امنیتی که شرخرها ایجاد می کنند

گفتگوی خواندنی با اسمال شرخر

«شرخری»؛ اصطلاحی جاافتاده میان مردم است که به معنای خریدن مدعاها؛ به‌ویژه، دیون پیش از اثبات نزد محکمه است که معمولا از طریق صلح حقوق انجام می‌شود. در متون قانونی شرخری مستقلا جرم‌انگاری نشده است. بنابراین آنچه که از شرخری فهمیده می‌شود بر اساس تلقی عامیانه است که البته می‌توان آن را به زبان حقوق به شکلی که در بالا ارایه شد، تعریف کرد. این اصطلاح درواقع خریدن «مدعا»ی اثبات‌نشده است ولی مردم از این مدعا به «شر» یاد می‌کنند؛ یعنی خریدن شر. چرا؟
کد خبر: ۶۹۰۸۱۰

جام جم سرا: به نظر می‌رسد نزد مردم ما دعوا از هر نوعی که باشد یک «شر» است زیرا مستلزم طرح ادعا، مواجهه با طرف مقابل و مقامات رسمی به‌ویژه قضایی، پلیسی و اجرایی است همچنان که مستلزم مواجهه و مقابله با اطراف دعوا هم هست. تفاوتی نمی‌کند که دعوایی علیه شخص طرح شود یا او برای رسیدن به حق مورد ادعای خود ناچار به اقامه دعوا شود. هر دو وجه خلاف رسم و ناشی از ناتوانی نهادهای موجود اجتماعی و رسم‌ها و رویه‌های موجود برای مفاهمه است. دعوا یک ادعایی است که طرف مقابل آن را کلا یا جزئا نمی‌پذیرد. هرچه روابط و تعامل اجتماعی سالم‌تر و نهادها از حیث کارکردی قوی‌تر باشند، دعوا کمتر روی می‌دهد. در هر حال، در جامعه ما به‌طور سنتی با ملاحظه روند تاریخی شکل‌گیری دعاوی و حل‌وفصل آنها ورود به یک دعوا زشتی تلقی شده است و از منظر جامعه‌شناسی این برداشت به این نتیجه انجامیده که تا آنجا که ممکن است دعوایی شکل نگیرد و اگر هم به وجود آمد به «شر» کمتر تقلیل یابد. حل‌وفصل دعوا از طریق غیررسمی یکی از طرق کم‌سازی شر بوده است؛ زیرا ورود در فرآیند رسمی طرح و اثبات دعوا همواره با مشکلات بسیار مواجه بوده است. مهم‌ترین آن ناشناخته‌بودن زبان و مرام مقامات رسمی برای مردم است. به عبارت دیگر، باید ادعای خود را به یک «زبان» رسمی و آن هم حقوقی طرح کنند که به‌ویژه با تشکیل محاکم قضایی به شکل جدید و تا قبل از رواج وکالت رسمی دادگستری این کار برای اکثریت مردم دردسرساز بود. شکل‌گیری نهاد وکالت به‌صورت امروزی به‌عنوان یک نهاد واسطه از جمله بر همین مبنا بوده است.
برای دفع «شر» باید کسی که مدعی است، بتواند از ابزارها و امکانات موجود که کارا و موثرند، استفاده کند. همزبانی، مفاهمه، پیش‌بینی رفتار طرف مقابل و نحوه واکنش نظام قضایی و اجرایی به آن همگی از آن دسته ضروریاتی هستند که برای دفع شر، یا به عبارتی پیروزی در دعوا، ضرورت دارد. ابزارهای لازم برای برآوردن چنین توقعی همواره در استطاعت همه نبوده است. به همین دلیل تا قبل از شکل‌گیری نهاد وکالت و سپس همزمان با آن وکلای مدنی هم می‌توانستند اشخاص عادی را برای طرح دعوا و دفاع در برابر آن همراهی، یا وکالت کنند. وجود قوانین متعدد و افزایش تدریجی آنها نیز ضرورت اشراف بر مفاد قوانین برای انجام این مهم را دوچندان کرده بود.
