استان ایلام و بخصوص شهر ایلام در حوزه ادبیات بویژه در دهه 70 سهمی انکارنشدنی داشته و نویسندگان و شاعران تاثیرگذاری را به جامعه ادبی معرفی کرده است.
کد خبر: ۳۹۱۸۴۱

دهه 70 را باید دوران اوج شعر و به طور خاص غزل در ایلام دانست. چهره‌هایی همچون عبدالجبار کاکایی، بهروز یاسمی، بهروز سپیدنامه، سیروس اسدی، حبیب‌الله بخشوده و... ازجمله شاعرانی بودند که نامشان در این دهه در سطحی فراگیر و ملی مطرح شد؛ اگرچه برخی از آنها مانند کاکایی و یاسمی با کوچ به پایتخت توانستند با استفاده از ظرفیت رسانه‌ها و پرداخت حرفه‌ای به شعر، نامی دُرشت‌تر و پُررنگ‌تر از دیگر همقطاران و همشهریان خود داشته باشند.

در این میان اما شاعرانی هم بودند که در ایلام ماندند و ضمن ادامه شاعری و انتشار کتاب‌های متعدد، به تربیت نسل جوان هم توجه جدی نشان دادند که بهروز سپیدنامه یکی از همین شاعران است.

شاعری که این روزها مجموعه تازه‌ای از شعرهایش با نام «و عشق این ماه سرگردان» را توسط انتشارات شاملو منتشر کرده است.

کتاب تازه سپیدنامه در بر گیرنده 40 غزل است؛ غزل‌هایی که از نظر محتوا، رویکردی تغزلی دارند تا پیش از هر موضوعی بیانگر این باشد که سپیدنامه اعتقاد ویژه‌ای به تفکیک کاربردی یا کارکردی قوالب شعری دارد و بهترین و متناسب‌ترین قالب را برای ارائه محتوای شعرش در نظر گرفته است.

غزل‌های بهروز سپیدنامه را باید ادامه منطقی غزل سنتی فارسی دانست که البته تمام شاخصه‌ها و مولفه‌های غزل امروز را داراست و در عین وفاداری به پیشینه درخشان ادبیات فارسی، مولفه‌های خاص خودش را هم دارد. به نوعی شاید بتوان گفت شاعرانی همچون سپیدنامه و دکتر بهروز یاسمی نمایندگان واقعی جریانی از غزل بودند که در آغاز دهه 70 شکل گرفت و بسیاری از منتقدان از ترکیب غزل نئوکلاسیک برای معرفی آن استفاده کردند.شعرهایی که توجه به محتوای تغزلی، مضمون‌پردازی و توجه به موسیقی از ویژگی‌های اصلی‌اش بود.

در مجموع غزل‌های سپیدنامه را باید شعری معرفی کرد که ضمن احترام به مخاطب و کمی محافظه کاری در ورود به مضامین اجتماعی سعی می‌کند با درگیر کردن عاطفه و ایجاد فضایی غنایی و عاشقانه با مخاطب ارتباط برقرار کند.

با هم یک غزل از کتاب و عشق این ماه سرگردان را می‌خوانیم:

بانو سلام، دختر باران و آب‌ها

ابریشم شکفته به تالار خواب‌ها

دست مرا بگیر که محتاج یاری‌ام

ای زورق امید از این اضطراب‌ها

از شرم روی توست که پنهان خزیده‌اند

در پرده‌های شـرم اگر آفتاب‌ها

وقتی که راه می‌روی، ای ماه در زمین

خم می‌شوند پیش تو عالیجناب‌ها

وقتی که راه می‌روی ای محشر بزرگ

قاطی شود تمام حساب و کتاب‌ها

چشمان تو دلیل نجات است باز کن

پلکی که وارهانی‌ام از انتخاب‌ها

در چشم‌های ناز تو ابهام روشنی است

ای معنی تمام سوال و جواب‌ها

سینا علی‌محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها