17 سال از آخرین مصاحبه‌ای که همکارم منصوری (خبرنگار سابق دفتر پاریس) با «ژان معی» خلبان پرواز حضرت امام انجام داده بود، می‌گذشت. علاقه‌مند بودم تا به هر نحوی که شده با خلبان پرواز امام، گپ و گفتی بکنم، اما تلاش و جستجوی من به بن‌بستی به نام فوت وی رسید. از هر جای ممکن که احتمالش را می‌دادم پیگیری کردم، اما نتیجه‌بخش نبود. در نهایت با سرنخی که از طریق همکارم منصوری در ایران به‌دست آوردم، توانستم از طریق شماره تلفنی، آدرس مطب پسر «ژان معی» را پیدا کنم.
کد خبر: ۵۳۸۹۹۴
خلبان «ژان» از پرواز تاریخی‌اش می‌گوید

وی متخصص کودکان در منطقه 17 پاریس است. به‌دلیل شلوغی مطب وی، به عنوان بیماری فرزندم وقتی را برای معاینه و معالجه گرفتم. هنگام حضورم در مطب، از فرزندم خبری نبود و واقعیت موضوع را با دکتر متخصص در میان گذاشتم، اما گفتم به دلیل این‌ که وقت شما را گرفته‌ام، هزینه ویزیت را پرداخت خواهم کرد، اما وی نپذیرفت.

دکتر معی اعلام کرد، پدرم زنده است، اما به دلیل کهولت سن بعید است که مصاحبه با شما را بپذیرد. شماره تلفنی را گرفت و قول داد پس از هماهنگی تماس می‌گیرد.

سه روز از این موضوع گذشت نه از تلفن خبری شد و نه از پیغام و پسغامی. در کلاس‌های آموزش خبرنگاری آویزه گوشم شده بود که اگر از در بیرونت کردند باید از پنجره و اگر از پنجره بیرونت کردند باید از روزنه وارد شوی.

ساعت یک بعدازظهر به وقت پاریس زمان ورود دکتر به مطب بود. هنگام ورود به مطب، دوباره در مقابلش آفتابی شدم. بنده خدا انگار قرار را فراموش کرده بود. وقتی مرا دید، عذرخواهی کرد و برای دلجویی هم که شده بود، دستم را گرفت و از میان ده‌ها بیمار منتظر، به داخل مطبش برد.

گفت یک‌بار دیگر شماره تلفنت را به من بده تا برای فردا هماهنگ کنم. دوباره شماره تلفن را دادم و خداحافظی کردم. فردای قرار ساعت پنج بعدازظهر تلفن دفتر به صدا درآمد، صدایی لرزان و ضعیف سراغ «مسیو علوی» را می‌گرفت. گفتم خودم هستم.

خودش را معرفی کرد و با عجله‌ای خاص گفتم مسیو ژان برای مصاحبه تلویزیونی وقت می‌خواهم، برای این ارتباط بسیار تلاش کرده‌ام.

بنده خدا پذیرفت و قرار شد روز سه‌شنبه یعنی یک هفته بعد از این تماس، ساعت سه بعدازظهر در آدرس منزلی که در یکی از شهرک‌های اطراف پاریس واقع شده بود، برویم.

روز قرار هدیه مختصری را برای قدرشناسی از مهم‌ترین مسئولیت حرفه‌ای‌اش در انتقال حضرت امام با هواپیمای ایرفرانس 747 به تهران تدارک دیدم. ساعت قرار قبل از این ‌که به اتفاق همکارانم آقایان احمد مشرفی و محسن میرزایی زنگ در را بزنیم مقابل در منتظر ما بود.

انگار که دنبال گمشده‌ای باشد، از استقبالش متوجه شدم که چقدر آن پرواز در خاطرش ماندگار شده است.

ژان معی 88 ساله شده و 28 سال از بازنشستگی‌اش می‌گذرد. می‌گوید هر روز کارم، شمردن هواپیماهای در حال پرواز آسمان پاریس است، اما نمی‌دانم چرا از میان هزاران پروازی که داشتم پرواز امام برایم چیز دیگری است.

می‌گفت تجربه من در سال‌های پرواز موجب شد که برای این مسوولیت سنگین انتخاب شوم، هواپیما سه روز تحت‌نظر نیروهای ویژه امنیتی فرانسه بود و تا لحظه پرواز، پروازی سری محسوب می‌شد. می‌گفت تا قبل از پرواز امام را ندیده بودم، بعد از اوج گرفتن هواپیما، سکان را به کمک‌خلبان سپردم و برای دیدن امام، داخل هواپیما رفتم.



چهره‌ای آرام، بدون استرس یا خوشحالی خاصی، در قاب چشمانم نقش بست. هنوز که هنوز است آن چهره آرام را فراموش نمی‌کنم و تاکنون با آن همه انتظار و تحولات ایران پاسخی برای آن همه آرامش پیدا نکرده‌ام.

ژان معی کمی آلزایمر هم دارد، اما تعجب می‌کنم که چگونه همه خاطرات را با جزئیات تعریف می‌کند. می‌گوید وقتی نزدیک فرودگاه مهرآباد شدم از برج کنترل اجازه فرود گرفتم. هنگام نشستن به کمک‌خلبان گفتم شما فقط به اطراف نگاه کن تا من بتوانم هواپیما را در یکی از باندها به زمین بنشانم.

هنگام کم کردن ارتفاع، کمک‌خلبان گفت پشت‌بام‌ها مملو از افرادی است که در دست سلاح دارند. احتیاط کردم و دوباره اوج گرفتم. به برج کنترل گفتم نشستن من با وجود این افراد خطرناک است. پاسخ دادند که این افراد برای شما بویژه برای مسافران شما هیچ خطری ندارند.

خیابان‌های اطراف مهرآباد مملو از جمعیت منتظر بود. وقتی هواپیما را سالم روی باند شرقی فرودگاه نشاندم، نفس راحتی کشیدم، چون می‌دانستم سلامتی جان امام برای ایرانی‌ها چقدر ارزشمند است. در همین لحظه از پاریس تماس گرفته شد. رئیس ایرفرانس پشت خط بود، که گفت: فرمانده ژان معی برای انجام موفق این ماموریت مهم به شما تبریک می‌گویم.

خانم معی که تا این لحظه ساکت روی مبلی نشسته، پس از پایان مصاحبه عکسی از خانواده پسر دکترش را برایمان می‌آورد. برایم سوال است که دلیل نشان دادن این عکس چیست. نمی‌گذارد کار به پرسش من بکشد.

می‌گوید تنها عروس ما ایرانی است. بیان عکس‌العمل من و همکارانم به این جمله بسیار سخت است، از این بابت که چه حکمتی پشت این وصلت ممکن است بوده باشد. می‌پرسم از عروس ایرانی‌تان راضی هستید. اگر پاسخی هم نمی‌داد چهره خندان و راضی‌اش تمام گفتنی‌ها را می‌گفت.

ژان معی می‌گوید این وصلت قسمت خدا بوده و واقعا خودمان نمی‌دانیم چطور یک دختر و خانواده ایرانی در زندگی فرزندمان قرار گرفت، چون مذهب ما کاتولیک است.

دکتر معی، متخصص اطفال در پاریس، با این ازدواج به دین مبین اسلام گرویده و مسلمان شده است. براحتی به زبان فارسی تکلم می‌کند و نوشتن کلمات یا جملات فارسی برایش همانند زبان فرانسه است.

علی علوی - خبرنگار و مدیر دفتر صداوسیما در پاریس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۴
محمد
-
۱۰:۳۱ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۹
۰
۰
سلام . خب مصاحبه اش چی شد ؟ قراره از تلویزیون پخش شود؟
محمد
-
۱۰:۳۲ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۹
۰
۰
سلام.خب مصاحبه ات چی شد؟ قراره از تلویزیون پخش شود؟
صمد
-
۱۱:۳۳ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۹
۰
۰
خدا آن خلبان را حفظ كند خلبان شجاعی بود
حمید
Germany
۰۱:۲۸ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۲
۰
۰
بسیار عالی بود ولی همه مشتاق جزئیات بیشتری هستند.

نیازمندی ها