بنابراین چند عامل در ارزیابی امکان دفع این شر دخیل‌اند: نخست، جایگاه و شخصیت هریک از اطراف دعوا و توانایی‌ها و امکانات آنان؛ دوم، قوانین و مقررات و نحوه اجرای آنها؛ سوم، نهادهای اجرایی و قضایی که مسوول رسیدگی‌اند و چهارم، هزینه‌های پیدا و نهان آن.
وزن هریک از این عوامل و مشکلات مربوط به هریک نیز از کشوری به کشور دیگر و حتی از شهری به شهر دیگر متفاوت می‌شود.
در چنین فضایی، برخی از دعاوی را اشخاص نمی‌توانند یا احساس می‌کنند که نتوانند از طریق نظام رسمی خود شخصا به سرانجام برسانند و حق خود را بگیرند. در برخی موارد هم ممکن است که مبنای ادعا اساسا واهی باشد ولی مدعی طوری وانمود می‌کند که محق است تا بتواند آن را بفروشد. آنچه را که جامعه شر می‌داند و به زبان حقوقی دعوا تلقی می‌شود، توسط اشخاص مورد ارزیابی هزینه-فایده قرار می‌گیرد. گاهی اشخاص به این نتیجه می‌رسند که اگر دعوا را به کمتر از حد انتظار به دیگری واگذار کنند، سود کردند. نتیجه یک دعوا برای مدعی آن خیلی مهم است. او به‌طور طبیعی طرقی را پی می‌گیرد که به هدف نزدیک‌تر و کم‌هزینه‌تر باشد. منطق بسیاری از فعالیت‌های اجتماعی همین است. البته هستند کسانی که از هر طریقی برای رسیدن به وسیله استفاده نمی‌کنند. فهم آنان از سایر وظایف و تکالیف اجتماعی و اخلاقی‌شان ممکن است مانع شود که به این نتیجه برسند که وسیله هدف را توجیه می‌کند.
در ایران، به‌خاطر مشکلاتی که در هریک از سطوح و عوامل چندگانه پیش‌گفته وجود داشته است، پدیده شرخری ایجاد و توسعه یافته است. شکل سنتی آن این است که کسی یا اشخاصی به پشتوانه زور بازو، هوچی‌گری و ایجاد رعب (قدرت خام) یا داشتن روابط و نفوذ در نهادهای مربوطه دعوا را از مدعی آن به قیمت کمتر از آنچه ارزش دارد بخرند و خود پیگیر دعوا شوند. در این روند، تلاش شرخرها بر این است که اگر بتوانند با همان قدرت خام طرف مقابل را وادار به تمکین کنند؛ اذیت و آزار طرف مقابل، ایجاد مزاحمت برای خانواده و اطرافیانش، تهدید و حتی ضرب و شتم، مراجعه به محل کار و زندگی او از جمله روش‌ها برای وادارکردن طرف مقابل به پذیرش ادعاهای فرد جدید یعنی «شرخر» است. طرف مقابل می‌داند کسی که به او مراجعه می‌کند اصیل نیست ولی چون خود را محق می‌داند از طریق صلح حقوق و مانند آن چنین وانمود می‌کند، ناچار است با او کنار بیاید. هرچه توان شرخر بیشتر باشد امکان موفقیتش هم افزایش می‌یابد. اگر طرف مقابل بتواند به طرقی با این وضعیت جدید مقابله کند، شرخری ناکام می‌ماند والا نه. برخی اشخاص به حدی در این زمینه توانایی از خود نشان می‌دهند که به‌عنوان یک مرجع «شرخری»، مورد رجوع مکرر اشخاص ناتوان از مطالبه حقوق ادعایی خود تبدیل شده‌اند. به عبارت دیگر در این موارد شرخری به یک «حرفه» تبدیل می‌شود. «عبدالله شرخر» نمونه‌ای است از این افراد که در نهایت جانش را یکی از بدهکاران که از ظلمش به ستوه آمده بود، گرفت.
(فیروز محمودی جانکی - استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها