نگاهی به نمایش در انتظار خون

وقتی درخت خون می‌گرید

تالار محراب که زیر نظر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی تهران اداره می‌شود، اگر چه برای تماشاگران تئاتر کمی ناشناخته است، اما بیشتر مواقع در آن نمایش‌هایی روی صحنه می‌روند که حرف‌های زیادی در عرصه موضوع و اجرا دارند.
کد خبر: ۳۰۴۳۷۱

نمایش در انتظار خون با کارگردانی محمد رضا قلی‌پور یکی از این دسته آثار است که این روزها در تالار محراب در حال اجراست و نشان از آن دارد که گروه‌های تئاتری جوان و دانشجویی را باید جدی‌تر گرفت.

زری و امیرحسین که خواهر و برادرند و دایی خدارحم، در زمان حیاتشان هر چه انتظار کشیدند شاهد خون آمدن از درختی باشند که گفته می‌شد در روز عاشورا از آن خون می‌چکد، نشدند. آنان در زندگی‌شان تنها روایت‌های دیگران را از خون گریه کردن درخت شنیده‌اند، اما هیچ‌گاه آن را به چشم خود ندیده‌اند. آنان که اینک در جهان پس از مرگ به سر می‌برند، باز هم هر سال روز عاشورا پای درخت می‌آیند و به انتظار می‌نشینند. عاقبت این اتفاق برای امیرحسین تحقق می‌یابد و او می‌بیند که درخت خون می‌گرید. در مقابل دایی خدارحم هیچ خونی نمی‌بیند و زری هم به واسطه دستان خون‌آلود برادرش، این اتفاق را باور می‌کند. این نمایش اگرچه در ظاهر برخی باورهای مذهبی را به چالش می‌کشاند، اما در واقع به تحکیم مفاهیم دینی می‌پردازد.

شخصیت‌های متمایز

نمایشنامه در انتظار خون، ساختاری خطی دارد و دیالوگ‌هایش بسیار آهنگین و موجز است که در جای جای آن می‌توان ردپای دکتر شریعتی را دید. شخصیت‌های نمایش هم بخوبی پرداخت شده‌اند و بخوبی مرز میان اعتقادات آنان کاملا نمایان است؛ امیرحسین اعتقاداتی درونی و عمیق دارد، دایی خدارحم متعصب است و زری بین آن دو جا می‌گیرد. او گاهی با امیرحسین و گاهی با دایی خدارحم همسو می‌شود، انگار که می‌خواهد تعادلی بین آنان برقرار کند. شخصیت دایی خدارحم نشان‌دهنده آدم‌های عامی، دنباله‌رو و پیرو دیگران است که درک درستی از دین ندارند. امیرحسین ایمانی قوی و مستحکم دارد که می‌داند چه می‌کند. او برای ملتش جنگیده و در آخر نمایشنامه رستگار می‌شود. زری نشان‌دهنده آدم‌های میانه‌روست که گاهی محافظه‌کار و گاهی آزاد هستند. گاهی فراموشکار و گاهی آگاه هستند. شاید هم ملاحظه می‌کند، چون می‌داند که جهل و ناآگاهی دایی خدارحم به خاطر سن و سال و رواج بیسوادی در آن دوران بوده است. البته گاهی با امیرحسین همگام می‌شود و پا به پای او می‌آید.

بازی‌ها

بازی در نمایش در انتظار خون با وجود شخصیت‌پردازی و لحن متفاوت کار اگرچه سخت است، اما نقش‌‌آفرینان خوب از پس آن بر می‌آیند. از آنجا که متن ناگزیر به سوی شعار و شعارزدگی پیش می‌رود و همه این بار روی شخصیت امیرحسین سنگینی می‌کند، وظیفه مهدی نهاوندی‌نژاد به عنوان بازیگر این نقش در تلطیف این فضا بسیار حیاتی است که البته او از پس آن بخوبی بر می‌آید. تسلط فرشته فرشاد، بازیگر نقش زری هم بخوبی مشهود است، بویژه در صحنه خطابه حضرت زینب(س) که مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بازی محمدهادی اسفندیاری، بازیگر نقش دایی خدارحم هم روان و راحت است، اگرچه اوگاهی به سوی تیپ‌سازی متمایل می‌شود.

از طراحی صحنه و نورپردازی تا کارگردانی

طراحی صحنه و نورپردازی از دیگر نقاط قوت کار هستند. صحنه واقع‌گرایی که صادق بهاری طراحی کرده، از زیبایی بصری ویژه‌ای برخوردار است. همچنین می‌توان به بازی در تاریکی و استفاده بجا از نور و سایه اشاره کرد که تصویرسازی خوبی را پدید می‌آورد. میزانسن‌های کاربردی کارگردان هم که بیشتر آنها دارای معنا و مفهوم هستند، بخوبی انتقال‌دهنده فضا و درونیات شخصیت‌هاست. نور قرمز صحنه پایانی روی درخت نیز فضاسازی مناسبی است که از نظر روانی تاثیری قوی روی تماشاگر می‌گذارد.

موسیقی کار هم که تکنوازی است، با فضاهای مختلفی که در صحنه ایجاد می‌شود، هماهنگ بوده و به مخاطب کمک می‌کند تا فضا را باور کند. همچنین آواز دشتستانی محمدهادی اسفندیاری که با سه‌تار سجاد کیانی می‌آمیزد، به نمایش رنگ و بوی بومی می‌دهد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها