این طرح گامی در راستای به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی است

چرا حماس با طرح محمود عباس مخالف است؟

سرزمین فلسطین به عنوان قلب جهان اسلام و کانون حوادث و رویدادهای مهم در منطقه خاورمیانه بیش از 60سال است که از اشغالگری رژیم صهیونیستی رنج می‌برد.
کد خبر: ۴۲۹۸۱۴

 هرچند این سرزمین نام «فلسطین» را بر خود دارد، اما رژیم اشغالگر قدس توانست پس از اشغال بخش‌هایی از آن در سال 1948 «اسرائیل» را آنجا تاسیس کند و سازمان ملل نیز آن را به رسمیت شناخت، اما صاحبان اصلی این سرزمین که همان فلسطینی‌ها هستند، کشوری ندارند و سرزمین آنها همچنان به عنوان یک سرزمین اشغالی شناخته می‌شود.

فلسطینیان سالیان سال است که برای آزادسازی سرزمین خود و تشکیل کشور مستقل فلسطینی به پایتختی قدس‌شریف تلاش می‌کنند و راه‌های مختلفی را برای رسیدن به این هدف امتحان کرده‌اند. در حالی که اکثریت گروه‌ها بر تداوم راه اصیل جهاد و مقاومت برای پایان دادن به اشغالگری رژیم صهیونیستی و تشکیل کشور فلسطینی از موضع قدرت و احقاق حقوق حقه فلسطینیان اعم از بازگشت آوارگان و بازپس‌گیری قدس تاکید دارند، گروهی دیگر که بر حسب اتفاق زمام امور سازمان آزادیبخش فلسطین به عنوان نهادمشروع بین‌المللی در فلسطین را در دست گرفته‌اند، از این راه جدا شده و تلاش دارند از طریق مذاکرات سیاسی و سازش با طرف صهیونیستی، این آرمان را تحقق بخشند.

اما این مذاکرات طی 20 سال گذشته نتوانسته است هیچ روزنه امیدی برای فلسطینیان ایجاد کند و رژیم صهیونیستی با زیرکی خود و البته ترفندهای آمریکا توانسته این مذاکرات را به کلاف سردرگمی تبدیل کند که معادله «مذاکره برای سازش» به «مذاکره برای مذاکره» تبدیل شده و طرفین در این ماراتن هرگز به خط پایان نمی‌رسند. شاید بتوان گفت اصلا این مسیر خط پایانی ندارد و تا ناکجاآباد ادامه می‌یابد. حال طرف فلسطینی که از این مذاکرات خسته شده و از سویی عدم توجه و عمل دولت عبری به تعهدات ذکر شده در توافق نامه صلح دو طرف موسوم به «اسلو» را می‌بیند، در اقدامی انتحاری، دست از مذاکرات شسته و بر مراجعه به سازمان ملل و درخواست از آن نهاد برای پذیرش عضویت کشور مستقل فلسطینی در مرزهای سال 1967 و نه مرزهای 1948 (که مرزهای اصلی سرزمین تاریخی فلسطین به شمار می‌روند) تاکید دارد و آن را تنها راه تحقق آرمان فلسطینیان مبنی بر تشکیل کشور مستقل فلسطینی می‌داند.

دلایل منطقی

رژیم صهیونیستی از همان لحظه اعلان این طرح به مخالفت با آن برخاسته و به شیوه‌های مختلف سعی در منصرف کردن طرف فلسطینی از این تصمیم دارد و آمریکا نیز به عنوان حامی منافع این رژیم، تشکیلات خودگردان فلسطین را تهدید به قطع کمک‌های مالی و برخی محدودیت‌های دیگر و در راس آنها استفاده از حق وتو در شورای امنیت علیه این طرح فلسطینی می‌کند. از سوی دیگر، نحوه آغاز این طرح توسط تشکیلات رام‌الله و ابعاد و پیامدهای آن اشکالات متعددی دارد که باعث عدم همراهی و حمایت طرف‌های مهم فلسطینی مانند جنبش مقاومت اسلامی «حماس» و جنبش جهاد اسلامی و برخی طرف‌ها و شخصیت‌های دیگر؛ حتی در داخل جنبش فتح و تشکیلات خودگردان شده است و آنها تلاش می‌کنند که محمود عباس رئیس تشکیلات رام‌الله را از تصمیم خود منصرف کرده و به اتخاذ شیوه‌ای مناسب‌تر و ارائه طرحی کارشناسی شده و پخته‌تر راضی کنند.

در حالی که عقل و منطق حکم می‌کند چنین طرحی با پشتوانه ملی و پس از اجماع تمامی گروه‌های ملی روی آن ارائه شود و به رغم این که محمود عباس به عنوان رئیس جنبش فتح در توافق‌نامه آشتی ملی که با جنبش حماس در قاهره امضا کرد بر عدم یکجانبه‌گرایی و حل و فصل تمامی امور از طریق اجماع ملی تاکید کرد، اما وی این طرح را به صورت یکجانبه و بدون مشورت و رایزنی با دیگر طرف‌های فلسطینی و ازجمله جنبش‌های حماس و جهاد اسلامی پیش می‌برد. حتی به نظر نمی‌رسد که عباس در این زمینه از کارشناسان مسائل سیاسی و رهبران جنبش فتح و دیگر گروه‌های عضو ساف نظرخواهی کرده باشد و همین باعث می‌شود که این طرح نوعی ضعف درونی و ذاتی را با خود داشته باشد و به احتمال زیاد این امر بر رای جامعه جهانی نسبت به آن تاثیر خواهد گذاشت.

در همین رابطه جنبش حماس اعلام کرد از هر گونه اقدام و تحرک سیاسی و دیپلماتیک که منجر به حمایت جامعه بین‌المللی و کشورهای جهان از حقوق حقه ملت فلسطین در زمینه آزادسازی سرزمین فلسطین و تشکیل کشور مستقل فلسطینی در آن شود، حمایت می‌کند، اما در عین حال معتقداست عباس نباید به صورت یکجانبه و بدون اجماع ملی دست به چنین کاری می‌زد، بلکه بهتر بود این اقدام را در چارچوب یک استراتژی ملی مورد توافق تمامی گروه‌های فلسطینی به پیش می‌برد. در واقع این جنبش از طرح مراجعه به سازمان ملل متحد و درخواست به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین و عضویت آن در سازمان ملل حمایت می‌کند، اما خط قرمز حماس همان مساله به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین است و تاکید می‌کند به هیچ وجه از هر گونه اقدامی که منجر به رسمیت یافتن رژیم صهیونیستی شود، حمایت نخواهد کرد. البته این تنها حماس نیست که مخالف یکجانبه‌‌گرایی عباس در این زمینه است، بلکه گروه‌های دیگر و شخصیت‌های ملی فلسطینی نیز بشدت نسبت به این مساله معترضند و جنبش جهاد اسلامی فلسطین اعلام کرده یکجانبه‌گرایی عباس در این زمینه را قبول ندارد و مراجعه به سازمان ملل باید از طریق توافق تمامی طرف‌ها و با پشتوانه اجماع ملی صورت گیرد.

دلایل سرزمینی

همچنین مساله به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی یکی از مهم‌ترین نگرانی‌ها و ایرادات حماس به این طرح است. چرا که به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین در مرزهای سال 67 منجر به رسمیت یافتن «اسرائیل» در اراضی اشغالی سال 48 و کوتاه شدن دست فلسطینیان از بخش غربی قدس شریف می‌شود و این یعنی همان چیزی که تمامی فلسطینیان از آن بیم دارند. به عبارت دیگر، به رسمیت شناختن موجودیت رژیم صهیونیستی خطری علیه قدس خواهد بود، چرا که بخش غربی قدس به عنوان پایتخت «اسرائیل» به رسمیت شناخته خواهد شد و بخش شرقی آن نیز تحت نظارت طرف بین‌المللی قرار گرفته و به این ترتیب قدس از دست خواهد رفت.

از سوی دیگر، تشکیل کشور فلسطینی به معنای پایان عمر تشکیلات خودگردان فلسطین به عنوان نهاد اجرایی موقتی در فلسطین تحت اشغال خواهد بود و این مساله به نوبه خود باعث می‌شود سرپرستی فلسطینیان مقیم اردوگاه‌های کشورهای مختلف و در کل فلسطینیان خارج از مرزهای سال 67 از حیطه اختیارات طرف فلسطینی خارج شود و طرف فلسطینی نتواند به امور آوارگان و فلسطینیان خارج رسیدگی کند.

حماس همچنین بارها تاکید کرده تشکیل کشور فلسطین در مرزهای سال 67 را به شرط بازگشت آوارگان فلسطینی به شهر و دیار آبا و اجدادی خود قبول دارد، حال آن که در صورت تصویب طرح مورد نظر عباس، فلسطین تنها در مرزهای سال 67 تشکیل می‌شود و دست آوارگان فلسطینی از بازگشت به شهرها و روستاهای خود در اراضی اشغالی سال48 که پس از تشکیل کشور فلسطین، جزو خاک اسرائیل به حساب خواهند آمد، کوتاه می‌ماند و این نمره منفی دیگری برای طرح عباس است.

تشکیل کشور فلسطین در مرزهای سال 67 به معنای اعلام رضایت طرف فلسطینی از گزینه در اختیار داشتن اراضی واقع در مناطق اشغالی سال 67 است که چیزی نزدیک به 22 درصد از سرزمین تاریخی فلسطین را شامل می‌شود و این یعنی امضای سند چشمپوشی و واگذاری 78درصد از اراضی سرزمین تاریخی فلسطین به رژیم اشغالگر صهیونیستی و اذعان به این‌که فلسطینیان هیچ حقی در این اراضی ندارند. وقتی این اراضی جزو خاک اسرائیل به حساب آیند دیگر هر گونه چشمداشت یا تلاش برای تصاحب آنها به معنای تجاوز به خاک کشور دیگر خواهد بود.

اما با ورق زدن تاریخ منازعه فلسطینی ـ صهیونیستی می‌توان دریافت فلسطینیان در حالی به تشکیل کشور‌شان در 22 درصد این سرزمین رضایت می‌دهند که بر پایه قطعنامه تقسیم فلسطین مصوب سال 1947 قرار بود کشور فلسطین  روی بیش از 65 درصد مساحت سرزمین‌های اشغالی تشکیل شود و هنگامی که اعراب با آن مخالفت کردند رژیم صهیونیستی سال 1948 اعلام جنگ کرد و 77درصد سرزمین فلسطین را به اشغال خود درآورد.

طرحی به نفع اسرائیل

ذکر این مساله نیز خالی از لطف نیست که مرزهای سال 67 همان چیزی است که اسرائیل نیز بارها اعلام کرده حاضر به واگذاری آنها به طرف فلسطینی است. علاوه بر این، تشکیلات خودگردان با قبول این طرح در واقع پای همان «طرح صلح اسرائیلی» را امضا کرده و به 2 تبصره مربوط به عدم بازگشت آوارگان و چشم پوشی طرف فلسطینی از قدس نیز اذعان می‌کند. شاید بتوان گفت که اعلام مخالفت تل‌آویو با این طرح تشکیلات رام‌الله، اقدامی در جهت کنشی تبلیغاتی به منظور تحریک طرف فلسطینی برای نهایی کردن همین طرح است. حال با مقایسه دستاوردهای طرح عباس برای به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین و ضربات آن بر پیکره فلسطین و حقوق ملی فلسطینیان، می‌توان اذعان کرد که این طرح به ضرر فلسطینیان است و همان طور که رهبران جنبش حماس نیز بارها در مصاحبه‌های خود یادآور شده‌اند این طرح زاییده بن بست مذاکرات سازش تلقی می‌شود. در مجموع این طرح فاقد اصول و مبانی سیاسی و حقوقی است و حتی در تبعات و پیامدهای سیاسی و حقوقی آن روی مسائلی مانند قدس، حق بازگشت آوارگان، مرزهای 67 به رسمیت شناخته شدن اسرائیل و وضعیت سازمان آزادیبخش فلسطین و دیگر مسائل مربوط به حقوق فلسطینی‌ها اندیشیده نشده و چه‌بسا این طرح، گامی در جهت به رسمیت شناخته شدن هر چه بیشتر رژیم صهیونیستی باشد.

یوسف رضازاده
جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها