با گذشت بیش از 60 سال از جنگ جهانی دوم و تغییرات اساسی در عرصه نظام بین الملل قدرت های بزرگ، با ادعای اشاعه «صلح» و حفظ و پاسداری از آن و بهره گیری از حق تبعیض آمیز به نام «وتو» برای پیشبرد سازو کار مقاصد خود در جامعه جهانی بر مرکب مراد سوارند، اما وقت آن نیست که جهان امروز در قرن بیست و یکمحلقه این تاخت و تاز را محدود کند؟...
کد خبر: ۱۱۸۳۱۹۷
رانت «وتو» تا کی؟؟؟!!!

با پایان جنگ جهانی دوم و شکل‌گیری سازمان ملل متحد، تقسیم‌بندی جدیدی از قدرت میان کشور‌ها شکل گرفت.

از همان ابتدا نقش کشور‌های قدرتمند در این سازمان بسیار پررنگ بود.حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد اختیاری است که در کنفرانس یالتا (یکی از کنفرانس‌های مبنای تأسیس سازمان ملل متحد) بنا به پیشنهاد ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق به‌رسمیت شناخته شد.

اما این اصطلاح در منشور سازمان ملل به‌کار نرفته است، حق وتو که به‌شکل رأیِ مخالف یا منفی است موجب تصویب‌نشدن قطعنامه و از طرفی مانع مذاکره می‌شود.

حق وتو باید به‌صورت رأی مخالف باشد، رأی ممتنع و غیبت در جلسه‌ی شورا موجب وتوی تصمیم نمی‌شود.

بی شک هدف نگارنده بیان تاریخچه حق وتو نیست، چیزی که در این میان مهم است پاسخ به پرسش آغازین است، آیا وقت آن نیست که نظام بین‌الملل و جامعه جهانی ساختار سازمان ملل را وادار به تغییر سازد؟؟ اساس تاسیس سازمان ملل متحد و ایجاد ساختار آن براساس اعمال نقش قدرت های بزرگ و پیروز میدان از جنگ دوم ( ایالات متحده آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی، بریتانیا، فرانسه و چین) با هدف دوری جستن از جنگ، برقراری صلح، امنیت و رفاه و آسایش در جهان بوده است.

در پی آن حق «وتو» عنصری است که از همان ابتدا تاکنون انتقاد بسیاری از سوی دیگر اعضا به این حق تبعیض آمیز شده است، این کشورها پس از فجایع مصیبت بار که باجنگ جهانی دوم به دنیا تحمیل کردند، در صدد ترسیم جامعه ای عاری از خشونت و تبعیض برآمدند، چرا که تا قبل از آن شهوت قدرت، سهم خواهی و یکجانبه گرایی بیش از 100 میلیون انسان را در اقصی نقاط جهان درگیر کرده بود. اما باید دید که امتیازاتی که قدرت های بزرگ با هدف کنترل جامعه جهانی برای خود قایل شده اند، تا کجا موفق عمل کرده است؟آنچه که در این کارنامه با حدود هفتاد سال ثبت شد، نشانگر آن است که در هر گوشه جهان که اثری از آشوب و اختلال به چشم می خورد، دست پنهان و آشکار قدرت های بزرگ که دارای حق «وتو» هستند و اتفاقا مدعی برقراری صلح و امنیت و سازش در جهان نیز هستند بر هیزم آن آتش است.

نه تنها هیزم آتش بودند بلکه هر زمانی که سازمان ملل برخورد قهرآمیزی برای آنها در نظر گرفت براحتی از رانت «وتو» استفاده کردند و برخورد قهرآمیز را به انتفاع رقم زدند،شاهد مثال آن حمله نظامی ایالات متحده آمریکا به گرانادا در سال 1983 که قظعنامه شورای امنیت را علیه آمریکا به دنبال داشت، اما آمریکا آن را «وتو» کرد.

حال کدام صلح، امنیت، آرامش و رفاه از آبشخور این رهگذر بر جهان سیطره کرده است؟ این چه صلح و امنیتی است که سردمداران آن خود بازیگران اصلی صحنه های نبرد به ویژه در مناطق خاصی از جهان هستند.؟؟

مگر نه اینکه اینها داعیه‌داران جهان عاری از خشونت هستند؟! حق «وتو» با هدف همکاری های بین المللی و نیل به امنیت،همه تهدیدهای پیش رو را با ابزارهای موثرسیاست و قدرت رئالیستی تبدیل به فرصت برای فرصت طلبان کرده است.

این اندیشه برتر صلح بر عدالت اصل تساوی کلیه اعضا را به چالش کشید. حق «وتو» بر این قرار بود که یگانه وسیله حقوقی در مقابل هژمونی جهانی آمریکا باشد، اما هرجا زمزمه صداهای متحدی شنیده می شود، سایه قدرت آمریکا جلوتر افکنده می شود.

از چند دهه اخیر تاکنون عملکرد سازمان ملل به واسطه نفوذ قدرتهای بزرگ بیشتر موجب دلسردی جامعه جهانی شده است، تا اینکه اهرمی در مقابل رانت ابرقدرتها باشد.

نمونه‌های بارز آن عملکرد سازمان ملل در جنگ ایران و عراقو در مقابل آن نحوه برخورد با حمله صدام به کویت بود، حمله به عراق توسط آمریکا، سیطره چندین ساله در خاک افغانستان، جنگ سوریه، جنگ یمن، کشتار مظلومانه ملت فلسطین و ...نشان می دهد که نه تنها جهان روی صلح و امنیت را به خود ندیده است، بلکه سایه شوم جنگ همواره بر سرمردم گسترده است.

دیگر ادعا گسترش رفاه و توسعه عادلانه در جهان است، که آن هم با اهرم تحریم های سنگین یک جانبه و همه جانبه رفاه و توسعه را برای ملت ها به توهمی دور تبدیل کرده است.

از سوی دیگر همیشه این فرض وجود دارد که اگر مکانیسم حق «وتو» و خود تحریمی ابرقدرت ها نسبت به رفتار و تصمیمات یکدیگر نبود که اوضاع از این هم بدتر می شد، به ویژه با پدیده-های نوظهوری مانند
«ترامپ».

با این همه و با توجه به انتقادات جامعه بین‌المللی نسبت به برخورداری امتیاز عده ای خاص در عرصه نظام بین الملل، امید است سازمان ملل متحداز جایگاه به ظاهر فرمایشی خود کمی فاصله بگیرد و با نگاهی با جانب انصاف و در نظر گرفتن منافع و حقوق تضییع شده ملت ها در بسیاری از موارد، ساختار خود را مورد بازنگری قرار داده و ساز و کار حق «وتو» را بررسی نماید و با مکانیسم های حقوقی لازم مانع سواستفاده از رانت وتو شود.که اگر غیر از این باشد باید دید رانت «وتو» تا کی ؟؟؟!!!

معصومه زندی - دانشجوی ارشد روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها