گفت‌وگو با صباح زنگنه درباره آخرین تحولات یمن

اماراتی‌ها سر عربستان کلاه گذاشتند

جنگ یمن وارد چهارمین سال می‌شود و همچنان هیچ چشم‌انداز روشنی پیش روی این جنگ نابرابر و فرسایشی نیست که ائتلاف عربی به رهبری عربستان راه انداخته است. با روی کارآمدن مارتین گریفیتس، نماینده جدید دبیرکل سازمان ملل متحد در امور یمن، کورسوی امیدی برای پایان بخشیدن به این بحران ایجاد کرده است. با وجود این، سعودی‌ها باردیگر به پاکستان متوسل شده‌اند تا شاید پس از گذشت سه سال بتوانند مقاومت مردم یمن را بشکنند.
کد خبر: ۱۱۲۴۸۲۲
اماراتی‌ها سر عربستان کلاه گذاشتند

صالح الصماد، رئیس شورای عالی سیاسی یمن، متوسل شدن ائتلاف سعودی به پاکستان و افغانستان را مرحله جدیدی در آغاز سال چهارم جنگ یمن می‌خواند و از آمادگی نیروی‌های مردمی یمن برای مقابله با اقدامات سعودی‌ها خبر می‌دهد. هر چند او می‌گوید: رهبران سیاسی و ملت یمن حامی صلح هستند. ما دستمان را برای صلح دراز می‌کنیم و آمادگی توقف حملات موشکی به عربستان در برابر توقف حملات هوایی به یمن را داریم. شورای‌عالی سیاسی یمن و دولت نجات ملی نیز اعلام کرده‌اند از هر طرح عادلانه و در شان ملت یمن استقبال می‌کنند. در همین راستا با صباح زنگنه، کارشناس ارشد روابط بین‌الملل و مسائل منطقه درباره آخرین تحولات یمن و انتخاب نماینده جدید سازمان ملل در امور یمن گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

با توجه به اینکه انتقادات بسیاری به ولد الشیخ، نماینده پیشین سازمان ملل در امور یمن به دلیل جانبداری از عربستان سعودی وارد میشد، آیا انتخاب نماینده جدید از سوی سازمان ملل میتواند تغییر در وضعیت اخیر یمن به جود آورد؟

گفته میشود اسماعیل ولد الشیخ، تلاشش را برای کمک به حل بحران یمن کرده است؛ اما از آنجا که معمولا دولتمردان و ملتهای عرب از عرب دیگری حرف شنوی ندارند، ولد شیخ نتوانست در مأموریتی که سازمان ملل به او سپرده بود، موفق باشد. اکنون کسی که به عنوان نماینده سازمان ملل انتخاب شده اهل یک کشور اروپایی و در واقع انگلستان است.

انگلستان به علت سوابقی که در استعمار عدن، یعنی بخش جنوبی یمن داشته و همچنین به علت حضور در پیشمذاکرات و رایزنیهایی که از قبل با سعودیها انجام داده، ممکن است در مذاکرات به توافقها یا موفقیتهای نسبی دست یابد. اما باید توجه داشت مشکل یمن ناشی از دخالت یک دولت همسایه وعرب به صورت حمله همهجانبه نظامی توسعه پیدا کرد و عمیقتر شد وگرنه اختلافات احزاب و گروههای یمنی سالیان دراز وجود داشته و آنها توانسته بودند مسائل خود را حل و فصل و اداره کنند؛ بنابراین زمانی نماینده جدید سازمان ملل میتواند موفق باشد و از ظرفیتهای کشور خود و همچنین سابقه و تجربه موفقش در رفع و رجوع مسائل انساندوستانه بهره ببرد که بتواند بر دولت عربستان سعودی و امارات عربی متحده فشار بیاورد و آنها را از تداوم جنگ علیه مردم یمن منصرف کند. در واقع، اختلافات داخلی یمنیها براحتی قابل حل و فصل است.

در طول دو سه سال گذشته، غربیها سود خوبی از فروش اسلحه با سعودیها و اماراتیها به جیب زدند و به نظر نمیرسید تمایلی برای پایان بخشیدن به جنگ یمن داشته باشند. در حال حاضر، قدرتهای غربی تا چه اندازه عزمشان را برای پایان بخشیدن به جنگ در یمن و بحران انسانی به وجود آمده در این کشور جزم کردهاند؟

به نظر میرسد منافع غربیها در یمن را میتوان به دوگونه تقسیمبندی کرد؛ نخست منافع آنها داخل مرزهای یمن و دیگری منافعی که از فروش اسلحه به سعودیها و اماراتیها کسب میکنند. در واقع، یمن منافع ذاتی در مقایسه با سوریه برای کشورهای اروپایی و آمریکا ندارد. سوریه هم به اروپا نزدیکتر است و مخاطرات امنیتی بیشتری را متوجه کشورهای اروپایی میکند و پیامدهای بحران سوریه بلافاصله در این کشورها منعکس میشود.

همچنین سوریه از طریق دریای مدیترانه مرز مشترک با کشورهای اروپایی دارد و سرشار از منابع نفت و گاز است که میتواند مورد بهرهبرداری این کشورها قرار گیرد. اما یمن فاقد این خصوصیتهاست. چیزی که میماند منافع فروش اسلحه است که انگلستان از کشورهایی است که برخلاف قوانین و مقررات بینالمللی سلاحهای گوناگون از جمله سلاحهای ممنوعه به عربستان سعودی فروخته است.

پس هدف آنها از میانجیگری برای پایان بخشیدن به جنگ یمن چه میتواند باشد؟

در واقع، منفعتی که انگلستان از این اقدام خواهد برد بیرون کشیدن عربستان سعودی از باتلاق و منجلاب جنگ یمن است و در ازای آن منافعی را از عربستان طلب خواهد کرد. در نتیجه، آنها باز منفعت میبرند و در سالیان دراز به استفاده از ثروت عربستان و دوشیدن این کشور ادامه خواهند داد.

در این میان، عربستان سعودی از پاکستان درخواست کرده نیروهایش را برای کمک به ائتلاف عربی گسیل دارد. برخی این موضوع را آغاز مرحلهای جدید برای گسترش دامنه جنگ یمن در چهارمین سال از آغاز این جنگ میدانند. به گمان شما، در حالی که اختلاف امارات و عربستان سعودی در یمن افزایش یافته است، هدف سعودیها از کشاندن پای پاکستان به جنگ یمن چیست؟

مشکلات و گرفتاریهای عربستان سعودی در یمن روز به روز افزایش مییابد. اختلاف با امارات عربی متحده در حد درگیری نظامی، اختلاف با کشورهای ائتلاف برای اعزام نیروی نظامی و مزدور، مشکلات اقتصادی در داخل و همچنین اختلاف داخلی در خاندان سلطنتی که بر مواضع متضادی میان مردم و روشنفکران و فعالان اجتماعی در مقابل جنگ یمن دامن زده از جمله مشکلات عربستان است. مهمتر از همه باید رشد و توسعه داعش و القاعده در یمن را به این مشکلات افزود؛ مسألهای که عربستان از آن فرار میکرد کنار گوش عربستان در حال رشد و توسعه است. سعودیها و اماراتیها که همانند اسب عصاری غیر از جهت مستقیم، جای دیگری را نمیبینند، ابعاد دیگر دخالتشان را در یمن نمیتوانستند محاسبه کنند؛ بنابراین اگر عربستان بخواهد مجدد به پاکستان یا هر کشور دیگری برای اعزام نیرو به یمن روی آورد، باز ناکام خواهد ماند. چرا که این کشورها بویژه پاکستان محدودیتهای خودشان را دارند. مجلس سنای پاکستان با اعزام نیرو مخالف است و اعزام نیروهای نظامیاش را به آموزش در داخل مرزهای عربستان محدود کرده است. خارج از مرز عربستان، ارتش پاکستان وارد نخواهد شد و
مطرح کردن نام پاکستان میتواند یک مانور جنگ روانی و تبلیغاتی از سوی سعودیها تلقی شود.

برخی تحلیلگران معتقدند با توجه به این که اماراتیها در جنوب یمن منافع متعددی را دنبال میکنند، به نظر میرسد برنده اصلی بحران یمن آنها هستند. نظر شما در این خصوص چیست؟

امارات با یک بلندپروازی اقدام به سرمایهگذاری مختلف در جنوب یمن و شاخ آفریقا در کشورهایی چون سومالی و جیبوتی کرده است. همچنین اجاره جزایر دریای سرخ نزدیک تنگه بابالمندب و همچنین تسلط بر جزیره سقطرا که جزیره مهمی در خلیج عدن است، نشان میدهد امارات از سالها قبل نقشه این برنامه را در سر میپروراند و در موضوع یمن به هیچ وجه به دنبال حل مسائل و اختلافات گروههای یمنی نبوده و تنها در پی توسعه نفوذ و حضور نظامی با توجه به امکانات مالی ابوظبی بوده است. اما باید دید این سرمایهگذاریها چه زمانی و چگونه میتواند نتیجه دهد.

بر اساس شواهد و واقعیت موجود، به نظر میرسد در ائتلاف عربی علیه یمن، امارات عربی متحده سر عربستان کلاه گذاشته است. عربستان سعودی مانند یک کودک ساده زمام امور خود را به ابوظبی سپرده و اکنون از خواب غفلت بیدار شده است و میبیند امارات اطراف عربستان و یمن، یعنی در دریای سرخ و بابالمندب سرمایهگذاری و حوزههای نفوذی برای خود تأسیس کرده است. اما آینده این سود و بهرهوری همچنان در یک موقعیت مخاطرهآمیز و متزلزل باقی خواهد ماند؛ چرا که توسعه یک کشور محدود در آبهای بیرون از مرزهای خود آن کشور را با خطرات بزرگتری مواجه خواهد کرد. اکنون که امارات میتواند هزینه کند باید به فکر فردایی باشد که همه این هزینهها از میان خواهد رفت و پشیمانی در آن زمان سود نخواهد داشت.

بنابراین اگر توسعه حضور و نفوذ امارات را در بعد زمانی کوتاه مدت بنگریم، به نظر میرسد امارات نسبت به عربستان سعودی امتیازات بیشتری به دست آورده است. اما تقویت و گسترش داعش و القاعده از چشم امارت و عربستان سعودی دور مانده و آنها متوجه نیستند این گروههای تروریستی در آینده چه بلایی سر این دو کشور در آینده خواهند آورد.

چشمانداز بحران یمن را در سال 2018 چگونه میبینید؟ آیا امیدی به برقراری صلح دارید؟

شرایط صلح در یمن مشخص است. پیش از همه باید به فکر شرایط نابسامان و فاجعهآمیز انسانی بود. باید به کمک همه مردم یمن شتافت، نه فقط مناطقی که مورد حمایت عربستان سعودی و امارات است. کمکهای انساندوستانه باید به دست همه مردم یمن بدون هیچگونه استثنا برسد. باید به افراد بیمار و نیازمند خدمات دارویی و پزشکی رسیدگی شود تا از یک فاجعه انسانی گسترده جلوگیری شود. این اولویت فوری است. مبادله هیاتها، بازداشتیها و اسرا همه باید جزئی از روند صلح محسوب شود تا شرایط روانی نیروهای داخل یمن فراهم شود. به نظر میرسد اگر مسائل را به خود یمنیها بسپارند، مشکلات قابل حل خواهد بود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها