گفت‌وگو با منوچهر سرداری، مدیرکل دفتر امور مرتع سازمان جنگل‌ها

مراتع در تله فقر و تخریب گیر افتاده‌اند

پول خرج بیابان می‌کنیم اما برای مرتع نه. از نظر ما مرتع یعنی پهنه‌ای سبز برای چراندن دام‌ها و از دید مسوولان یعنی زمینی باز و مناسب برای ساخت راه و گذراندن خط لوله و اکتشاف معدن. اما نبض حیات در مراتع می‌زند. اگر مرتع باشد آب هم هست، گیاه هم همین‌طور خاک نیز از فرسایش در امان می‌ماند، مرتع پشتوانه کشاورزی و دامداری هم هست همان‌طور که می‌تواند آب و هوا را تنظیم کند. ولی امروز مراتع 85 میلیون هکتاری ایران در چند جبهه می‌جنگند؛ از یک طرف 68 میلیون رأس دام آنها را می‌چرند و از طرف دیگر نبودن بودجه و امکانات سرعت احیای آنها را کند کرده است. اگر مراتع از بین بروند طولی نمی‌کشد که ما هم نیست می‌شویم آن وقتی که زمین‌های سبز و مخملی امروز، بیابان‌های خشک و خشن فردا می‌شوند. منوچهر سرداری، مدیرکل دفتر امور مرتع نیز از همین اتفاق می‌ترسد. او می‌گوید کمبود پول و امکانات دست و پایشان را بسته است و وجود دام و دامدار مازاد حلقه محاصره را بر آنها تنگ کرده است. سرداری آینده مراتع را نیز خوب و امیدبخش ترسیم نمی‌کند و ما و همه مسوولان را از روزی می‌ترساند که بیابان‌ها جای مراتع را بگیرند و به جای آن که از ریزگردهای عربی گلایه کنیم مجبور شویم ریزگردهای ایرانی را به باد نفرین بگیریم.
کد خبر: ۴۱۴۴۲۳

همه افراد آشنا به مسائل محیط‌زیست می‌دانند چرای زودرس و بی‌موقع دام، وجود دام مازاد بر ظرفیت، از بین رفتن پوشش گیاهی و تغییر و تبدیل کاربری اراضی از عمده چالش‌های مراتع کشور است ولی من فکر می‌کنم علاوه بر اینها مشکل اصلی در این بخش نوع نگاه به مرتع است، نگاهی مبتنی بر بهره‌برداری که در مغایرتی آشکار با نگاه حامی حفظ، توسعه و احیای مراتع قرار دارد. شما این‌طور فکر نمی‌کنید؟

نگاه به مرتع 3 شکل مختلف دارد؛ نگاه برنامه‌ریزان، نگاه بهره‌برداران و نگاه کارشناسان. بهره‌بردارها عموما نگاه خوبی به مراتع دارند اما این که چرا به طور اصولی از این عرصه‌ها بهره‌برداری نمی‌کنند بخشی از آن به محدودیت‌ها، اجبارها و نیازها برمی‌گردد و بخش دیگرش به کمبود آموزش‌ها. در واقع بهره‌بردار بخوبی مرتع را می‌شناسد و می‌داند که ادامه زندگی او و خانواده‌اش به مرتع وابسته است. البته شناخت کارشناسان از مرتع بیشتر از بهره‌برداران است چون اینها نیاز خودشان را می‌بینند و کارشناسان علاوه بر رفع نیاز مردم به خدمات و کارکردهای دیگر اکوسیستم‌های مرتعی هم فکر می‌کنند. در این میان برنامه‌ریزان نگاه مبتنی بر توسعه دارند که متاسفانه کمتر آینده‌نگر است و با وجود این که از توسعه پایدار زیاد صحبت می‌شود اما در عمل کمتر به آن پرداخته می‌شود بنابراین چون آنها نیاز امروز را می‌بینند و شناخت کافی از مرتع ندارند، نگاهشان در تضاد با کارشناسان است و این مساله چالش عمده ما در این بخش است. من هم معتقدم باید تلاش کنیم تا نگاه برنامه‌ریزان را به سمتی سوق دهیم که توسعه‌مان از جنس توسعه پایدار باشد. مراتع بستر توسعه هستند، آب مایه حیات و خاک بستر حیات است و بدون هوا هیچ حیاتی وجود ندارد و پوشش گیاهی ضامن این سه عنصر است. روی همین اصل است که باور داریم باید نگاه‌ها با هم هماهنگ شود چراکه دیدگاه‌های متفاوت در قبال مراتع باعث می‌شود طرح‌ها و برنامه‌ها به نتایج دلخواه نرسند.

شما به موضوع شناخت تاکید زیادی دارید. می‌خواهم بدانم تاکنون برای ایجاد شناخت بین مردم و مسوولان چه تلاشی کردید در حالی که می‌دانم وزارت جهادکشاورزی که شما یکی از زیرمجموعه‌های آن هستید، سیاست بهره‌برداری از مراتع دارد و به تامین گوشت قرمز کشور فکر می‌کند؟

ما تلاش زیادی برای ایجاد این شناخت داریم و سعی می‌کنیم تا از همه فرصت‌ها برای آگاه کردن مسوولان از قابلیت‌های مرتع استفاده کنیم ولی واقعیت این است که در سطح وزارتخانه در دوره‌های مختلف همواره نگاه مبتنی بر بهره‌برداری حاکم بوده و تامین معیشت و مدیریت امور روزانه زندگی مردم در کنار گستردگی زیاد وظایف این وزارتخانه مانع از توجه به مراتع در آن حدی که شایسته آن هستند، شده است.

بله این موضوعات کاملا درست است ولی من فکر می‌کنم برنامه‌ریزان ما از مراتع به عنوان ابزار ایجاد اشتغال برای روستاییان استفاده می‌کنند. در حالی که کارایی مراتع چیزی غیر ازرفع بیکاری و آرام کردن مردم بیکار است!

من می‌خواهم این موضوع را به شکل دیگری توضیح بدهم. به نظر من انحرافاتی که در توجه به بخش مرتع وجود دارد به خاطر عدم شناخت است یعنی این‌طور نیست که مسوولان و تصمیم‌گیران با هزینه‌کردن از منابع طبیعی قصد ساکت کردن مردم را داشته باشند بلکه بخش‌هایی چون زراعت و دامداری بیشتر از بخش منابع طبیعی از خودش دفاع کرده است و شخص وزیر نسبت به مشکلات کشاورزان و دامداران آگاهی بیشتری پیدا کرده در حالی که هیچ‌وقت این آگاهی‌دهی نسبت به منابع طبیعی و چالش‌های آن وجود نداشته است. برای همین من خیلی نگرانم چون نگاهی که قانونگذاران و تصمیم‌گیران دولتی به مرتع دارند نوعی نگاه همراه با بی‌اعتنایی است و همواره مرتع را فدای زراعت کرده‌اند. آنها فکر می‌کنند اگر مرتع را شخم بزنیم و گندم بکاریم فایده‌اش بیشتر است و این مساله هم علت دارد چون تابه حال برای سازمان ما فرصتی فراهم نشده تا دیدگاه‌هایش را با استفاده از یک نماینده مستقل در دولت مطرح کند. اگر ما در تمام این سال‌ها نماینده‌ای در دولت داشتیم که توضیح می‌داد زمینی که شخم می‌خورد و پوشش گیاهی‌اش از بین می‌رود معنایش این است که به خاطر از بین رفتن آب و خاک دیگر زراعتی هم وجود نخواهد داشت و از طرف دیگر از بین رفتن پوشش گیاهی باعث فقیر شدن خاک و تبدیل مرتع به دیم‌زار و در نهایت ایجاد بیابان می‌شود دیگر برنامه‌ریزی‌ها به سمت از بین بردن مراتع سوق پیدا نمی‌کرد.

پس با این اوصاف بگویید که وضعیت فعلی 85 میلیون هکتار مرتع ما چگونه است؟

از حدود 85 میلیون هکتار مرتعی که در کشور وجود دارد حدود 5/8 درصد آن جزو مراتع غنی و مطلوب، حدود 25 درصد آن جزو مراتع متوسط و حدود 5/66 درصد آن جزو مراتع فقیر و کم‌تراکم است. واقعیت این است که از مراتع موجود در کشور 916 هزار خانوار بهره‌بردار استفاده می‌کنند که حدود 200 هزار خانوار آن جزو عشایر هستند. اگر هر خانوار را 5 نفر حساب کنیم امرار معاش حدود 5 میلیون نفر به صورت مستقیم از مراتع است. براساس مطالعاتی که چند سال قبل در دانشگاه تهران انجام شد، سطح اقتصادی مرتع برای یک خانوار باید بیش از 500 هکتار باشد و تعداد واحد دامی در آن شرایط باید بیش از 250 مورد باشد. پس می‌بینید که بین سطح اقتصادی و سطح سرانه موجود چه تفاوتی وجود دارد. الان در مراتع ما حدود 83 میلیون واحد دامی وجود دارد در صورتی که ظرفیت مراتع نزدیک به 37 میلیون واحد است. این فشار بر روی مراتع ما هست و اگر به سطح اقتصادی مراتع توجه کنیم می‌بینیم که ظرفیت مراتع ما 160 هزار خانوار است. این وضعیت است که باعث شده مراتع به شدت تحت فشار قرار بگیرد و تمام فعالیت‌های ما به این سمت باشد که اوضاع مراتع بدتر از این نشود و سرعت تخریب کُند شود. حالا در کنار بهره‌برداران مجاز، بهره‌برداران غیرمجاز هم وجود دارند ضمن این که انواع واگذاری اراضی مرتعی برای فعالیت‌های توسعه‌ای هم موضوع مهمی است که سطح کمی و کیفی مراتع را کاهش می‌دهد. این در حالی است که مطالعات ما نشان می‌دهد بیش از 80 درصد بهره‌برداران ما کمتر از 20 واحد دامی در اختیار دارند که همین مساله آنها را هم به مشکل انداخته چون دامداری آنها به هیچ وجه اقتصادی نیست و زمینه سرمایه‌گذاری ندارد برای همین است که من معتقدم امروز ما در بخش مرتع گرفتار تله فقر و تخریب شده‌ایم.

الان دقیقا چه برنامه‌ای برای حفظ مراتع دارید؟

سرداری: من خیلی نگرانم چون نگاهی که قانونگذاران و تصمیم‌گیران دولتی به مرتع دارند نوعی نگاه همراه با بی‌اعتنایی است و همواره مرتع را فدای زراعت کرده‌اند. آنها فکر می‌کنند اگر مرتع را شخم بزنیم و گندم بکاریم فایده‌اش بیشتر است

یکی از اقدامات ما به عنوان پایه و شروع کار، ممیزی مرتع و شناسایی دامدار ذی‌نفع است که در سطح بیش از 76 میلیون هکتار انجام شده است و تا پایان برنامه پنجم کار ممیزی مراتع تمام خواهد شد. حالا ممکن است عده‌ای بپرسند شما که ظرفیت مراتع را می‌دانید چرا تا این حد پروانه چرا صادر می‌کنید و اجازه می‌دهید 916 هزار خانوار از مراتع استفاده کنند که پاسخ ما این است ما به کسی مجوز می‌دهیم که سابقه‌دار است و امرار معاشش از این طریق صورت می‌گیرد. اگر ما بخواهیم به صورت اصولی به افراد مجوز دهیم مثلا باید یک عرصه هزار هکتاری را به 2 خانوار بدهیم ولی چون 10 خانوار در حال بهره‌برداری از این میزان عرصه است و ما نمی‌توانیم حقشان را از آنها بگیریم می‌گوییم شما 10 خانوار در این عرصه مستقر شوید به شرط این که هرکدامتان بیشتر از 50 واحد دامی نداشته باشید. ولی اساسی‌ترین سیاست دفتر امور مرتع، تهیه طرح‌های مرتعداری است در قالب این طرح‌ها در آن سامانه عرفی که مردم استفاده می‌کنند براساس استعداد و پتانسیل عرصه‌ها طرح نوشته شده و پس از تصویب در قالب قراردادهای 15 ساله به بهره‌برداران داده می‌شود. یکی دیگر از برنامه‌های ما نیز مشارکت مردم و توسعه تشکل‌های بهره‌‌برداران برای اصلاح مراتع و تقویت پوشش گیاهی به کمک آنهاست.

البته این توضیحات به من ثابت کرد که در سازمان شما هیچ برنامه قدرتمندی برای حفظ، توسعه و احیای مراتع وجود ندارد. شما می‌گویید چون دامداران ما با سابقه و صاحب حق‌اند نمی‌توانیم آنها را از عرصه خارج کنیم در حالی که این حرف در تناقض آشکار با طرح تعادل دام و مرتع قرار دارد. می‌خواهم بدانم حالا که بنا به برخی مصلحت‌ها نمی‌توان تعداد خانوارهای بهره‌بردار را کم کرد اصلا چرا چنین طرح‌هایی نوشته می‌شود؟

ما 2 طرح اساسی داریم، یکی طرح مدیریت پایدار مراتع کشور و یکی طرح اصلاح، احیا و توسعه مراتع که چند سالی است استانی شده. طرح مدیریت پایدار مراتع هم شامل چند پروژه است که مهمترین آنها تهیه و اجرای طرح‌های مرتعداری است. تاکنون نیز در سطح 29 میلیون هکتار طرح تهیه شده و حدود 5‌/‌14 میلیون هکتار در حال حاضر واگذار شده و در اختیار 145 هزار خانوار است. حالا این‌که می‌گویید چرا به این تعداد خانوار مجوز می‌دهید، پاسخش این است که ما مشکلات اجتماعی عدیده‌ای داریم. وقتی ما وارد عرصه‌های مرتعی می‌‌شویم، ممکن است از 10 خانوار حاضر فقط 5 خانوار را به رسمیت بشناسیم و به بقیه اجازه استفاده ندهیم. در طرح مدیریت پایدار، ما به مدیریت چرا و کنترل کوچ و ساماندهی بهره‌برداران توجه داریم و در طرح‌های استانی به کارهایی چون بذرکاری، قرق، ذخیره نزولات آسمانی، برای تامین آب مورد نیاز، اصلاح مراتع و پراکنش دام در مرتع نیز دست می‌زنیم و تا به حال 2 میلیون هکتار بذرکاری و تبدیل دیم‌زار‌ها و 2 میلیون و 300 هزار هکتار ذخیره نزولات انجام داده‌ایم. پس مطمئن باشید ما کارهای اساسی را انجام داده و می‌دهیم و با مجموعه اقداماتی که انجام می‌دهیم، به دنبال حفظ، تقویت و افزایش پوشش گیاهی هستیم؛ اما چالش کار، دام و دامدار مازاد است. در طرح‌های مرتعداری، ما به دنبال اقتصادی کردن طرح می‌گردیم که یکی از بحث‌های مطرح در آن سطوح مرتع است، یعنی مراتع را به سطح اقتصادی برسانیم که بخشی از آن مستلزم عملیات فنی است تا پوشش گیاهی تقویت شود و تولید علوفه بهره‌بردار افزایش پیدا کند و توان نگهداری دام بیشتری داشته باشد و در نتیجه درآمدش بالا برود. وقتی ما می‌گوییم الان سرانه مرتع برای هر خانوار 96 هکتار است، معنی‌اش این است که از هر 5 نفر 4 نفر باید تغییر معیشت بدهند. برای همین ما شرایطی فراهم کردیم تا این افراد بتوانند حقوقی را که طی سالیان دراز به دست آورده‌اند، به دیگری منتقل کنند تا آن 4 نفر مازاد به سمت مشاغل جایگزین بروند. اصلا علت ورود این افراد به مراتع توسعه‌نیافتگی سایر بخش‌هاست، یعنی وضعیت موجود آنها را مجبور به بهره‌برداری از مراتع کرده است، چون سایر بخش‌ها به کمک معیشت مردم نیامده‌اند. در برنامه چهارم، یکی از تکالیف وزارت صنایع تنوع‌بخشی به فعالیت‌های روستایی بود، چون این یک اصل است که اگر برای روستایی شغل وجود داشته باشد، به سمت بهره‌برداری مستقیم از منابع طبیعی نمی‌افتد، برای همین یکی از راهکارهایی که ما داریم دنبال می‌کنیم، موضوع تغییر معیشت بهره‌بردار است تا بتوانیم تعادل بین دام و مرتع را ایجاد کنیم. حالا ممکن است شما هنوز هم بخواهید بدانید چرا به‌رغم انجام این کارها هنوز وضع به این شکل است. باید بگویم که امکانات و محدودیت‌ها باعث کندی کار ما شده است.

با این توصیف چه آینده‌ای را برای اراضی مرتعی کشور متصور هستید؟

با وضعی که تا الان داشته‌ایم نمی‌توانم بگویم خوشبین هستیم و اگر ما بخواهیم با روند فعلی پیش برویم آینده ناامیدکننده و حتی نگران‌کننده‌ای خواهیم داشت. سالانه بخش زیادی از مراتع کشور به بیابان تبدیل می‌شود و سرعت رشد بیابان‌ها کاملا موید این مساله است. در واقع چیزی که نگران‌کننده است سرعت این تخریب است. اگر این روند ادامه پیدا کند در آینده نه‌چندان دور سطح بیابان‌هایمان اضافه می‌شود و مشکلات ناشی از ریزگردها بشدت افزایش می‌یابد. مشکلات ناشی از گرد و غبار که امروز جامعه ما را تهدید می‌کند پیامد یکی دو ساله نیست بلکه به استفاده‌های نادرست ما از طبیعت در سالیان دراز برمی‌گردد و الان هم اگر در بهره‌برداری‌هایمان دقت نکنیم در سال‌های آینده مطمئن باشید که کشور خودمان نیز منشأ ریزگردها خواهد شد.

متاسفانه باید بگویم روند فعلی مطلوب نیست و ما نگرانیم و با صراحت اعلام می‌کنم همه مسوولان به‌‌رغم دلسوزی ولی توجه کافی به این بخش ندارند. از درون سازمان جنگل‌ها و وزارت جهاد کشاورزی تا درون دولت و همه برنامه‌ریزان اگر همه با هم کمک نکنیم همه جامعه از ناحیه نابودی مراتع ضرر می‌کند و آن‌وقت حل آن به این راحتی میسر نمی‌شود، بعضی وقت‌ها دیگر درمان امکانپذیر نیست. بیابان‌زدایی یکی از اقدامات شاخص سازمان ما است ولی هزینه‌های آن زیاد است و توانمان برای مهار بیابان‌ها کافی نیست و اگر بیابان‌زدایی هم انجام شود تنوع پوشش گیاهی که قبلا وجود داشته نیز امکانپذیر نخواهد بود. امروز خیلی از مسوولان فکر می‌کنند که کارکرد مرتع فقط و فقط به تولید علوفه و گوشت قرمز منحصر می‌شود در صورتی که حفظ آب و خاک از مهم‌ترین کارکردهای آن است. مراتع می‌توانند چندین برابر سدها آب ذخیره کنند، آنها نقش مهمی در تنظیم آب و هوا دارند، اگر ما پوشش گیاهی داشته باشیم گازهای متصاعد شده از آن باعث تشکیل ابر و بارش نزولات جوی می‌شود.

مطالعات ما نشان می‌دهد جایی که پوشش گیاهی هست روان‌آب 2 درصد است و 98 درصد بارندگی در زمین نفوذ می‌‌کند در حالی که جایی که پوشش گیاهی نیست 85 درصد آن روان‌آب می‌شود و نفوذ فقط 15 درصد است در حالی که فرسایش خاک در عرصه بدون پوشش 13 هزار و در نقطه با پوشش 12 کیلوگرم است یعنی 1000 برابر فرسایش خاک کمتر. شاید کمتر مسوولی این فواید را بداند، اما اگر به مرتع توجه نشود و نگاه‌هایمان به توسعه تغییر نکند باید منتظر بیابانی شدن عرصه‌های مرتعی باشیم.

مریم خباز / گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها