد این بود که هم کارگردان و هم صدابردار مجموعه به این لهجه کاملا تسلط داشتند.

معتضدی بازی در کنار بازیگران محلی را یکی از خاطره‌انگیزترین لحظات سریال «گذر از رنج‌ها» دانست و بیان کرد: بازیگران محلی این سریال خیلی مهربان بودند و بشدت حس همکاری داشتند و به من برای درست ادا کردن لهجه و حتی نوع بازی کمک می‌کردند.

محسن محمدی/ گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها