پای تلویزیون نشسته بود. شبکه یک سیما، موسیقی حماسی پخش می کرد. موسیقی بدون کلام بود،اما او تصاویر را می دید و قطره قطره از چشم هایش باران شادی می بارید، لرز کرد و ناگهان کلمه ها متولد شدند.
کد خبر: ۱۱۵۹۵۲۵
شاعری که مقابل تلویزیون گریست / سکانس شاعرانه ورود آزادگان

به گزارش جام جم آنلاین، سطرهای بالا یک سکانس واقعی است؛ سکانسی که شب 26 مرداد 1369 در گوشه خانه ای در همین پایتخت رقم خورد و کلمه ها در ذهن سید فضل الله میرقادری فریاد شدند، فریادی از بغض که سال ها رنج و دوری از خانه و وطن با خود به همراه داشت:
آزاده راه خدا آزاده ای تو
در راه کسب معرفت فرزانه ای تو
خاک وطن در مقدم این پاکبازان
لرزید از شادی و گفت ای سرفرازان
خودش این گونه روایت می کند: سال 1369 مثل امروز نبود که تصاویر و خبرها در لحظه منتشر شوند. یک خبر کوتاه از آزادی اسرای ایرانی خبر داده بود.‌ شب مقابل تلویزیون نشسته بودم و کتابی را ورق می زدم.‌ شبکه یک شروع کرد به پخش تصاویر ورود آزادگان به کشورمان. جمعیت را می دیدم. خانواده های منتظر از مقابل چشمانم عبور می کردند. قلبم تندتر می زد. شروع کردم زیر لب سرودی را زمزمه کردن. بلافاصله قلم و کاغذ آوردم و شروع کردم به یادداشت کردن و حاصلش همان سرود «خیل خدا» شد.
میرقادری ادامه می دهد: به واسطه دوستانی که در آموزش و پرورش داشتم این سرود توسط دانش آموزان دوره راهنمایی منطقه 7 خوانده شد. کار آن قدر خوب شده بود که ضبط و از تلویزیون هم پخش شد. خیلی ها آن زمان این سرود را پسندیدند و خدا را شکر مورد اقبال هم قرار گرفت.
این استاد دانشگاه و شاعر درباره پایان بندی شعرش که ارجاع به حضرت امام خمینی (ره) دارد هم توضیح می دهد: آزادگان شاید بیشتر از هرکسی جای خالی امام را حس کردند. آنها آرزوی دیدار با امام و مقتدایشان را داشتند ، آرزویی که دیگر تحقق آن امکان پذیر نبود. برای همین در انتها من به این مساله اشاره کردم و سرودم: چون مقتدای راحلت بتها شکستی / بهر رضای ظالمین راهی نجستی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها