سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بچههای این بیغولهها سمت امامزاده انگشت میگیرند و از آقا محسن میگویند، جوانی 29 ساله که بعد از پرس و جو دانستیم محسن صلواتی، کارشناس ارشد مدیریت منابع انسانی است و خادم افتخاری امامزاده ابوالحسن(ع). او سه سال است هر روز زیرسایه این گنبد و آن ضریح با بچههای بلوچ مهاجر دمخور است. آداب یادشان میدهد و خط و زبان فارسی. او میگوید زندگی بهتر، حق اینهاست، حتی اگر خیلیها نپسندند و ایراد بگیرند.
هر روز به بچههای پاکستانی درس میدهید؟
از وقتی خادم افتخاری امامزاده ابوالحسن شدم تقریبا هر روز این کار را میکنم. نزدیک به سه سال است.
چرا مهاجران پاکستانی نظرتان را جلب کردند؟
این برمیگردد به زمان سربازیام و وقتی این بچهها را در امامزاده میدیدم. بچههای معصومی بودند، اما به خاطر سر و وضعشان تقریبا هیچ کس از آنها استقبال نمیکرد، مثلا عدهای میگفتند چرا اینها حمام نمیروند و بو میدهند. ماه رمضان سال 94 بود که روزی ندایی در دلم افتاد که الان چند ماه است اینجایی و برای این افراد کاری نمیکنی، چیزی در وجودم میگفت باید به این آدمهای بیبضاعت کمک کنی تا درس بخوانند. خانوادههای مهاجر پاکستانی مسلمان هستند، اما نماز خواندن بلد نیستند. برای همین من سعی کردم کمکشان کنم تا باسواد شوند و وظایف مسلمانیشان را
به جا بیاورند.
ارتباط گرفتن با بچهها را چطور شروع کردید؟
با بچههایی که به امامزاده میآمدند، صحبت میکردم. خیلیهایشان زبان فارسی را خوب بلد نبودند. اطلاعاتشان هم بسیار کم بود، حتی بلد نبودند مداد دست بگیرند یا نمیدانستند صابون چیست. من اول برایشان در مورد این چیزها حرف زدم؛ مثلا گفتم این لیف و صابون است و کارشان این است. من آن موقع سرباز بودم و میدیدم این آموزشها اثر دارد. بعد از مدتی بقیه خدام امامزاده هم وارد کار شدند و حالا بعد از سه سال خیلی از بچههای پاکستانی جلد امامزاده شدهاند. جالب است خیلی از خانوادهها شیعه شدند، حتی خیلی از بچههای پاکستانی مکبر امامزاده شدهاند. این بچهها دوست دارند در مراسم ما شرکت کنند و عشق قند پخش کردن میان زائران را دارند. البته تا مردم به این بچهها خو کنند طول میکشد، چون به هر حال اینها ظاهر مخصوص به خود را دارند، ولی ما به مردم میگوییم دست اینها را رد نکنید چون دارند به اهل بیت خدمت میکنند.
اولین جایی که سر زدید و پاکستانیها را پیدا کردید کجا بود؟
حاشیه امامزاده ابوالحسن تا باغ افشار. به تکتک خانههایشان سر زدم. این خانوادهها بخصوص بچهها علاوه بر تامین مایحتاج زندگی به پشتیبانی فرهنگی نیاز دارند.
یعنی معتقدید با کار فرهنگی تغییر میکنند؟
بله، اینها همه بندههای خدا هستند و به کشور ما پناهنده شدهاند و ما وظیفه داریم به آنها کمک کنیم. با این روش میتوانیم آداب وفرهنگ خودمان را به آنها یاد بدهیم و دوستانی برای کشورمان ایجاد کنیم بویژه این که در دنیا علیه ما تبلیغات منفی زیاد میشود. بسیاری از بچههایی که تحت آموزش قرار گرفتهاند، رفتار و کردارشان بسیار خوب شده، اینها خوبی دیدهاند و خوب شدهاند.
این مهاجران فارسی را خوب نمیدانند. آموزش به آنها باید خیلی سخت باشد.
بله سخت است، اما سعی میکنیم به آنها خواندن و نوشتن یاد بدهیم. الان بعضی از بچهها دست و پا شکسته خواندن و نوشتن را یاد گرفتهاند و با ذوق نوشتههای روی دیوار و تابلوها را میخوانند.
بچهها چند نفرند؟
حدود 40 نفر که کمسن و سالاند و 12 بزرگسال.
حتما میدانید عدهای با راهی که میروید مخالفند و معتقدند مهاجران غیرقانونی باید به کشورشان برگردند و نیازی نیست این همه وقت و انرژی صرفشان شود. چه پاسخی برای مخالفان خود دارید؟
این حرفها برای وقتی است که مهاجران از مرزهای ما رد نشدهاند. وقتی از مرز میگذرند و به کشورمان میآیند ساکن سرزمینمان محسوب میشوند و وضع فرق میکند. به نظر من در منطقه ما که عدهای سعی میکنند میان مسلمانان تفرقه بیندازند ما باید برادری خود را به هم کیشانمان نشان دهیم. ما باید ببینیم رضای خدا در چیست، چون شاخص همین است و بس. مطمئن باشید آن که بیشتر از ما در انتظار کمک کردن به این افراد است، امام زمان(عج) است.
حالا بچههای پاکستانی زبان و خط فارسی و آداب ما را دوست دارند؟
اینها مردم ایران را بسیار دوست دارند و ذوق میکنند وقتی فارسی یاد میگیرند. انسانها وقتی در کاری پیشرفت میکنند آن را با علاقه دنبال میکنند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد